منظور از تسویل و تزیین در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۷ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

منظور از «تسویل» و «تزیین» که مفاد برخی آیات قرآنی است، چیست؟

تسویل و تزیین در قرآن تقریبا به یک معنا آمده است و آن خوب نشان دادن بدی است و آراستن زشتی‌ها به زیبایی. تسویل در قرآن به نفس و شیطان نسبت داده شده است و تزیین به شیطان و به خداوند. در تسویل این آراستن همراه با فریب است و به معنای هموار و آسان کردن راه هم است. در قرآن در معنای تسویل آمده است که حضرت یعقوب(ع) به برادران یوسف(ع) می‌گوید «سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ» نفس شما امری را برایتان آراسته است. و در معنای تزیین آمده است که شیطان اعمال آنان را آراست: «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ»

تسویل در قرآن

تسویل، به معنای شر را برای او دوست داشتنی کرد و او را فریب داد است.[۱] تسویل خوب نشان دادن بدی‌هاست که همراه با فریب است و توسط نفس انسان انجام می‌شود. در سوره یوسف، حضرت یعقوب(ع) به فرزندانش که پیراهن خونی یوسف را آورده بودند گفت نفس شما امری را برایتان آراست: ﴿وَجَاءُوا عَلَىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ ۚ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِيلٌ ۖ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ؛ و پيراهنش را [آغشته‌] به خونى دروغين آوردند. [يعقوب‌] گفت: «[نه‌] بلكه نَفْس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است. اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است‌]. و بر آنچه توصيف مى‌كنيد، خدا يارى‌ده است.»(یوسف:۱۸) و در آیه ۸۳ همین سوره هم همین عبارت تکرار شده است.

و در جایی دیگر آمده است:﴿إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ۙ الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ؛ بى‌گمان، كسانى كه پس از آنكه [راه‌] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت‌] پشت كردند، شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.(محمد:۲۵)

و در قرآن از قول سامری پس از آنکه گوساله طلایی را ساخت آمده است: ﴿وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي؛ و نفس من برايم چنين فريبكارى كرد.(طه:۹۶)

«سوّل» و «تسويل» از مادّه «سُؤل» (بر وزن قُرب) در اصل به معناى حاجت و آرزويى است كه نفس انسان را به سوى خود تشويق مى كند، و «تسويل» به معناى تزيين چيزى به گونه اى كه نفس به آن راغب گردد و به معناى نشان دادن زشتى ها در چهره هاى زيبا آمده است.[۲]

تزیین در قرآن

در قرآن از زینت دادن اعمال توسط شیطان و خداوند سخن گفته شده است: ﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ؛ و [ياد كن‌] هنگامى را كه شيطان اعمال آنان را برايشان بياراست(انفال:۴۸) تزيين و آرايش شيطان اين چنين است كه از طريق تحريك شهوات و هوسها و صفات زشت و ناپسند انسان چهره عملش را در نظرش آن چنان جلوه می‌دهد كه سخت مجذوب آن می‌‏شود و آن را از هر جهت عملى عاقلانه و منطقى و دوست داشتنى فكر می‌كند.[۳]


و ﴿زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ؛ كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم [تا همچنان‌] سرگشته بمانند.(نمل:۴)

ارتباط معنایی تسویل و تزیین

معنای تسویل و تزیین در قرآن به هم نزدیک است. هر دو به معنای این است که زشتی را زیبایی جلوه می‌دهند و بدی را خوبی نشان می‌دهند. تفسیر کشف الاسرار ذیل آیه ۱۸سوره یوسف، «سَوَلَت لکم» را «زَیَنَت لکم» معنا کرده است.[۴]

"سول" از ماده" سؤل" (بر وزن قفل) به معنى حاجتى است كه نفس آدمى نسبت به آن حريص است. و "تسويل" معنى ترغيب و تشويق نسبت به امورى كه‏‏ به آن حريص است، و نسبت اين امر به شيطان به خاطر وسوسه‌‏هايى است كه او در جان انسان می‌كند، و مانع هدايت او می‌‏شود.[۵]

تسویل معنای دیگری را هم در خود دارد که آن آسان و هموار کردن راه است. به معناى «تسهيل» و آسان سازى است، يعنى شيطان راه انحراف را براى انسان آسان جلوه می‌‏دهد.[۶] تسویل زیبا جلوه دادن چیزهایی است که نفس بر آن ها حریص است.[۷]

در باب معنای تزیین هم زیبا جلوه دادن امری زشت و ناپسند آمده است که با تسویل نزدیک است. «زينت دادن شيطان عمل آدمى را به اين است كه بوسيله تهييج عواطف درونى مربوط به آن عمل، در دل آدمى القاء می‌كند كه عمل بسيار خوبى است، و در نتيجه انسان از عمل خود لذت می‌برد و قلبا آن را دوست می‌دارد، و آن قدر قلب متوجه آن می‌‏شود كه ديگر فرصتى برايش نمی‌‏ماند تا در عواقب وخيم و آثار سوء و شوم آن تعقلى كند»[۸]


منابع

  1. انیس ابراهیم و منتصر عبدالحلیم، معجم الوسیط، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ص۴۶۵.
  2. پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج۱، ص۴۰۴. به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
  3. تفسير نمونه، ج‏7، ص: 199
  4. كشف الاسرار و عدة الابرار، ج‏5، ص: 25
  5. تفسير نمونه، ج‏21، ص: 473
  6. تفسير نور، ج‏9، ص: 90
  7. تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج۴۰، ص۲۳۲
  8. ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۱۲۷