ازلام در آیه ۹۰ سوره مائده

(تغییرمسیر از ازلام در آیه ۹۰ مائده)
سؤال

در سوره مائده، آیهٔ ۹۰ مراد از کلمهٔ «ازلام» چیست؟

ازلام در آیه ۹۰ سوره مائده به معنای تیرهای چوبی است که با آن قمار انجام می‌شد. تعبیر ازلام در آیه ۳ سوره مائده نیز آمده است. عرب‌ها شتری را سر می‌بریدند و ده تیر را که هفت تای آن دارای سهم بود و سه تای آن سهمی نداشت را بین ده نفر تقسیم می‌کردند. طبق این قرعه هفت نفر سهم‌های مختلفی را بر اساس قرعه می‌بردند. سه نفر سهمی نمی‌بردند و می‌بایست پول خرید شتر را نیز می‌دادند. قرآن این عمل را از اعمال شیطان معرفی کرده و به مؤمنان دستور داد از آن دوری کنند.

متن آیه

معنا

ازلام جمع «زلم» به معنای «تیر» است که عرب‌ها با آن‌ها قرعه می‌کشیدند و قمار می‌کردند.[۱] برای عرب دو گونه ازلام بود؛ یکی ازلامِ امر و نهی و دیگری ازلام قمار.

  1. ازلام قمار عبارت بود از ده چوب تیر به نام‌های؛ فَذّ، توأم، مسبل، نافس، حلس، رقیب، معلی، سفیح، منیح، رغد. هفت تای اولی دارای سهم بود و سه تای آخری دارای سهمی نبود و کیفیت آن این گونه بود: شتری را سر بریده و قسمت می‌کردند و قمار بازان ده نفر به عدد تیرها بودند. آنگاه تیرها را به هم زده و برمی‌داشتند و صاحب تیر «فذ» یک سهم و صاحب تیر «توأم» دو سهم تا آخری که هفت سهم را برمی‌داشت و سه تای دیگر نه تنها چیزی نمی‌بردند بلکه پول شتر را هم می‌پرداختند.[۲]
  2. ازلام امر و نهی سه چوب تیر مانندی بود که بر یکی نوشته بود «امرنی ربی» پروردگارم امر کرد و بر دیگری نوشته بود «نهانی ربی؛ پروردگارم نهی کرد و سومی خالی بود و نوشته‌ای نداشت. چون یکی اراده سفر می‌کرد یا می‌خواست کار مهمی انجام دهد؛ تیرها را به هم می‌زد؛ اگر اولی می‌آمد آن کار را می‌کرد و اگر دومی می‌آمد، منصرف می‌شد و اگر سومی می‌آمد دوباره آن‌ها را به هم می‌زد.[۳] [۴] [۵]

منابع

  1. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۳۴۵، ذیل واژه «زلم».
  2. حائرى طهرانى، على، مقتنيات الدرر، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ اول، ۱۳۳۸ش، ج۳، ص۲۴۸.
  3. جصاص، احمد بن على، احكام القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۳۰۶.
  4. مغنيه، محمدجواد، التفسير الكاشف، قم، دار الكتاب الإسلامي، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱.
  5. قرشى بنابى، على‏اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.