مقصود از «صلوة الوسطی» در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۸ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (←‏بیان اقوال: اصلاح ارقام)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

منظور از «صَلاةِ الْوُسْطى…» در آیه ۲۳۸ سوره بقره چیست؟

«وسطی» از وسط گرفته شده و به معنای؛ «وسط هر شیء که دو طرفش مساوی باشد.»[۱] در اینکه مصداق «صَلاةِ الْوُسْطى» کدامیک از نمازهای پنج‌گانه می‌باشد، اقوال مختلفی وجود دارد. اکثر فقهای شیعه اعتقاد دارند که صَلاةِ الْوُسْطى همان نماز ظهر است. روایات زیادی این دیدگاه را تایید می‌کند.

متن آیه

بیان اقوال

۱ـ نماز ظهر: در روایاتی از اهل بیت(ع) نقل شده است که مراد از «صَلاةِ الْوُسْطى» همان صلاه ظهر است.[۲] حضرت علی(ع) در بیان علّت آن می‌فرماید: «هنگامی که شمس از (دائره نصف النهار) زائل می‌شود همه اشیاء، خدا را تسبیح گویند، لذا خداوند در این ساعت به نماز (ظهر) امر نموده است و درهای آسمانی تا زمانی که نماز ظهر خوانده شود باز است، و دعا هم مستجاب می‌شود.»[۳] در گفتار بعضی‌ها، دلیل آن این گونه بیان شده است:

  • ظهر وسط روز و در شدّت گرما قرار دارد، نماز در آن لحظه مشکل‌تر و فضیلت آن بیشتر است.
  • نماز ظهر اولین نمازی است که واجب شد.[۴]

علامه طباطبائی علّت وسطی بودن ظهر را به خاطر واقع شدن بین نماز صبح که در اوّل روز خوانده می‌شود، و نماز عصر که آخر روز خوانده می‌شود دانسته است.[۵]

۲ـ نماز عصر: عده‌ای دیگر نماز وسطی را نماز عصر دانسته‌اند از شیعیان «سید مرتضی» [۶] و از علمای اهل سنت «ابوحنیفه، احمد داود بن منذر، ابوثور، حسن بصری، نخعی» طرفدار این قول می‌باشند. می‌توان گفت اکثر روایات اهل سنّت، نماز وسطی را بر نماز عصر منطبق نموده‌اند، جز روایت عایشه، که بر نماز ظهر تکیه نموده است.[۷] و دلیل بر نماز عصر روایت مرفوعه است که پیامبر(ص) فرمود: «مراد از وسطی، صلاه عصر است، چون بین نمازهای روز (صبح و ظهر) و شب (مغرب و عشاء) قرار گرفته است.»[۸]

۳ـ نماز صبح: عده‌ای چون مالک و شافعی، گفته‌اند نماز صبح است، چون بین نمازهای شب و نمازهای روز قرار گرفته است و بین تاریکی (شب) و روشنائی (فجر) واقع می‌شود، و نمازی است تنها، که با نمازهای دیگر جمع نمی‌شود و اهمیت هم دارد، زیرا اگر اوّل وقت واقع شود، هم در دفتر اعمال شب ضبط می‌شود، و هم دفتر اعمال روز،[۹]

4- نماز مغرب: برخی گفته‌اند نماز وسط همان نماز مغرب است؛ چون نمازها یا دو رکعت است مانند نماز صبح یا چهار رکعت مانند ظهر و عصر و عشاء و نماز مغرب وسط است نه دو است و نه چهار.[۱۰] یا گفته‌اند قبل از نماز مغرب دو نماز آهسته خوانده می‌شود و بعد از آن نیز دو نماز بلند خوانده می‌شود و نماز مغرب وسط این دو می‌باشد.[۱۱]

۵ـ نماز عشاء: چنان‌که ابن سید الناس به بعضی علماء نسبت داده[۱۲] و دلیل آن را این گونه بیان داشته است: نماز عشاء بین دو نماز (مغرب و صبح) واقع شده است که کم نمی‌شوند. همچنین روایاتی داریم که دلالت بر اهمیت صلاه عشاء دارند.

نظر نهایی

آنچه به واقع نزدیک‌تر، و با ادله سازگارتر است؛ همان قول اول می‌باشد، یعنی مراد از نماز «وسطی» نماز ظهر می‌باشد.

  1. اکثر علمای شیعه، این قول را برگزیده‌اند[۱۳]
  2. روایات زیادی بر این مطلب دلالت دارند که در تفسیر صافی،[۱۴] المیزان،[۱۵] مجمع‌البیان[۱۶] و… جمع‌آوری شده‌اند.
  3. با معنای لغوی وسطی سازگاری دارد، چون هم در وسط و میان روز واقع شده است و هم میان نمازهای روز.

منابع

  1. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دفتر نشر الکتاب، ج۲، ۱۴۰۶ه.ق، ص۵۲۲.
  2. ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، ص۳۳۱، باب معنى الصلاة الوسطى‏، حدیث۱ و ۵. حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۲، باب۵.
  3. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ایران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ه.ش، ج۲، ص۵۹۹.
  4. فاضل مقداد میسوری، مقداد بن عبد الله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ پنجم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۲.
  5. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوّم، ۱۳۹۲ق، ج۲، ص۲۷۱.
  6. سید مرتضی، علی بن الحسین، رسائل الشريف المرتضى، قم،دار القرآن الكريم، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۷۵.
  7. فاضل مقداد میسوری، مقداد بن عبد الله، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۶۱. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج۲، ص۵۹۹.
  8. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ایران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ه.ش، ج۲، ص۵۹۹.
  9. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، بيروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۷۹، ص۲۸۰.
  10. ابن‏ عطيه، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، بیروت، دار الكتب العلميه، منشورات محمد علي بيضون، چاپ اول، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۲۳.
  11. قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، تهران، ناصر خسرو ، چاپ اول، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۱۰.
  12. فاضل مقداد میسوری، مقداد بن عبد الله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ پنجم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۱.
  13. فاضل مقداد میسوری، مقداد بن عبد الله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ پنجم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۱.
  14. فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى، تفسير الصافي، تهران، مكتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۶۸.
  15. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوّم، ۱۳۹۲ق، ج۲، ص۲۷۰.
  16. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ایران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ه.ش، ج۲، ص۵۹۹.