نیکی به پدر و مادر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیاتی را که درباره نیکی به پدر و مادر و اذیت نکردن آنها هستند را با توضیح بنویسید.
قرآن چه سفارش‌هایی درباره نیکی به پدر و مادر و اذیت نکردن آنها کرده است؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[قرآن کریم]] سفارش‌های زیادی درباره احترام و اطاعت از والدین دارد و آن را وظیفه‌ای شرعی می‌داند که تا پایان عمر ادامه دارد. قرآن کریم<ref>بقره/ ۸۳، ۱۸۰، ۲۱۵، نساء/ ۳۶، انعام/ ۱۵۱، اسراء/ ۲۳، ۲۴، لقمان/ ۱۴، ۱۵، مریم/ ۳۲، ۱۴، عنکبوت/ ۸، احقاف/ ۱۵، ابراهیم/ ۴۱، نمل/ ۱۹، نوح/۲۸.</ref> زحمات طاقت‌فرسای آنان را در قالب‌های مختلف یادآور می‌شود و با تعبیرات گوناگونی از این مهم سخن گفته و به احترام و قدردانی سفارش و بر رعایت حقوق آنان تأکید می‌کند.
[[قرآن کریم]] سفارش‌های زیادی درباره احترام و اطاعت از والدین دارد و آن را وظیفه‌ای شرعی می‌داند که تا پایان عمر ادامه دارد. قرآن کریم زحمات طاقت‌فرسای آنان را در قالب‌های مختلف یادآور می‌شود و با تعبیرات گوناگونی از این مهم سخن گفته و به احترام و قدردانی سفارش و بر رعایت حقوق آنان تأکید می‌کند.<ref>سوره بقره، آیه ۸۳ و ۱۸۰ و ۲۱۵؛ سوره نساء، آیه ۳۶؛ سوره انعام، آیه ۱۵۱؛ سوره اسراء، آیه ۲۳، ۲۴؛  سوره لقمان، آیه ۱۴، ۱۵؛ سوره مریم، آیه ۳۲، ۱۴؛ سوره عنکبوت، آیه ۸؛ سوره احقاف، آیه ۱۵؛ سوره ابراهیم، ۴۱؛ سوره نمل، آیه ۱۹؛ سوره نوح، آیه ۲۸.</ref>


قرآن کمترین بی‌احترامی به پدر و مادر را جایز نمی‌داند تا جایی که حتی نباید کلمه اُف را نسبت به آنان بر زبان آورد. در وصیت و انفاق مقدم هستند و از جایگاه رفیعی برخوردار می‌باشند تا جایی که توصیه به نیکی به آنها، در کنار آیات توحید قرار گرفته است. احسان به والدین شیوه پیامبران و بزرگان دین است. درباره [[حضرت یحیی(ع)]] می فرماید که با پدر و مادرش نیک‌رفتار بود.
قرآن کمترین بی‌احترامی به پدر و مادر را جایز نمی‌داند تا جایی که حتی نباید کلمه اُف را نسبت به آنان بر زبان آورد. در وصیت و انفاق مقدم هستند و از جایگاه رفیعی برخوردار می‌باشند تا جایی که توصیه به نیکی به آنها، در کنار آیات توحید قرار گرفته است. احسان به والدین شیوه پیامبران و بزرگان دین است. درباره [[حضرت یحیی(ع)]] می فرماید که با پدر و مادرش نیک‌رفتار بود.
خط ۱۱: خط ۱۰:
احسان و نیکی به والدین در چهار مورد در ردیف توحید قرار داده شده است و هم ردیف بودن این دو مسئله بیانگر عظمتی است که اسلام برای نیکی به پدر و مادر قائل است: {{قرآن|لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً|ترجمه=جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.|سوره=بقره|آیه=۸۳}} ؛ و همینطور آیات ۳۶ سوره نساء، ۲۳ اسراء، ۱۵۱ انعام.
احسان و نیکی به والدین در چهار مورد در ردیف توحید قرار داده شده است و هم ردیف بودن این دو مسئله بیانگر عظمتی است که اسلام برای نیکی به پدر و مادر قائل است: {{قرآن|لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً|ترجمه=جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.|سوره=بقره|آیه=۸۳}} ؛ و همینطور آیات ۳۶ سوره نساء، ۲۳ اسراء، ۱۵۱ انعام.


معلوم می‌شود که احسان به پدر و مادر بعد از مسئله توحید واجب‌ترین واجبات است چنان‌که مسئله عقوق والدین بعد از شرک ورزیدن به خدا از بزرگ‌ترین [[گناهان کبیره]] است<ref>موسوی، سید محمد باقر، المیزان، تهران، انتشارات محمدی، ۱۳۶۳، ج۲۵، ص۱۳۹.</ref> و در یک مورد سپاسگزاری از آنان را در کنار سپاسگزاری از خدا قرار می‌دهد {{قرآن|أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ|ترجمه=برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور.|سوره=لقمان|آیه=۱۴}} و نیز از آیات یاد شده استفاده می‌شود که تعظیم و احترام والدین حتی اگر کافر باشند لازم است؛<ref>الفخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۶۵.</ref> زیرا کلمه «بالوالدین» مطلق است و مقید به مؤمن بودن، نشده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱، ج۶، ص۳۳.</ref>
معلوم می‌شود که احسان به پدر و مادر بعد از مسئله توحید واجب‌ترین واجبات است چنان‌که مسئله عقوق والدین بعد از شرک ورزیدن به خدا از بزرگ‌ترین [[گناهان کبیره]] است<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، تهران، انتشارات محمدی، ۱۳۶۳، ج۲۵، ص۱۳۹.</ref> و در یک مورد سپاسگزاری از آنان را در کنار سپاسگزاری از خدا قرار می‌دهد {{قرآن|أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ|ترجمه=برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور.|سوره=لقمان|آیه=۱۴}} و نیز از آیات یاد شده استفاده می‌شود که تعظیم و احترام والدین حتی اگر کافر باشند لازم است؛<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۶۵.</ref> زیرا کلمه «بالوالدین» مطلق است و مقید به مؤمن بودن، نشده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱، ج۶، ص۳۳.</ref>


==نیکی به پدر و مادر از اصول انسانی==
==نیکی به پدر و مادر از اصول انسانی==
خداوند در قرآن کریم در سه جا تعبیر به {{قرآن|وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ|ترجمه=و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم‏.}}<ref>عنکبوت/ ۸، لقمان/ ۱۴، احقاف/ ۱۵.</ref> را آورده که اشاره به این است که نیکی به پدر و مادر از اصول انسانی است و به صورت یک قانون تکوینی در نهاد همه انسان‌ها وجود دارد. و به ویژه تعبیر به «انسان» که این قانون مخصوص به مؤمنان نیست، بلکه هر کسی شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق‌شناس باشد.<ref>تفسیر نمونه، همان، ج۱۶، ص۲۱۵.</ref>
خداوند در قرآن کریم در سه جا تعبیر به {{قرآن|وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ|ترجمه=و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم‏.}}<ref>سوره عنکبوت، آیه ۸؛ سوره لقمان، آیه ۱۴؛ سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> را آورده که اشاره به این است که نیکی به پدر و مادر از اصول انسانی است و به صورت یک قانون تکوینی در نهاد همه انسان‌ها وجود دارد. و به ویژه تعبیر به «انسان» که این قانون مخصوص به مؤمنان نیست، بلکه هر کسی شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق‌شناس باشد.<ref>مکارم شیرازی،‌ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۱۵.</ref>


[[علامه طباطبائی]] در احترام به والدین به عقل نیز تمسک می‌کند و می‌گوید: «اعتبار عقلی هم مؤید این معنا است،<ref>ترجمه المیزان، همان، ج۱۴، ص۲۵۷.</ref> زیرا رابطه عاطفی بین پدر و مادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر از بزرگترین روابط اجتماعی است که قوام جامعه انسانی بدانهاست.<ref>ترجمه المیزان، همان، ج۲۵، ص۱۴۰.</ref>
[[علامه طباطبائی]] در احترام به والدین به عقل نیز تمسک می‌کند و می‌گوید: «اعتبار عقلی هم مؤید این معنا است،<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۲۵۷.</ref> زیرا رابطه عاطفی بین پدر و مادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر از بزرگترین روابط اجتماعی است که قوام جامعه انسانی بدانهاست.<ref>طباطبایی،‌ محمدحسین، المیزان، ج۲۵، ص۱۴۰.</ref>


==مقدم در وصیت و انفاق==
==مقدم در وصیت و انفاق==
خط ۲۲: خط ۲۱:


==احسان به والدین، شیوه پیامبران==
==احسان به والدین، شیوه پیامبران==
قرآن شیوه رهبران آسمانی و آموزگاران الهی را نقل می‌کند که آنان نسبت به پدر و مادر به شدت احترام می‌کردند و پس از درگذشت آنان در حق آنها استغفار می‌نمودند و با ملاحظه آیات زیر این مطلب روشن می‌شود: درباره [[حضرت یحیی(ع)]] می‌فرماید: {{قرآن|وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ|ترجمه=و با پدر و مادر خود نيك رفتار بود.|سوره=مریم|آیه=۱۴}} و همچنین [[حضرت عیسی(ع)]] می‌فرماید: {{قرآن|وَ بَرًّا بِوالِدَتي‏|ترجمه=و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده‏ است.|سوره=مریم|آیه=۳۲}} <ref>تفسیر نمونه، همان، ج۱۳، ص۱۳.</ref> [[حضرت ابراهیم(ع)]] از خداوند درخواست می‌نماید که خداوند او و والدینش و مؤمنان را روز حساب بیامرزد {{قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ|ترجمه=پروردگارا، روزى كه حساب برپا می‌‏شود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى‏}}<ref>ابراهیم/ ۴۱ و نیز نمل/ ۱۹، نوح/ ۲۸.</ref>
قرآن شیوه رهبران آسمانی و آموزگاران الهی را نقل می‌کند که آنان نسبت به پدر و مادر به شدت احترام می‌کردند و پس از درگذشت آنان در حق آنها استغفار می‌نمودند و با ملاحظه آیات زیر این مطلب روشن می‌شود: درباره [[حضرت یحیی(ع)]] می‌فرماید: {{قرآن|وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ|ترجمه=و با پدر و مادر خود نيك رفتار بود.|سوره=مریم|آیه=۱۴}} و همچنین [[حضرت عیسی(ع)]] می‌فرماید: {{قرآن|وَ بَرًّا بِوالِدَتي‏|ترجمه=و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده‏ است.|سوره=مریم|آیه=۳۲}}<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۳.</ref> [[حضرت ابراهیم(ع)]] از خداوند درخواست می‌نماید که خداوند او و والدینش و مؤمنان را روز حساب بیامرزد {{قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ|ترجمه=پروردگارا، روزى كه حساب برپا می‌‏شود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى‏}}<ref>سوره ابراهیم، ۴۱؛ سوره نمل، آیه ۱۹؛ سوره نوح، آیه ۲۸.</ref>


==مقام مادر==
==مقام مادر==
در قرآن کریم در چند آیه درد و رنج‌های طاقت‌فرسای مادر را تشریح می‌کند {{قرآن|وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ…|ترجمه=و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کرده‌ایم، مادرش به او حامله شد در حالی که سستی بر روی سستی عارض او می‌گشت.|سوره=لقمان|آیه=۱۴}}  آیاتی که در مورد حق‌شناسی از والدین آمده بر دو قسم است، یک قسم حق‌شناسی مشترک پدر و مادر را بیان می‌کند و قسم دیگر آیاتی است که ویژه حق‌شناسی و زحمت مادر است؛ در [[سوره لقمان]] آیه ۱۴ و [[سوره احقاف]]، آیه ۱۵، ابتدا مسئله احسان به پدر و مادر را بیان کرد، سپس مادر را جداگانه ذکر کرد که فرزند را با مشقت و رنج حمل و وضع می‌کند و این دلالت بر عظمت حق مادر می‌کند.
در قرآن کریم در چند آیه درد و رنج‌های طاقت‌فرسای مادر را تشریح می‌کند: {{قرآن|وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ…|ترجمه=و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کرده‌ایم، مادرش به او حامله شد در حالی که سستی بر روی سستی عارض او می‌گشت.|سوره=لقمان|آیه=۱۴}}  آیاتی که در مورد حق‌شناسی از والدین آمده بر دو قسم است، یک قسم حق‌شناسی مشترک پدر و مادر را بیان می‌کند و قسم دیگر آیاتی است که ویژه حق‌شناسی و زحمت مادر است؛ در [[سوره لقمان]] آیه ۱۴ و [[سوره احقاف]]، آیه ۱۵، ابتدا مسئله احسان به پدر و مادر را بیان کرد، سپس مادر را جداگانه ذکر کرد که فرزند را با مشقت و رنج حمل و وضع می‌کند و این دلالت بر عظمت حق مادر می‌کند.


[[علامه طباطبایی]] می‌گوید: «دنبال سفارش به نیکی به والدین به ناراحتی‌هایی که مادر انسان در دوران حاملگی، وضع حمل و شیر دادن تحمل می‌کند می‌پردازد تا اشاره کرده باشد به ملاک حکم و عواطف و غریزه رحمت و رأفت انسان را برانگیزد، لذا می‌فرماید: {{قرآن|حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً…|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} به ویژه مادرش که او را به دشواری حمل کرد و به وضعی ناراحت‌کننده بزایید و حمل او تا روزی که از شیرش می‌گیرد سی‌ماه است. یعنی مادر انسان او را به حملی کراهت‌آور مشقت‌آور حمل کرد چون حمل یک انسان در شکم، سنگین است وضع حمل بسیار سخت و طاقت فرسا است.»<ref> ترجمه المیزان، همان، ج۱۸، ص۳۰۴.</ref>
[[علامه طباطبایی]] می‌گوید: «دنبال سفارش به نیکی به والدین به ناراحتی‌هایی که مادر انسان در دوران حاملگی، وضع حمل و شیر دادن تحمل می‌کند می‌پردازد تا اشاره کرده باشد به ملاک حکم و عواطف و غریزه رحمت و رأفت انسان را برانگیزد، لذا می‌فرماید: {{قرآن|حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً…|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} به ویژه مادرش که او را به دشواری حمل کرد و به وضعی ناراحت‌کننده بزایید و حمل او تا روزی که از شیرش می‌گیرد سی‌ماه است. یعنی مادر انسان او را به حملی کراهت‌آور مشقت‌آور حمل کرد چون حمل یک انسان در شکم، سنگین است وضع حمل بسیار سخت و طاقت فرسا است.»<ref> طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۳۰۴.</ref>


==اطاعت از خداوند مقدم بر اطاعت از پدر و مادر==
==اطاعت از خداوند مقدم بر اطاعت از پدر و مادر==
با تمام این تأکیدها و سفارش‌ها نباید رابطه انسان و پدر و مادرش مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی حاکم بر اعتقاد مکتبی او گردد. {{قرآن|وَ إِنْ جاهَداکَ علی اَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ|ترجمه=و اگر تو را وادارند تا درباره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى، از آنان فرمان مبر.|سوره=لقمان|آیه=۱۵}} ولی بر انسان لازم است که در امور دنیوی، نه در احکام شرعی که راه خداست، با پدر و مادر به‌طور پسندیده و متعارف مصاحبت کند.
با وجود سفارش‌های زیاد درباره نیکی به پدر و مادر، نباید رابطه انسان و پدر و مادرش مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی حاکم بر اعتقاد مکتبی او گردد: {{قرآن|وَ إِنْ جاهَداکَ علی اَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ|ترجمه=و اگر تو را وادارند تا درباره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى، از آنان فرمان مبر.|سوره=لقمان|آیه=۱۵}} ولی بر انسان لازم است که در امور دنیوی، نه در احکام شرعی که راه خداست، با پدر و مادر به‌طور پسندیده و متعارف مصاحبت کند.


==احترام فراوان به پدر و مادر==
==احترام فراوان به پدر و مادر==
قرآن کریم کمترین بی‌احترامی را درباره والدین اجازه نداده چنان‌که می‌فرماید: {{قرآن|إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ|ترجمه=اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى‏] «اوف» مگو|سوره=اسراء|آیه=۲۳}} اگر حکم را اختصاص به دوران پیری پدر و مادر داده از این جهت بوده که پدر و مادر، در آن دوران سخت‌ترین حالات را دارند و بیشتر احساس احتیاج به کمک فرزند می‌نمایند<ref>المیزان، ترجمه موسوی، ج۲۵، ص۱۴۰.</ref> و الّا چه محتاج باشند یا نباشند، احترام آنان واجب است و در معاشرت و سخن گفتن رعایت آنها را باید نمود.
قرآن کریم کمترین بی‌احترامی را درباره والدین اجازه نداده است: {{قرآن|إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ|ترجمه=اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى‏] «اوف» مگو|سوره=اسراء|آیه=۲۳}} مفسران گفته‌اند اگر حکم در آیه را اختصاص به دوران پیری پدر و مادر داده از این جهت بوده که پدر و مادر، در آن دوران سخت‌ترین حالات را دارند و بیشتر احساس احتیاج به کمک فرزند می‌نمایند. و الّا چه محتاج باشند یا نباشند، احترام آنان واجب است و در معاشرت و سخن گفتن رعایت آنها را باید نمود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۲۵، ص۱۴۰.</ref>
 
 
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


==مطالعه بیشتر==
==مطالعه بیشتر==
۱. ارزش پدر ومادر در قرآن و حدیث، سیداسماعیل گوهری، تهران، نشر نیایش، چاپ اول، سال ۱۳۷۳.
۲. پدر و مادر در قرآن، جعفر شیخ الاسلامی، تهران، نشر داود، ۱۳۷۸.
۳. مربی نمونه، (تفسیر سوره لقمان)، جعفر سبحانی، ارشادات دارالتبلیغ الاسلامی.


۴. زن در آئینه جلال و جمال، آیت‌الله سید جوادی آملی، قم، مرکز نشر اسراء.
* ارزش پدر ومادر در قرآن و حدیث، سیداسماعیل گوهری، تهران، نشر نیایش، چاپ اول، سال ۱۳۷۳.


* پدر و مادر در قرآن، جعفر شیخ الاسلامی، تهران، نشر داود، ۱۳۷۸.


* مربی نمونه، (تفسیر سوره لقمان)، جعفر سبحانی، ارشادات دارالتبلیغ الاسلامی.<br />
==منابع==
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۷۵: خط ۶۹:
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:آیات و سوره‌ها]]
[[رده:آیات و سوره‌ها]]
[[رده:مقالات پیشنهادی]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۶

سؤال
قرآن چه سفارش‌هایی درباره نیکی به پدر و مادر و اذیت نکردن آنها کرده است؟

قرآن کریم سفارش‌های زیادی درباره احترام و اطاعت از والدین دارد و آن را وظیفه‌ای شرعی می‌داند که تا پایان عمر ادامه دارد. قرآن کریم زحمات طاقت‌فرسای آنان را در قالب‌های مختلف یادآور می‌شود و با تعبیرات گوناگونی از این مهم سخن گفته و به احترام و قدردانی سفارش و بر رعایت حقوق آنان تأکید می‌کند.[۱]

قرآن کمترین بی‌احترامی به پدر و مادر را جایز نمی‌داند تا جایی که حتی نباید کلمه اُف را نسبت به آنان بر زبان آورد. در وصیت و انفاق مقدم هستند و از جایگاه رفیعی برخوردار می‌باشند تا جایی که توصیه به نیکی به آنها، در کنار آیات توحید قرار گرفته است. احسان به والدین شیوه پیامبران و بزرگان دین است. درباره حضرت یحیی(ع) می فرماید که با پدر و مادرش نیک‌رفتار بود.


نیکی به والدین همراه با آیات توحید

احسان و نیکی به والدین در چهار مورد در ردیف توحید قرار داده شده است و هم ردیف بودن این دو مسئله بیانگر عظمتی است که اسلام برای نیکی به پدر و مادر قائل است: ﴿لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً؛ جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید.(بقره:۸۳) ؛ و همینطور آیات ۳۶ سوره نساء، ۲۳ اسراء، ۱۵۱ انعام.

معلوم می‌شود که احسان به پدر و مادر بعد از مسئله توحید واجب‌ترین واجبات است چنان‌که مسئله عقوق والدین بعد از شرک ورزیدن به خدا از بزرگ‌ترین گناهان کبیره است[۲] و در یک مورد سپاسگزاری از آنان را در کنار سپاسگزاری از خدا قرار می‌دهد ﴿أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ؛ برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور.(لقمان:۱۴) و نیز از آیات یاد شده استفاده می‌شود که تعظیم و احترام والدین حتی اگر کافر باشند لازم است؛[۳] زیرا کلمه «بالوالدین» مطلق است و مقید به مؤمن بودن، نشده است.[۴]

نیکی به پدر و مادر از اصول انسانی

خداوند در قرآن کریم در سه جا تعبیر به ﴿وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ؛ و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم‏.[۵] را آورده که اشاره به این است که نیکی به پدر و مادر از اصول انسانی است و به صورت یک قانون تکوینی در نهاد همه انسان‌ها وجود دارد. و به ویژه تعبیر به «انسان» که این قانون مخصوص به مؤمنان نیست، بلکه هر کسی شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق‌شناس باشد.[۶]

علامه طباطبائی در احترام به والدین به عقل نیز تمسک می‌کند و می‌گوید: «اعتبار عقلی هم مؤید این معنا است،[۷] زیرا رابطه عاطفی بین پدر و مادر از یک طرف و فرزندان از طرف دیگر از بزرگترین روابط اجتماعی است که قوام جامعه انسانی بدانهاست.[۸]

مقدم در وصیت و انفاق

در وصیت نیز پدر و مادر مقدم هستند ﴿ُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبين‏؛ اگر مالى بر جاى گذارد، براى پدر و مادر و خويشاوندان [خود] به طور پسنديده وصيت كند.(بقره:۱۸۰) ﴿قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ؛ می‌پرسند در راه خدا چه انفاق کنیم؟ بگو آنچه می‌توانید درباره پدران و مادران انفاق نمایید.(بقره:۱۴) بهترین مصداق انفاق را والدین می‌داند. قرآن کریم به صراحت دستور می‌دهد که مسلمانان از هرگونه بذل و بخششی به والدین خودداری نکنند.

احسان به والدین، شیوه پیامبران

قرآن شیوه رهبران آسمانی و آموزگاران الهی را نقل می‌کند که آنان نسبت به پدر و مادر به شدت احترام می‌کردند و پس از درگذشت آنان در حق آنها استغفار می‌نمودند و با ملاحظه آیات زیر این مطلب روشن می‌شود: درباره حضرت یحیی(ع) می‌فرماید: ﴿وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ؛ و با پدر و مادر خود نيك رفتار بود.(مریم:۱۴) و همچنین حضرت عیسی(ع) می‌فرماید: ﴿وَ بَرًّا بِوالِدَتي‏؛ و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده‏ است.(مریم:۳۲)[۹] حضرت ابراهیم(ع) از خداوند درخواست می‌نماید که خداوند او و والدینش و مؤمنان را روز حساب بیامرزد ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ؛ پروردگارا، روزى كه حساب برپا می‌‏شود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى‏[۱۰]

مقام مادر

در قرآن کریم در چند آیه درد و رنج‌های طاقت‌فرسای مادر را تشریح می‌کند: ﴿وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ…؛ و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کرده‌ایم، مادرش به او حامله شد در حالی که سستی بر روی سستی عارض او می‌گشت.(لقمان:۱۴) آیاتی که در مورد حق‌شناسی از والدین آمده بر دو قسم است، یک قسم حق‌شناسی مشترک پدر و مادر را بیان می‌کند و قسم دیگر آیاتی است که ویژه حق‌شناسی و زحمت مادر است؛ در سوره لقمان آیه ۱۴ و سوره احقاف، آیه ۱۵، ابتدا مسئله احسان به پدر و مادر را بیان کرد، سپس مادر را جداگانه ذکر کرد که فرزند را با مشقت و رنج حمل و وضع می‌کند و این دلالت بر عظمت حق مادر می‌کند.

علامه طباطبایی می‌گوید: «دنبال سفارش به نیکی به والدین به ناراحتی‌هایی که مادر انسان در دوران حاملگی، وضع حمل و شیر دادن تحمل می‌کند می‌پردازد تا اشاره کرده باشد به ملاک حکم و عواطف و غریزه رحمت و رأفت انسان را برانگیزد، لذا می‌فرماید: ﴿حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً…(احقاف:۱۵) به ویژه مادرش که او را به دشواری حمل کرد و به وضعی ناراحت‌کننده بزایید و حمل او تا روزی که از شیرش می‌گیرد سی‌ماه است. یعنی مادر انسان او را به حملی کراهت‌آور مشقت‌آور حمل کرد چون حمل یک انسان در شکم، سنگین است وضع حمل بسیار سخت و طاقت فرسا است.»[۱۱]

اطاعت از خداوند مقدم بر اطاعت از پدر و مادر

با وجود سفارش‌های زیاد درباره نیکی به پدر و مادر، نباید رابطه انسان و پدر و مادرش مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی حاکم بر اعتقاد مکتبی او گردد: ﴿وَ إِنْ جاهَداکَ علی اَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ؛ و اگر تو را وادارند تا درباره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى، از آنان فرمان مبر.(لقمان:۱۵) ولی بر انسان لازم است که در امور دنیوی، نه در احکام شرعی که راه خداست، با پدر و مادر به‌طور پسندیده و متعارف مصاحبت کند.

احترام فراوان به پدر و مادر

قرآن کریم کمترین بی‌احترامی را درباره والدین اجازه نداده است: ﴿إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ؛ اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى‏] «اوف» مگو(اسراء:۲۳) مفسران گفته‌اند اگر حکم در آیه را اختصاص به دوران پیری پدر و مادر داده از این جهت بوده که پدر و مادر، در آن دوران سخت‌ترین حالات را دارند و بیشتر احساس احتیاج به کمک فرزند می‌نمایند. و الّا چه محتاج باشند یا نباشند، احترام آنان واجب است و در معاشرت و سخن گفتن رعایت آنها را باید نمود.[۱۲]


مطالعه بیشتر

  • ارزش پدر ومادر در قرآن و حدیث، سیداسماعیل گوهری، تهران، نشر نیایش، چاپ اول، سال ۱۳۷۳.
  • پدر و مادر در قرآن، جعفر شیخ الاسلامی، تهران، نشر داود، ۱۳۷۸.
  • مربی نمونه، (تفسیر سوره لقمان)، جعفر سبحانی، ارشادات دارالتبلیغ الاسلامی.

منابع

  1. سوره بقره، آیه ۸۳ و ۱۸۰ و ۲۱۵؛ سوره نساء، آیه ۳۶؛ سوره انعام، آیه ۱۵۱؛ سوره اسراء، آیه ۲۳، ۲۴؛ سوره لقمان، آیه ۱۴، ۱۵؛ سوره مریم، آیه ۳۲، ۱۴؛ سوره عنکبوت، آیه ۸؛ سوره احقاف، آیه ۱۵؛ سوره ابراهیم، ۴۱؛ سوره نمل، آیه ۱۹؛ سوره نوح، آیه ۲۸.
  2. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، تهران، انتشارات محمدی، ۱۳۶۳، ج۲۵، ص۱۳۹.
  3. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۶۵.
  4. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱، ج۶، ص۳۳.
  5. سوره عنکبوت، آیه ۸؛ سوره لقمان، آیه ۱۴؛ سوره احقاف، آیه ۱۵.
  6. مکارم شیرازی،‌ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۱۵.
  7. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۲۵۷.
  8. طباطبایی،‌ محمدحسین، المیزان، ج۲۵، ص۱۴۰.
  9. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۳.
  10. سوره ابراهیم، ۴۱؛ سوره نمل، آیه ۱۹؛ سوره نوح، آیه ۲۸.
  11. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۸، ص۳۰۴.
  12. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۲۵، ص۱۴۰.