معنای خشیت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
واژه ی خشيّت به چه معناست؟
واژهٔ خشیّت به چه معناست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}[[خشیت]] در قرآن به معنای ترس آمده است و در بعضی آیات وصف [[مؤمنان]] و [[متقین]] است که از خداوند خشیت دارند. خشیت یکی از ویژگی‌های مهم مؤمنان و از اوصاف عالمان در قرآن است. کسانی می‌توانند از قرآن پند بگیرند و انذار پروردگار بر آنان اثر داشته باشد که خشیت از خداوند در آنها وجود داشته باشد.
واژه ی «خشيّت» که ريشه آن از «خشي» است به ترسو و بيمناک، معنا شده است.<ref>فرهنگ ابجدي عربي فارسي، مهيار، رضا، بي نا، بي جا، بي تا، ج۱، ص۲۱۶.</ref> واژه ی «خشيت» به معناي «ترس» است. اين واژه يک بار در قرآن کریم آمده است که خداوند متعال مي فرمايند: {{قرآن|قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي}}<ref>طه / ۹۴.</ref>؛ «يعني هارون گفت: اي برادر «بر من قهر و عتاب مکن» سرو ريش من مگير، ترسيدم بگويي تو ميان بني اسرائيل تفرقه انداختي...».


مشتقات خشيّت ۴۸ بار در قرآن کریم تکرار شده است.
== معنای خشیت ==
واژهٔ «خشیّت» که ریشه آن از «خشی» است به ترسو و بیمناک، معنا شده است.<ref>فرهنگ ابجدی عربی فارسی، مهیار، رضا، بی نا، بی جا، بی تا، ج۱، ص۲۱۶.</ref> این واژه هشت بار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم تکرار شده است.


خشيت در قرآن کريم به معناي ترس و بيمي است که با تعظيم و بزرگداشت چيزي همراه است. و بيشتر اين حالت از راه علم و آگاهي نسبت به چيزي که از آن خشيّت و بيم هست، حاصل مي شود.
خشیت در قرآن کریم به معنای ترس و بیمی است که با تعظیم و بزرگداشت چیزی همراه است. و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهی نسبت به چیزی که از آن خشیّت و بیم هست، حاصل می‌شود.


لذا دانشمندان مصداق چنين حالتي هستند.<ref>راغب اصفهاني، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن کريم، تهران، انتشارات مرتضوي، ج۱، ص۶۰۴.</ref> که خداوند تبارک و تعالي مي فرمايند: {{قرآن|...إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء}}<ref>فاطر / ۲۸.</ref>...}}؛ «از ميان اصناف بندگان تنها، مردمان عالم و دانا، مطيع و خدا ترسند».
== خشیت از خداوند ==
آیات زیادی در قرآن وجود دارد که خاشئین را مدح کرده است و برای آنان ارج و قرب عظیمی قائل است.


تنها و تنها، عالمان از خدا مي ترسند، علم خشيّت آور است. يعني هر که علم دارد، خشيّت دارد و از آن سو در ادعيه تصريح شده است که هر کس خشيّت ندارد. عالم نيست.<ref>شيخ طوسي، مصباح المتهجد، بيروت، موسسه فقه الشيعه، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۲، دعاي روز چهارشنبه.</ref>
'''ویژگی عالمان'''


باب ورود در میدان تقوي هم، خشيّت است و خشيّت موجب تعظيم خداوند مي باشد، اخلاص در طاعت از اوامر خداوند مي باشد و ترس و احتياط و توقف از محرمات مي باشد، و دليل آن هم علم مي باشد. امام صادق(ع) فرمود: خوشا به حال بنده اي که براي خداوند، با نفس خود مبارزه مي کند و با هواهاي آن مقاومت نمايد، هر کس لشکريان هوي را شکست داد، به رضايت خداوند مي رسد و با نفس اماره مبارزه مي کند و خضوع و خشوع را با وي نزديک سازد به رستگاري خواهد رسيد.<ref>ايمان و کفر، ترجمه الايمان و الکفر، مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، عطاردي، عزيز الله، تهران، انتشارات عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۴.</ref>
قرآن، خشیت از خداوند را ویژگی عالمان می‌داند: {{قرآن|إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء|ترجمه=از بندگان خدا تنها دانایانند که از او می‌ترسند.|سوره=فاطر|آیه=۲۸}} تنها، عالمان از خدا می‌ترسند، علم خشیّت آور است؛ یعنی هر که علم دارد، خشیّت دارد و از آن سو در ادعیه تصریح شده است که هر کس خشیّت ندارد. عالم نیست.<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۲، دعای روز چهارشنبه.</ref> یکی از شرایط خوف و خشیّت، معرفت و شناخت خداوند است و علم و آگاهی به صفات و افعال او است.


يکي از شرايط خوف و خشيّت، معرفت و شناخت خداوند است و علم و آگاهي به صفات و افعال او است.
هر کس عالم‌تر و آگاه تر به خدا و صفات و افعالش باشد. ترسش بیشتر است. [[پیامبر(ص)]] فرمود: من ترسان‌تر و خائف‌تر و پرهیزگارترین شما هستم.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه موسوی همدانی، تهران، کتابخانه مسجد ولیعصر، چاپ اوّل، بی تا، ج۱، ص۳۵۰، باب ۵۹.</ref> از [[امام صادق(ع)]] نقل نموده‌اند که منظور از علماء آن دانشمندی است که افعالش گواه گفتارش باشد و آن کسی که کردار او با گفتارش تطبیق نکند، عالم نیست و در جای دیگر آمده است که: داناترین شما آن کسی است که خوف و ترسش از خدا از همه بیشتر باشد.<ref>همان.</ref>


پس هر کس عالم تر و آگاه تر به خدا و صفات و افعالش باشد. ترسش بيشتر است. و لذا پيغمبر اسلام فرمود: من ترسان تر و خائف تر و پرهيزگارترين شما هستم.<ref>مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه موسوي همداني، تهران، کتابخانه مسجد وليعصر، چاپ اوّل، بي تا، ج۱، ص۳۵۰، باب ۵۹.</ref> از حضرت صادق(ع) نقل نموده اند که منظور از علماء آن دانشمندي است که افعالش گواه گفتارش باشد و آن کسي که کردار او با گفتارش تطبيق نکند، عالم نيست و در جاي ديگر آمده است که: داناترين شما آن کسي است که خوف و ترسش از خدا از همه بيشتر باشد.<ref>همان.</ref>
'''متقین'''


از اين جهت است که وقتي انسان به عظمت و سلطه و غلبه و قدرت خداوند بر تمام اشياء و ممکنات پي برد و معرفت پيدا کرد و فهميد که پديد آورنده و نابود کننده اوست. خلاصه معرفت پيدا کرد که هر چه هست از اوست و با اوست، قهرا حالت خوف و خشيّتي در او موجود مي شود و هر آن احتمال سلب نعمت و کمال را مي دهد و روشن است که اين حالت ترس، موجب مي شود که لذائذ و شهوات نامشروع دنيوي را که موجب خشم الهي مي گردد، به طور کلي رها نموده و به وظائف عبوديت و بندگي مراقبت نمايد.<ref>بحارالأنوار، همان، ج۱، ص۳۶۴.</ref>
خشیت از ویژگی‌های متقین در قرآن است: {{قرآن|الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ|ترجمه=[متقین] کسانی که از پروردگارشان در نهان می‌ترسند…|سوره=انبیاء|آیه=۴۹}} ایزوتسو، اسلام‌شناس ژاپنی در بررسی خود در باب کاربردهای واژه خشیت، مخصوصآ در این آیه به این نتیجه رسیده که این واژه دقیقآ مترادف تقوا به‌کار رفته است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۷۰۸۶</ref>


گرچه لفظ خوف و خشيّت به يک معناست؛ ولي اهل دل بين اين دو فرق مي گذارند. به اين ترتيب که ريشه و منشأ اين دو از هم جداست، چون ريشه ی خوف احساس ناراحتي از چيزي که ناپسند است و ترس از عقاب و عذابي که ارتکاب گناه و يا ترک واجبات به دنبال دارد و چون احتمال مي دهد که در واجبات خلل و کوتاهي رخ داده باشد و يا احيانا معصيت و گناهي انجام داده باشد، انتظار عذاب دارد و احتمال کيفر مي دهد و اين حالت را اکثر مردم مي توانند داشته باشند، امّا خشيّت، حق و ترس از محروميت و محجوب شدن از مقام قرب الهي به دست مي آيد نه احتمال عذاب و کيفر، و اين چنين حالتي منحصر است به آن بندگان پاکي که اطلاع و آگاهي کامل بر عصمت و جلال و کبريائي او داشته و لذت قرب به حق را درک نموده باشد.<ref>همان، ص۳۶۸.</ref>
باب ورود در میدان تقوی هم، خشیّت است و خشیّت موجب تعظیم خداوند می‌باشد، اخلاص در طاعت از اوامر خداوند می‌باشد و ترس و احتیاط و توقف از محرمات می‌باشد، و دلیل آن هم علم می‌باشد. [[امام صادق(ع)]] فرمود: خوشا به حال بنده‌ای که برای خداوند، با نفس خود مبارزه می‌کند و با هواهای آن مقاومت نماید، هر کس لشکریان هوی را شکست داد، به رضایت خداوند می‌رسد و با نفس اماره مبارزه می‌کند و خضوع و خشوع را با وی نزدیک سازد به رستگاری خواهد رسید.<ref>ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر، مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، عطاردی، عزیز الله، تهران، انتشارات عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۴.</ref>
 
کسانی می‌توانند از انذار خداوند بهره بگیرند و از قرآن تابعیت کنند که در خلوت خود از خداوند خشیت داشته باشند: {{قرآن|إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَیْبِ|ترجمه=تنها، تو کسی را بیم می‌دهی که از قرآن پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد.|سوره=یس|آیه=۱۱}}
 
برخی از اهل کتاب هم هستند که بخدا ایمان دارند و از خداوند خشیت دارند.<ref>آیه ۱۹۹ سوره آل عمران</ref>
 
'''مؤمنین و بهترین مخلوقات خدا'''
 
در [[سوره بینه]] آمده است که کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند، بهترین مخلوقند: {{قرآن|هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ|ترجمه=بهترین مخلوقات هستند|سوره=بینه|آیه=۷}} خداوند پاداش آنها را می‌دهد و اینان همان کسانی هستند از خداوند می‌ترسند و خداوند از آنان رضایت دارد و آنها هم از خداوند راضی هستند: {{قرآن|لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ|ترجمه=این [پاداش] برای کسی است که از پروردگارش بترسد.|سوره=بینه|آیه=۸}} مؤمنان در نمازشان خاشع هستند.<ref>آیه ۲ سوره مؤمنون</ref>
 
خشیت در مقابل تکبر است. تکبر، صفت و خصلت مقابل خشیت است لذا در قصصِ راجع به موسی و فرعون، موسی فرعون را به خشیت ورزیدن دعوت می‌کند<ref>آیه ۱۹ سوره نازعات</ref> و حتی خدا به موسی و برادرش هارون فرمان می‌دهد که با فرعون به نرمی سخن بگویند شاید وی تذکار پذیرد یا خشیت پیشه کند.<ref>آیه ۴۴ سوره طه</ref><ref>دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۷۰۸۶</ref>
 
== تفاوت خوف و خشیت ==
گرچه لفظ خوف و خشیّت به یک معناست؛ ولی لغویین بین این دو فرق می‌گذارند. به این ترتیب که ریشه و منشأ این دو از هم جداست، چون ریشهٔ خوف احساس ناراحتی از چیزی که ناپسند است و ترس از عقاب و عذابی که ارتکاب گناه یا ترک واجبات به دنبال دارد و چون احتمال می‌دهد که در واجبات خلل و کوتاهی رخ داده باشد یا احیاناً معصیت و گناهی انجام داده باشد، انتظار عذاب دارد و احتمال کیفر می‌دهد و این حالت را اکثر مردم می‌توانند داشته باشند، امّا خشیّت، حق و ترس از محرومیت و محجوب شدن از مقام قرب الهی به دست می‌آید نه احتمال عذاب و کیفر، و این چنین حالتی منحصر است به آن بندگان پاکی که اطلاع و آگاهی کامل بر عصمت و جلال و کبریائی او داشته و لذت قرب به حق را درک نموده باشد.<ref>همان، ص۳۶۸.</ref>
 
در نتیجه خشیّت و خدا ترسی، از عناصر ارزشمند روحی است که در ارتباط انسان با جلال و جبروت الهی ظهور می‌یابد: {{قرآن|مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ|ترجمه=آن کس که از خدای مهربان در باطن ترسید و با قلب خاشع و نالان به درگاه او بازآمد.|سوره=ق|آیه=۳۳}} هر کس از خشیّت الهی از دیدگانش اشک ریزد و هر قطره‌ای که از دیده او بچکد، هم‌وزن کوه احد ثواب در میزان عملش بنهند و نیز هر قطره‌ای، او را در بهشت چشمه‌ای دهند که در کنارش شهرها و قصرهائی باشد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر دل هیچ بنده‌ای خطور نکرده باشد.<ref>شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه غفاری، تهران، کتابفروشی صدوق، چاپ اول، بی تا، ج۱، ص۶۸۰.</ref>
 
== ترس ==
خشیت در جاهایی از قرآن معنای غیر دینی دارد و به معنای لغوی ترسیدن است<ref>آیه ۲۵ سوره نساء. آیه ۲۴ سوره توبه. آیه ۸۰ سوره کهف</ref>و بار دینی ندارد: {{قرآن|قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی|ترجمه=(هارون) گفت: ای برادر «بر من قهر و عتاب مکن» سرو ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی|سوره=طه|آیه=۹۴}} در [[سوره حشر]] آمده است اگر قرآن بر کوه نازل می‌شد، آن خاشع می‌گشت: {{قرآن|لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ|ترجمه=اگر اين قرآن را بر كوه نازل مى‌كرديم، از خوف خدا آن را ترسيده و شكاف خورده مى‌ديدى|سوره=حشر|آیه=۲۱}} در قیامت چشمان کفار خاشع می‌شود.<ref>آیه ۴۴ سوره معارج. آیه ۴۳ سوره قلم. آیه ۹ سوره نازعات</ref> خودشان<ref>آیه ۴۵ سوره شوری</ref> و چهره آنها.<ref>آیه ۲ سوره غاشیه</ref> در آیه ۳۱ [[سوره اسراء]] آمده است که از ترس، فرزندان خود را نکشید.
 
خاشع به معنای دیگری هم آمده است. در [[سوره معراج]]، خاشع صفت برای الارض آمده که معنای خشکی و فسرده است.<ref>آیه ۳۹ سوره فصلت</ref>


پس در نتيجه خشيّت و خدا ترسي، از عناصر ارزشمند روحي است که در ارتباط انسان با جلال و جبروت الهي ظهور مي يابد: {{قرآن|مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ<ref>ق / ۳۳.</ref>. آن کس که از خداي مهربان در باطن ترسيد و با قلب خاشع و نالان به درگاه او باز آمد. هر کس از خشيّت الهي از ديدگانش اشک ريزد و هر قطره اي که از ديده او بچکد، هموزن کوه احد ثواب در ميزان عملش بنهند و نيز هر قطره اي، او را در بهشت چشمه اي دهند که در کنارش شهرها و قصرهائي باشد که هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر دل هيچ بنده اي خطور نکرده باشد».<ref>شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه غفاري، تهران، کتابفروشي صدوق، چاپ اول، بي تا، ج۱، ص۶۸۰.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ احتجاج، ترجمه جعفري، بهرداد جعفري، انتشارات اسلاميه، تهران، ۱۳۸۱، اول ، ص۴۹۶.
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ احتجاج، ترجمه جعفری، بهرداد جعفری، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۸۱، اول، ص۴۹۶.


۲ـ ارشاد القلوب، سيد هدايت الله مسترحمي، انتشارات مصطفوي، تهران، ۱۳۴۹، سوم، ج۲، ص۵۴.
۲ـ ارشاد القلوب، سید هدایت الله مسترحمی، انتشارات مصطفوی، تهران، ۱۳۴۹، سوم، ج۲، ص۵۴.


۳ـ آداب سفر در فرهنگ نيايش، عبدالعلي محمدي شاهرودي، نشر آفاق، تهران، ۱۳۸۱ش، اول، ص۳۰۷.
۳ـ آداب سفر در فرهنگ نیایش، عبدالعلی محمدی شاهرودی، نشر آفاق، تهران، ۱۳۸۱ش، اول، ص۳۰۷.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
  | شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۴

سؤال

واژهٔ خشیّت به چه معناست؟

خشیت در قرآن به معنای ترس آمده است و در بعضی آیات وصف مؤمنان و متقین است که از خداوند خشیت دارند. خشیت یکی از ویژگی‌های مهم مؤمنان و از اوصاف عالمان در قرآن است. کسانی می‌توانند از قرآن پند بگیرند و انذار پروردگار بر آنان اثر داشته باشد که خشیت از خداوند در آنها وجود داشته باشد.

معنای خشیت

واژهٔ «خشیّت» که ریشه آن از «خشی» است به ترسو و بیمناک، معنا شده است.[۱] این واژه هشت بار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم تکرار شده است.

خشیت در قرآن کریم به معنای ترس و بیمی است که با تعظیم و بزرگداشت چیزی همراه است. و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهی نسبت به چیزی که از آن خشیّت و بیم هست، حاصل می‌شود.

خشیت از خداوند

آیات زیادی در قرآن وجود دارد که خاشئین را مدح کرده است و برای آنان ارج و قرب عظیمی قائل است.

ویژگی عالمان

قرآن، خشیت از خداوند را ویژگی عالمان می‌داند: ﴿إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء؛ از بندگان خدا تنها دانایانند که از او می‌ترسند.(فاطر:۲۸) تنها، عالمان از خدا می‌ترسند، علم خشیّت آور است؛ یعنی هر که علم دارد، خشیّت دارد و از آن سو در ادعیه تصریح شده است که هر کس خشیّت ندارد. عالم نیست.[۲] یکی از شرایط خوف و خشیّت، معرفت و شناخت خداوند است و علم و آگاهی به صفات و افعال او است.

هر کس عالم‌تر و آگاه تر به خدا و صفات و افعالش باشد. ترسش بیشتر است. پیامبر(ص) فرمود: من ترسان‌تر و خائف‌تر و پرهیزگارترین شما هستم.[۳] از امام صادق(ع) نقل نموده‌اند که منظور از علماء آن دانشمندی است که افعالش گواه گفتارش باشد و آن کسی که کردار او با گفتارش تطبیق نکند، عالم نیست و در جای دیگر آمده است که: داناترین شما آن کسی است که خوف و ترسش از خدا از همه بیشتر باشد.[۴]

متقین

خشیت از ویژگی‌های متقین در قرآن است: ﴿الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ؛ [متقین] کسانی که از پروردگارشان در نهان می‌ترسند…(انبیاء:۴۹) ایزوتسو، اسلام‌شناس ژاپنی در بررسی خود در باب کاربردهای واژه خشیت، مخصوصآ در این آیه به این نتیجه رسیده که این واژه دقیقآ مترادف تقوا به‌کار رفته است.[۵]

باب ورود در میدان تقوی هم، خشیّت است و خشیّت موجب تعظیم خداوند می‌باشد، اخلاص در طاعت از اوامر خداوند می‌باشد و ترس و احتیاط و توقف از محرمات می‌باشد، و دلیل آن هم علم می‌باشد. امام صادق(ع) فرمود: خوشا به حال بنده‌ای که برای خداوند، با نفس خود مبارزه می‌کند و با هواهای آن مقاومت نماید، هر کس لشکریان هوی را شکست داد، به رضایت خداوند می‌رسد و با نفس اماره مبارزه می‌کند و خضوع و خشوع را با وی نزدیک سازد به رستگاری خواهد رسید.[۶]

کسانی می‌توانند از انذار خداوند بهره بگیرند و از قرآن تابعیت کنند که در خلوت خود از خداوند خشیت داشته باشند: ﴿إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَیْبِ؛ تنها، تو کسی را بیم می‌دهی که از قرآن پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد.(یس:۱۱)

برخی از اهل کتاب هم هستند که بخدا ایمان دارند و از خداوند خشیت دارند.[۷]

مؤمنین و بهترین مخلوقات خدا

در سوره بینه آمده است که کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند، بهترین مخلوقند: ﴿هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ؛ بهترین مخلوقات هستند(بینه:۷) خداوند پاداش آنها را می‌دهد و اینان همان کسانی هستند از خداوند می‌ترسند و خداوند از آنان رضایت دارد و آنها هم از خداوند راضی هستند: ﴿لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ؛ این [پاداش] برای کسی است که از پروردگارش بترسد.(بینه:۸) مؤمنان در نمازشان خاشع هستند.[۸]

خشیت در مقابل تکبر است. تکبر، صفت و خصلت مقابل خشیت است لذا در قصصِ راجع به موسی و فرعون، موسی فرعون را به خشیت ورزیدن دعوت می‌کند[۹] و حتی خدا به موسی و برادرش هارون فرمان می‌دهد که با فرعون به نرمی سخن بگویند شاید وی تذکار پذیرد یا خشیت پیشه کند.[۱۰][۱۱]

تفاوت خوف و خشیت

گرچه لفظ خوف و خشیّت به یک معناست؛ ولی لغویین بین این دو فرق می‌گذارند. به این ترتیب که ریشه و منشأ این دو از هم جداست، چون ریشهٔ خوف احساس ناراحتی از چیزی که ناپسند است و ترس از عقاب و عذابی که ارتکاب گناه یا ترک واجبات به دنبال دارد و چون احتمال می‌دهد که در واجبات خلل و کوتاهی رخ داده باشد یا احیاناً معصیت و گناهی انجام داده باشد، انتظار عذاب دارد و احتمال کیفر می‌دهد و این حالت را اکثر مردم می‌توانند داشته باشند، امّا خشیّت، حق و ترس از محرومیت و محجوب شدن از مقام قرب الهی به دست می‌آید نه احتمال عذاب و کیفر، و این چنین حالتی منحصر است به آن بندگان پاکی که اطلاع و آگاهی کامل بر عصمت و جلال و کبریائی او داشته و لذت قرب به حق را درک نموده باشد.[۱۲]

در نتیجه خشیّت و خدا ترسی، از عناصر ارزشمند روحی است که در ارتباط انسان با جلال و جبروت الهی ظهور می‌یابد: ﴿مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ؛ آن کس که از خدای مهربان در باطن ترسید و با قلب خاشع و نالان به درگاه او بازآمد.(ق:۳۳) هر کس از خشیّت الهی از دیدگانش اشک ریزد و هر قطره‌ای که از دیده او بچکد، هم‌وزن کوه احد ثواب در میزان عملش بنهند و نیز هر قطره‌ای، او را در بهشت چشمه‌ای دهند که در کنارش شهرها و قصرهائی باشد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر دل هیچ بنده‌ای خطور نکرده باشد.[۱۳]

ترس

خشیت در جاهایی از قرآن معنای غیر دینی دارد و به معنای لغوی ترسیدن است[۱۴]و بار دینی ندارد: ﴿قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی؛ (هارون) گفت: ای برادر «بر من قهر و عتاب مکن» سرو ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی(طه:۹۴) در سوره حشر آمده است اگر قرآن بر کوه نازل می‌شد، آن خاشع می‌گشت: ﴿لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ؛ اگر اين قرآن را بر كوه نازل مى‌كرديم، از خوف خدا آن را ترسيده و شكاف خورده مى‌ديدى(حشر:۲۱) در قیامت چشمان کفار خاشع می‌شود.[۱۵] خودشان[۱۶] و چهره آنها.[۱۷] در آیه ۳۱ سوره اسراء آمده است که از ترس، فرزندان خود را نکشید.

خاشع به معنای دیگری هم آمده است. در سوره معراج، خاشع صفت برای الارض آمده که معنای خشکی و فسرده است.[۱۸]


مطالعه بیشتر

۱ـ احتجاج، ترجمه جعفری، بهرداد جعفری، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۸۱، اول، ص۴۹۶.

۲ـ ارشاد القلوب، سید هدایت الله مسترحمی، انتشارات مصطفوی، تهران، ۱۳۴۹، سوم، ج۲، ص۵۴.

۳ـ آداب سفر در فرهنگ نیایش، عبدالعلی محمدی شاهرودی، نشر آفاق، تهران، ۱۳۸۱ش، اول، ص۳۰۷.


منابع

  1. فرهنگ ابجدی عربی فارسی، مهیار، رضا، بی نا، بی جا، بی تا، ج۱، ص۲۱۶.
  2. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۲، دعای روز چهارشنبه.
  3. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه موسوی همدانی، تهران، کتابخانه مسجد ولیعصر، چاپ اوّل، بی تا، ج۱، ص۳۵۰، باب ۵۹.
  4. همان.
  5. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۷۰۸۶
  6. ایمان و کفر، ترجمه الایمان و الکفر، مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، عطاردی، عزیز الله، تهران، انتشارات عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۴.
  7. آیه ۱۹۹ سوره آل عمران
  8. آیه ۲ سوره مؤمنون
  9. آیه ۱۹ سوره نازعات
  10. آیه ۴۴ سوره طه
  11. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص ۷۰۸۶
  12. همان، ص۳۶۸.
  13. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه غفاری، تهران، کتابفروشی صدوق، چاپ اول، بی تا، ج۱، ص۶۸۰.
  14. آیه ۲۵ سوره نساء. آیه ۲۴ سوره توبه. آیه ۸۰ سوره کهف
  15. آیه ۴۴ سوره معارج. آیه ۴۳ سوره قلم. آیه ۹ سوره نازعات
  16. آیه ۴۵ سوره شوری
  17. آیه ۲ سوره غاشیه
  18. آیه ۳۹ سوره فصلت