ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جز (ابرابزار)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
لطفا مفهوم ولایت را به طور خلاصه توضیح دهید.
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}'''ولایت''' به معنای تسلط خداوند بر بندگان اصطلاحی است در [[معارف اسلامی]] که شامل دو قسمت تکوینی و تشریعی می‌شود. ولایت تکوینی به‌معنای تصرف در نظام خلقت و قانون‌های آن است. این نوع ولایت مربوط به خداوند است. برخی معتقدند افراد بر اثر کمال بندگی می‌توانند به قرب الهی دست پيدا كنند و به اذن الهى در جهان و انسان‌ها تصرف كنند. ولایت تشریعی به‌معنای ولایت در محدوده تشریع است که تابع قانون الهی و نوعی ولایت در امور اعتباری و قراردادی به‌شمار می‌رود.


سؤال: خواهش می‌کنم به‌طور کامل با مفهوم ولایت منو آشنا کنید.
ولایت خداوند، چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی، ولایت بالذات است. خداوند در امور تکوینی و تشریعی [[پیامبر(ص)]] و امامان معصوم(ع) را صاحب ولایت تَبَعی کرده است. برخی، ولایت فقیه را نوعی ولایت تشریعی و در طول ولایت ائمه(ع) بر می‌شمرند. 
 
پاسخ اجمالی:
 
«ولایت» واژه‌ای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است.
 
پاسخ تفصیلی:
 
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.
 
«ولایت» واژه‌ای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئت‌های مختلف (به فتح و کسر) در معانیِ «حبّ و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی»، و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است.
 
مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است
 
این ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود:


ولایت تکوینی به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون مندی‌های مربوط به طبیعت است که اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی در نظام خلقت و قوانین حاکم برآن است و خداوند این ولایت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) عطا نموده است،<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۳۷۸، ۷۹</ref> پس ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عینی داشتن در آنهاست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۱۲۳</ref>
مفهوم ولایت از مفاهیم اساسی در [[عرفان]] است. عارفان آن را اساس عرفان و طریقت تصوف دانسته‌اند. ولایت عرفانی نوعی ولایت تکوینی است که در آن عبدِ خداوند از طریق پیمودن راه بندگی به مقام فنا از خود و بقای بالله می‌رسد.


قسم دوم ولایت تشریعی است که به معنای ولایت در محدوده تشریع و تابع قانون الهی است که این ولایت از امور اعتباری و قراردادی است.<ref>همان، ص۱۲۴</ref>
== مفهوم‌شناسی و انواع ولایت ==
ولايت در لغت به معنای قرب و نزديكى دو چیز است به طوری که میان آنها چیزی فاصله نشده باشد.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن،‌ تحقیق صفوان عدنان الداودی،‌ دمشق، دار القلم و الدار الشامية، ۱۴۱۲ق، ص۸۸۵.</ref> محققان درباره کلمه ولایت از نظر موارد استعمال می‌گویند که وِلایت به معنی نصرت است و اما وَلایت به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است. همچنین، گفته شده که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب اختیاری است.<ref>مطهری، ولاء‌ها و ولایت‌ها، ص۱۵.</ref>


ولایت خداوند چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی، ولایت بالذات است زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ‌کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه خدا ندارد. خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) داده است. این ولایت تبعی و در طول ولایت خداوند متعال است.
ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود:


ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است، از سنخ ولایت تکوینی نیست بلکه ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار نموده است. این ولایت، در طول ولایت پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) بوده و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم(ع) است را شامل نمی‌شود.
* '''ولایت تکوینی''': ولایت تکوینی به‌معنای تصرف در نظام خلقت و قانون‌های آن است. این نوع ولایت اساساً مربوط به خداوند است که خالق هستی و نظام خلقت و قوانین حاکم بر آن است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۲، ص۷۹.</ref> ولایت تکوینی ذاتاً از آن خداست، با این حال برخی معتقدند افراد بر اثر پيمودن راه بندگى می‌توانند به مقام كمال و قرب معنوى دست پيدا كنند، به اذن الهى می‌توانند در جهان و انسان‌ها تصرف كنند.<ref>سبحانی، ولايت تشريعى و تكوينى در قرآن مجيد، ص۲۶.</ref>


از یک منظر، ولایت به اعتبار افراد تحت ولایت، به ولایت عامه و ولایت خاصه قابل تقسیم است. اگر ولایت و سرپرستی نسبت به افراد خاصی باشد آن ولایت خاصه است مثل ولایت اولیای میّت یا ولایت اولیای دم و وارثان مقتول یا قیم و وصی یا ولایت پدر بر فرزند که همه این‌ها چون ولایت بر فرد خاصی دارند به آن ولایت خاصه گفته‌اند.
* '''ولایت تشریعی:''' این نوع ولایت به‌معنای ولایت در محدوده تشریع است که تابع قانون الهی و نوعی ولایت در امور اعتباری و قراردادی به شمار می‌رود.<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۷.</ref> این نوع ولایت به‌عنوان مقام و منصبی قراردادى، برای اداره شؤون اجتماعى، به گروه برگزيده‌اى از جانب خداوند داده مى‌شود.<ref>سبحانی، جعفر، ولايت تشريعى و تكوينى در قرآن مجيد، قم، مؤسسهٔ امام صادق( ع)، ۱۳۸۵ش، ص۱۷.</ref>
==ولایت پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)==


اگر ولایت و سرپرستی نسبت به عموم افراد جامعه باشد این نوع ولایت را ولایت عامه گویند مثل ولایت پیامبران، امامان و فقیهان که ولایت آنان نسبت به عموم افراد جامعه است لذا ولایت عامه دارند.
ولایت خداوند، چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی، ولایت بالذات است؛ زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ‌کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه او ندارد. به اعتقاد برخی، خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم(ص) و [[امامان معصوم(ع)]] داده است.<ref>حسن‌زاده، حسن، انسان کامل از ديدگاه نهج البلاغه، قم، انتشارات قیام، ۱۳۷۲ش، ص۷۹-۸۹.</ref>


یکی از مشخصه‌های ولایت در اسلام این است که با وجود اینکه در آن بحث حکومت، حاکمیت، سرپرستی جامعه و نوعی آمریت لحاظ می‌شود اما در عین حال از یک سو حاکم اسلامی از مردم به دور نبوده و ارتباط وثیقی با جامعه دارد و از سوی دیگر به دلیل اینکه لازم است «ولی» دارای صلاحیت‌های حکومتداری خاصی باشد مصلحت جامعه در آن مورد توجه قرار می‌گیرد و از جانب سوم حاکم اسلامی لازم است در حصار چارچوب‌ها و موازین مشخصی حرکت نماید و در نهایت شرایط به گونه ای فراهم می‌شود که حکومت ولایی بیشترین مصلحت مردمی را تأمین نموده و از حکومت‌های استبدادی متمایز می‌گردد.
متکلمان شیعه معتقدند همه پیامبران(ع) ولی نبودند و طبق آیات قرآن فقط برخی از پیامبران(ع)، نظیر پیامبر خدا(ص) و [[حضرت ابراهیم(ع)]]، به این مقام رسیده‌اند.<ref>مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶ش، ص۱۶۷-۱۶۹.</ref> همچنین، معتقدند که معرفی ولی، بر اساس [[قاعده لطف]]، بر خدا واجب است.<ref>طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد، تلخیص المحصل، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷.</ref>


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توضیح حکومت ولایی می‌فرمایند:<ref>آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، روزنامه جمهوری اسلامی، ۷/۲/۷۶.</ref> اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان می‌کند… معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرت حکومت بر آن‌ها در اختیار اوست، ارتباط و اتصال و پیوستگی جدایی‌ناپذیری از هم دارند. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسئله حکومت، برای ما معنا می‌کند. هر حکومتی که این‌طور نباشد، این ولایت نیست یعنی حاکمیتی که اسلام پیش‌بینی کرده است، نیست. اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست، اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد این ولایت نیست. اگر کسانی با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسی با وراثت و جانشینی نَسَبی منهای فضایل و کیفیات حقیقی که در حکومت شرط است، در رأس کار قرار بگیرد، این ولایت نیست.
==ولایت فقیه==
[[ولایت فقیه]] به‌معنای سرپرستی، تسلط و تصرف [[مجتهد جامع‌الشرایط]] در امور سایر افراد جامعه و مدیریت امت اسلامی به‌منظور اجرای احکام اسلامی و تحقق ارزش‌های دینی است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۹.</ref>مراد از ولایت در ولايت فقيه ولايت تكوينى نيست؛ ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است، از سنخ ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار کرده است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، نگاهى گذرا به نظريه ولايت فقيه‌، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى، ۱۳۸۸ش، ص۷۹-۸۰.</ref> این ولایت، در طول ولایت پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) است و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم(ع) است را شامل نمی‌شود.<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۹.</ref>


همچنین ایشان می‌فرمایند: «اسلام منهای مفهوم ولایت ـ که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسان‌هاست ـ هیچ حاکمیتی را بر مردم نمی‌پذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قائل نیست، آن کسی که ولی و حاکم مردم است، یک سلطان نیست، یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمی‌شود، از بُعد این که هر کاری که می‌خواهد، می‌تواند بکند مورد توجه و رعایت نیست.<ref>آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، حدیث ولایت، ج۷، ص۱۸۵.</ref> اگر این مفهوم ولایت و آنچه را که اسلام برای ولی، والی به عنوان شرط و وظیفه قرار داده است بشکافیم خواهیم دید که مردمی‌ترین نوع حکومت است.<ref>همان.</ref> مفهوم اسبتداد یا خودسری، به میل خود یا به ضرر مردم تصمیم گرفتن مطلقاً در معنای ولایت اسلامی نیست.<ref>همان.</ref> ولایت، یعنی حاکمیت انسان‌های پارسا، انسان‌های مخالف با شهوات و نفس خودشان، انسان‌های عامل به صالحات این معنای ولایت است.<ref>همان، ص۱۸۵–۱۹۰.</ref>
==ولایت در عرفان==
عارفان مفهوم ولایت را اساس عرفان و طریقت [[تصوف]] دانسته‌اند.<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران، انتشارات طهوری، ۱۳۸۹ش، ص۷۹۱.</ref> ولایت در اصطلاح اهل عرفان در قلمرو قرب به خدا استعمال می‌شود و زیر مجموعه ولایت تکوینی است. هنگامی که عبد از خود فانی می‌شود و بقای او صرفاً متکی به بقای حق می‌گردد به ولایت الهی دست پیدا کرده است. در این حالت، خداوند امور این عبد را برعهده می‌گیرد  تا او را به مقام قرب برساند. هنگامی که معنای کامل ولایت در بنده خدا تحقق می‌یابد، علاوه بر قیام عبد به خدا، اخلاق او به اخلاق الهی مبدل می‌شود و اوصاف الهی در او متجلی می‌شود. به طوری که علم او علم الهی، قدرت او قدرت الهی، و فعل فعل الهی می‌شود.<ref>روحانی‌نژاد، حسین، ولایت در عرفان، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۳۵.</ref>


شایان ذکر است علاوه بر آنچه درباره مفهوم ولایت گفته شد مباحث فراوانی هم در ارتباط با این موضوع قابل طرح است که به دلیل گستردگی مباحث امکان طرح همه آنها در این مختصر وجود نداشته وجهت آشنایی هر چه بیشتر منابعی معرفی می‌گردد که امید است راهگشا باشد:
عارفان معتقدند که در این حالت بنده مصداق [[روایت قرب نوافل]] می‌شود:


۱. موسوی خمینی، سید روح‌الله، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۳۷۷.
{{متن عربی||ترجمه=خداوند مى‌فرمايد:... بنده‌ام به وسيلۀ نمازهاى نافله پيوسته خود را به من نزديک مى‌گرداند، تا جايى كه دوستدارش مى‌شوم. پس من گوش او مى‌شوم كه بدان بشنود و چشم او مى‌شوم كه بدان ببيند و زبان او مى‌شوم كه بدان سخن گويد و قلب او مى‌شوم كه بدان تعقّل ورزد، هرگاه مرا بخواند، پاسخش دهم و هرگاه از من چيزى بخواهد، عطايش كنم.}}<ref>محمدی ری‌شهری،‌محمد،میزان الحکمة، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۳۸۴.</ref>
#
#  جوادی آملی، عبدالله، کتاب «ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت»، مؤسسه اسراء.
#
#  مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، مؤسسه آموزش و پژوهش امام خمینی (ره).
#
۷. مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، ۱۳۷۸
۸.
۹. جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ۱۳۸۲.
۱۰.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =کلام
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ =آفریدگار
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۶


سؤال

لطفا مفهوم ولایت را به طور خلاصه توضیح دهید.

درگاه‌ها
واژه-ها.png


ولایت به معنای تسلط خداوند بر بندگان اصطلاحی است در معارف اسلامی که شامل دو قسمت تکوینی و تشریعی می‌شود. ولایت تکوینی به‌معنای تصرف در نظام خلقت و قانون‌های آن است. این نوع ولایت مربوط به خداوند است. برخی معتقدند افراد بر اثر کمال بندگی می‌توانند به قرب الهی دست پيدا كنند و به اذن الهى در جهان و انسان‌ها تصرف كنند. ولایت تشریعی به‌معنای ولایت در محدوده تشریع است که تابع قانون الهی و نوعی ولایت در امور اعتباری و قراردادی به‌شمار می‌رود.

ولایت خداوند، چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی، ولایت بالذات است. خداوند در امور تکوینی و تشریعی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) را صاحب ولایت تَبَعی کرده است. برخی، ولایت فقیه را نوعی ولایت تشریعی و در طول ولایت ائمه(ع) بر می‌شمرند.

مفهوم ولایت از مفاهیم اساسی در عرفان است. عارفان آن را اساس عرفان و طریقت تصوف دانسته‌اند. ولایت عرفانی نوعی ولایت تکوینی است که در آن عبدِ خداوند از طریق پیمودن راه بندگی به مقام فنا از خود و بقای بالله می‌رسد.

مفهوم‌شناسی و انواع ولایت

ولايت در لغت به معنای قرب و نزديكى دو چیز است به طوری که میان آنها چیزی فاصله نشده باشد.[۱] محققان درباره کلمه ولایت از نظر موارد استعمال می‌گویند که وِلایت به معنی نصرت است و اما وَلایت به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است. همچنین، گفته شده که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب اختیاری است.[۲]

ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود:

  • ولایت تکوینی: ولایت تکوینی به‌معنای تصرف در نظام خلقت و قانون‌های آن است. این نوع ولایت اساساً مربوط به خداوند است که خالق هستی و نظام خلقت و قوانین حاکم بر آن است.[۳] ولایت تکوینی ذاتاً از آن خداست، با این حال برخی معتقدند افراد بر اثر پيمودن راه بندگى می‌توانند به مقام كمال و قرب معنوى دست پيدا كنند، به اذن الهى می‌توانند در جهان و انسان‌ها تصرف كنند.[۴]
  • ولایت تشریعی: این نوع ولایت به‌معنای ولایت در محدوده تشریع است که تابع قانون الهی و نوعی ولایت در امور اعتباری و قراردادی به شمار می‌رود.[۵] این نوع ولایت به‌عنوان مقام و منصبی قراردادى، برای اداره شؤون اجتماعى، به گروه برگزيده‌اى از جانب خداوند داده مى‌شود.[۶]

ولایت پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)

ولایت خداوند، چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی، ولایت بالذات است؛ زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ‌کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه او ندارد. به اعتقاد برخی، خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) داده است.[۷]

متکلمان شیعه معتقدند همه پیامبران(ع) ولی نبودند و طبق آیات قرآن فقط برخی از پیامبران(ع)، نظیر پیامبر خدا(ص) و حضرت ابراهیم(ع)، به این مقام رسیده‌اند.[۸] همچنین، معتقدند که معرفی ولی، بر اساس قاعده لطف، بر خدا واجب است.[۹]

ولایت فقیه

ولایت فقیه به‌معنای سرپرستی، تسلط و تصرف مجتهد جامع‌الشرایط در امور سایر افراد جامعه و مدیریت امت اسلامی به‌منظور اجرای احکام اسلامی و تحقق ارزش‌های دینی است.[۱۰]مراد از ولایت در ولايت فقيه ولايت تكوينى نيست؛ ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است، از سنخ ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار کرده است.[۱۱] این ولایت، در طول ولایت پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) است و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم(ع) است را شامل نمی‌شود.[۱۲]

ولایت در عرفان

عارفان مفهوم ولایت را اساس عرفان و طریقت تصوف دانسته‌اند.[۱۳] ولایت در اصطلاح اهل عرفان در قلمرو قرب به خدا استعمال می‌شود و زیر مجموعه ولایت تکوینی است. هنگامی که عبد از خود فانی می‌شود و بقای او صرفاً متکی به بقای حق می‌گردد به ولایت الهی دست پیدا کرده است. در این حالت، خداوند امور این عبد را برعهده می‌گیرد تا او را به مقام قرب برساند. هنگامی که معنای کامل ولایت در بنده خدا تحقق می‌یابد، علاوه بر قیام عبد به خدا، اخلاق او به اخلاق الهی مبدل می‌شود و اوصاف الهی در او متجلی می‌شود. به طوری که علم او علم الهی، قدرت او قدرت الهی، و فعل فعل الهی می‌شود.[۱۴]

عارفان معتقدند که در این حالت بنده مصداق روایت قرب نوافل می‌شود:

«خداوند مى‌فرمايد:... بنده‌ام به وسيلۀ نمازهاى نافله پيوسته خود را به من نزديک مى‌گرداند، تا جايى كه دوستدارش مى‌شوم. پس من گوش او مى‌شوم كه بدان بشنود و چشم او مى‌شوم كه بدان ببيند و زبان او مى‌شوم كه بدان سخن گويد و قلب او مى‌شوم كه بدان تعقّل ورزد، هرگاه مرا بخواند، پاسخش دهم و هرگاه از من چيزى بخواهد، عطايش كنم.»[۱۵]

منابع

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن،‌ تحقیق صفوان عدنان الداودی،‌ دمشق، دار القلم و الدار الشامية، ۱۴۱۲ق، ص۸۸۵.
  2. مطهری، ولاء‌ها و ولایت‌ها، ص۱۵.
  3. مصباح یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۲، ص۷۹.
  4. سبحانی، ولايت تشريعى و تكوينى در قرآن مجيد، ص۲۶.
  5. جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۷.
  6. سبحانی، جعفر، ولايت تشريعى و تكوينى در قرآن مجيد، قم، مؤسسهٔ امام صادق( ع)، ۱۳۸۵ش، ص۱۷.
  7. حسن‌زاده، حسن، انسان کامل از ديدگاه نهج البلاغه، قم، انتشارات قیام، ۱۳۷۲ش، ص۷۹-۸۹.
  8. مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶ش، ص۱۶۷-۱۶۹.
  9. طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد، تلخیص المحصل، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷.
  10. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۹.
  11. مصباح یزدی، محمدتقی، نگاهى گذرا به نظريه ولايت فقيه‌، قم، مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى، ۱۳۸۸ش، ص۷۹-۸۰.
  12. جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۹.
  13. سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران، انتشارات طهوری، ۱۳۸۹ش، ص۷۹۱.
  14. روحانی‌نژاد، حسین، ولایت در عرفان، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۳۵.
  15. محمدی ری‌شهری،‌محمد،میزان الحکمة، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۹ش، ج۹، ص۳۸۴.