مجازات دزدی در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
مجازات دزد در اسلام چیست؟ و چرا در برخی مواقع اجرا نمی‌شود؟
مجازات دزد در اسلام چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
مجازات دزد در اسلام دو نوع است،  الف. حدّ.  ب. تعزیر.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۷۰ و ۳۷۳.</ref>
در اسلام مجازات دزد دو گونه است. اگر مجموع شرایط خاصی فراهم باشد از جمله هتک حرز، فزونی ارزش مال مسروقه از ربع دینار و…، سرقت حد محسوب شده و مجازات آن با توجه به تکرار شدن یا نشدن سرقت، قطع عضو یا حبس ابد یا اعدام است. ولی اگر برخی شرایط یادشده موجود نباشد مجازات سارق تنها تعزیر است که زندان و شلاق و… را شامل می‌شود.


== الف. حدّ ==
شرایط اجرای حد سرقت به گونه‌ای است که مجازات حدی به ندرت اتفاق می‌افتد. اگر سارق قبل از اثبات توبه کند حد ساقط می‌شود.
سرقت در اسلام (با وجود شرایط) چنین است، مرتبه اول: قطع ۴ انگشت دست راست. مرتبهدوم: قطع نصف پای چپ. مرتبه سوم: حبس ابد. مرتبه چهارم: اعدام.<ref>همان، ص۳۷۰.</ref> البته حدّ دوم وقتی اجرا می‌شود که قبلاً حدّ سرقت (قطع دست) جاری شده باشد و بهمین صورت حدود بعدی.


== ب. تعزیر ==
== حد سرقت ==
اگر شرایط اجرای حدّ حاصل نشود، مجازات دزد به نظر قاضی واگذار شده است، مثل: تازیانه، زندان و…، به این مجازات تعزیر گفته می‌شود.
حد سرقت در اسلام (در صورت تحقق همه شرایط آن) چنین است:<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۷۰ و ۳۷۳.</ref> مرتبه اول: قطع ۴ انگشت دست راست. مرتبه دوم: قطع نصف پای چپ. مرتبه سوم: حبس ابد. مرتبه چهارم: اعدام.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۷۰.</ref> البته حدّ دوم، سوم و چهارم در صورتی اجرا می‌شود که پیشتر حدّ سرقت مرتبه یا مرتبه‌های پیشین اجرا شده باشد.


== شرایط وجوب حدّ سرقت ==
=== ادله حد قطع دست ===
الف. شرایط عمومی تکلیف (و مسؤولیت): بلوغ، عقل و اختیار. ب. شرایط خاص این جرم: ۱. سرقت با تجاوز به حرز (مثل قفل، حصار و دیوار) باشد. ۲. خارج ساختن مال از حرز (تنهایی یا با مشارکت). ۳. برداشتن مال، پنهانی باشد. ۴. حداقل مالی که برداشته می‌شود کمتر از ربع دینار (ربع مثقال طلای رایج) نباشد. ۵. آنچه دزدیده شده خوردنی در سال قحطی نباشد. ۶. دزد، پدر صاحب مال نباشد.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، رساله نوین، ج۴، ص۳۳۰ و ۳۳۱.</ref> ۷. سرقت از روی شبهه نباشد، یعنی اگر دزد به خیال این‌که مال خودش است برداشته، یا به خیال حلال بودن برداشته باشد.
مهمترین دلیل شرعی قطع دست، که فقها به آن استناد کرده‌اند آیه ۳۸ [[سوره مائده]] است: {{قرآن|وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ|ترجمه=و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‌اند، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد، و خداوند توانا و حكيم است.|سوره=مائده|آیه=۳۸}} علاوه بر آیه یاد شده، فقها استناد به روایاتی هم که در این باره رسیده است استناد می‌نمایند.


شرایط اثبات سرقت: سرقت به دو طریق ثابت می‌شود: ۱. دو بار اقرار خود متهم. ۲. شهادت دو شاهد عادل (مرد).<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ الی ۳۷۰.</ref> ۳. علم قاضی.
=== شرایط حد سرقت ===
الف. شرایط عمومی تکلیف (و مسؤولیت): بلوغ، عقل و اختیار. ب. شرایط خاص این جرم: ۱. سرقت با شکستن حرز (مثل قفل، حصار و دیوار) باشد. ۲. مال از حرز خارج شده‌باشد(به تنهایی یا با مشارکت). ۳. برداشتن مال، پنهانی باشد. ۴. ارزش مال مسروقه کمتر از ربع دینار (ربع مثقال طلای رایج) نباشد. ۵. در سال قحطی آنچه دزدیده شده خوردنی نباشد. ۶. دزد، پدر صاحب مال نباشد.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، رساله نوین، ج۴، ص۳۳۰ و ۳۳۱.</ref> ۷. سرقت از روی شبهه نباشد، یعنی اگر فردی مالی را به تصور این‌که مال خودش است برداشته، یا به خیال حلال بودن برداشته باشد حد سرقت جاری نخواهد شد. ۸. شکایت و مطالبه مالک مال مسروقه. ۹. توبه نکردن سارق قبل از اقرار یا شهادت گواهان؛ یعنی اگر قبل از اثبات توبه کند حدّ ساقط می‌شود و اگر مالک، قبل از شکایت، سارق را عفو کرد، حدّ جاری نمی‌شود.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ الی ۳۷۰.</ref>


== شرایط اجرای حدّ سرقت ==
شرایط اثبات سرقت: سرقت به دو طریق ثابت می‌شود: ۱. دو بار اقرار خود متهم. ۲. شهادت دو شاهد عادل (مرد).<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ الی ۳۷۰.</ref> ۳. علم قاضی با بررسی ادله و مدارک معتبر.
۱. شکایت و مطالبه مالک مال مسروقه. ۲. توبه نکردن سارق قبل از اقرار یا شهادت گواهان؛ یعنی اگر قبل از اثبات توبه کند حدّ ساقط می‌شود و اگر مالک، قبل از شکایت، سارق را عفو کرد، حدّ جاری نمی‌شود.<ref>همان.</ref>


== عدم اجرای حد سرقت ==
'''اقوال دیگر در شرایط حد سرقت'''
ممکن است چند علّت داشته باشد:


# ما از اجرای آن احکام خبر نداشته باشیم یا رسانه‌ها آن را منعکس نکنند.
برخی به اقتضای [[قاعده درء الحدود بالشبهات]]، مبتنی بودن حدود بر تخفیف و تسامح و اصل احتیاط در نفوس و دماء، و روایات معارض در نصاب حد سرقت، میزان مال دزدی را نه یک ربع مثقال طلا، که یک مثقال کامل می‌دانند. قانونگذار قانون مجازات اسلامی نیز در ماده ۲۶۸ با تبعیت از فتوای فقیهان شیعه، ثبوت سرقت حدی را منوط به احراز تحقق مجموعه شرایط خاص متعددی نموده است؛از جمله این شرایط رسیدن ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، به میزان ۵/۴ نخود طلای مسکوک (ربع دینار) است. این دیدگاه اگرچه مستظهر به موافقت مشهور فقیهان امامی است و محاکم قضایی نیز به استناد ماده پیشگفته در برخی موارد حکم به قطع ید صادر نموده‌اند، لیکن قول مزبور تنها دیدگاه موجود در مسئله نبوده و ثمره تتبعات برخی فقیهان مغایر با نظر قانونگذار است. تحدید نصاب سرقت به خمس دینار، ثلث دینار و دینار کامل، در کنار نظر مختار مشهور فقیهان، اقوال موجود در مسئله را تشکیل می‌دهند.<ref>سلطانی، عباسعلی. علی محمدیان، «نصاب حد سرقت در بوته نقد»، فصلنامهٔ دیدگاه‌های حقوق قضایی، شمارهٔ ۷۰، تابستان ۱۳۹۴ش، صفحات ۵۷ تا ۸۱.</ref>
# چون مردم همه از شرایط وجوب حدّ سرقت آگاه نیستند خیال می‌کنند هر دزدی، باید فوراً دستش قطع شود. در حالی که همان‌طور که ذکر شد شرایط زیادی برای اجرای حدّ سرقت در شرع مقدّس تعیین شده است. و خیلی کم اتفاق می‌افتد که همه این شرایط با هم حاصل شود تاحدّ جاری شود، زیرا حتی اگر یکی از آن شرایط موجود نباشد اجراء حد منتفی است.
گاهی ممکن است به دلیل فشارها و تهدیدات بین الملی اجرای برخی احکام اسلامی آشکارا صورت نگیرد، یعنی به خاطر مصلحت بالاتری ملاحظاتی صورت پذیرد البته حکم اولی شرع همان است که گفته شد نمی‌توان به هر دلیل و با تبلیغات استکباری اجرای حدود اسلام را متوقف کرد.


۴. این احتمال هم هست که در موارد بسیار نادری بی‌هیچ دلیلی در اجرای حدود الهی کوتاهی شود، که از طرفی هرکس باشد محکوم و مورد نکوهش خداوند متعال است. در سوره مبارکه مائده در آیات ۴۴، ۴۵ و ۴۷، آنهایی را که طبق کتاب خدا و آنچه نازل فرموده حکم ننمایند، کافر، ظالم و فاسق معرفی می‌فرماید.
'''مخالفت با حد سرقت'''
{{پایان پاسخ}}
 
{{مطالعه بیشتر}}
آیة الله سید محمد جواد موسوی غروی معتقد است فهم نادرست بعضی از مفسران و فقهاء، از برخی آیات قرآن کریم، موجب وهن کلام الهی و افتراء به آیات کتاب و تکذیب آنها گشته است. ایشان مراد از بریدن دست را سلب قدرت از دزد می‌داند.<ref>غروی، علی اصغر، «سرقت و قطع ید»، منتشر شده در اینترنت.</ref> عبدالعلی بازرگان هم قطع دست در آیه ۳۹ سوره مائده را با توجه به معنای قطع و ید در قرآن، به معنای سلب قدرت از دزد می داند و نه بریدن دست. قطع در قرآن به معنای جدا ساختن نیامده است.<ref>خلیلی، مریم، رامین پور سعید، «نقدی بر حکم قطع دست سارق، بر اساس تعميم نظريه مقاصد شريعت»، مبانی فقهی حقوق اسلامی، (پژوهش نامه فقه و حقوق اسلامي)، پاييز و زمستان ۱۳۹۱، دوره ۵، شماره ۱۰، از صفحه ۵۳، تا صفحه ۷۲.                                  </ref> محسن کدیور هم معتقد است حکم سرقت در قرآن مثل دیگر حدود در قرآن، برای زمان و مکان خاص خودش تعیین شده است و دائمی نیست.{{مدرک|date=اکتبر ۲۰۲۳}}
 
شاطبی از فقهای بزرگ مذهب مالکی، نظریه‌ای دارد که احکام را باید با مقاصد اصلی شریعت سنجید. او معتقد است نباید به قرآن نگاه جزئی داشت و نباید آن را بدون ارجاع به دیگر قسمت و نادیده گرفتن اسباب خاص و عام نزول فهم کرد. از این رو احکامی مانند قطع ید را با توجه به مقاصد اصلی شریعت و قرآن باید سنجید.<ref>خلیلی، مریم، رامین پور سعید، «نقدی بر حکم قطع دست سارق، بر اساس تعميم نظريه مقاصد شريعت»، مبانی فقهی حقوق اسلامی، (پژوهش نامه فقه و حقوق اسلامي)، پاييز و زمستان ۱۳۹۱، دوره ۵، شماره ۱۰، از صفحه ۵۳، تا صفحه ۷۲.
 
</ref>
 
== تعزیر ==
اگر هر یک از شرایط اجرای حدّ حاصل نشود، مجازات حدی برای دزد اجرا نخواهد شد؛ بلکه تعزیر می‎شود مثل: تازیانه، زندان،‌ تبعید و…، به این مجازات تعزیر گفته می‌شود. قانونگذار ایران در مواد ۶۵۱ تا ۶۶۷ قانون{{پایان پاسخ}}مجازات اسلامی (بخش تعزیرات) انواع مجازات تعزیری سرقت را مشخص نموده‌ است.{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. رساله نوین، امام خمینی (ره)، بی‌آزار شیرازی، ج۴.


۲. ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ بعد.
* رساله نوین، امام خمینی (ره)، بی‌آزار شیرازی، ج۴.
 
* ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ بعد.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حقوق
  | شاخه اصلی = حقوق
|شاخه فرعی۱ = حقوق جزای داخلی
|شاخه فرعی۱ = حقوق جزا
|شاخه فرعی۲ = حدود
|شاخه فرعی۲ = حدود
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۵۷: خط ۶۰:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۹

سؤال

مجازات دزد در اسلام چیست؟

در اسلام مجازات دزد دو گونه است. اگر مجموع شرایط خاصی فراهم باشد از جمله هتک حرز، فزونی ارزش مال مسروقه از ربع دینار و…، سرقت حد محسوب شده و مجازات آن با توجه به تکرار شدن یا نشدن سرقت، قطع عضو یا حبس ابد یا اعدام است. ولی اگر برخی شرایط یادشده موجود نباشد مجازات سارق تنها تعزیر است که زندان و شلاق و… را شامل می‌شود.

شرایط اجرای حد سرقت به گونه‌ای است که مجازات حدی به ندرت اتفاق می‌افتد. اگر سارق قبل از اثبات توبه کند حد ساقط می‌شود.

حد سرقت

حد سرقت در اسلام (در صورت تحقق همه شرایط آن) چنین است:[۱] مرتبه اول: قطع ۴ انگشت دست راست. مرتبه دوم: قطع نصف پای چپ. مرتبه سوم: حبس ابد. مرتبه چهارم: اعدام.[۲] البته حدّ دوم، سوم و چهارم در صورتی اجرا می‌شود که پیشتر حدّ سرقت مرتبه یا مرتبه‌های پیشین اجرا شده باشد.

ادله حد قطع دست

مهمترین دلیل شرعی قطع دست، که فقها به آن استناد کرده‌اند آیه ۳۸ سوره مائده است: ﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛ و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‌اند، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد، و خداوند توانا و حكيم است.(مائده:۳۸) علاوه بر آیه یاد شده، فقها استناد به روایاتی هم که در این باره رسیده است استناد می‌نمایند.

شرایط حد سرقت

الف. شرایط عمومی تکلیف (و مسؤولیت): بلوغ، عقل و اختیار. ب. شرایط خاص این جرم: ۱. سرقت با شکستن حرز (مثل قفل، حصار و دیوار) باشد. ۲. مال از حرز خارج شده‌باشد(به تنهایی یا با مشارکت). ۳. برداشتن مال، پنهانی باشد. ۴. ارزش مال مسروقه کمتر از ربع دینار (ربع مثقال طلای رایج) نباشد. ۵. در سال قحطی آنچه دزدیده شده خوردنی نباشد. ۶. دزد، پدر صاحب مال نباشد.[۳] ۷. سرقت از روی شبهه نباشد، یعنی اگر فردی مالی را به تصور این‌که مال خودش است برداشته، یا به خیال حلال بودن برداشته باشد حد سرقت جاری نخواهد شد. ۸. شکایت و مطالبه مالک مال مسروقه. ۹. توبه نکردن سارق قبل از اقرار یا شهادت گواهان؛ یعنی اگر قبل از اثبات توبه کند حدّ ساقط می‌شود و اگر مالک، قبل از شکایت، سارق را عفو کرد، حدّ جاری نمی‌شود.[۴]

شرایط اثبات سرقت: سرقت به دو طریق ثابت می‌شود: ۱. دو بار اقرار خود متهم. ۲. شهادت دو شاهد عادل (مرد).[۵] ۳. علم قاضی با بررسی ادله و مدارک معتبر.

اقوال دیگر در شرایط حد سرقت

برخی به اقتضای قاعده درء الحدود بالشبهات، مبتنی بودن حدود بر تخفیف و تسامح و اصل احتیاط در نفوس و دماء، و روایات معارض در نصاب حد سرقت، میزان مال دزدی را نه یک ربع مثقال طلا، که یک مثقال کامل می‌دانند. قانونگذار قانون مجازات اسلامی نیز در ماده ۲۶۸ با تبعیت از فتوای فقیهان شیعه، ثبوت سرقت حدی را منوط به احراز تحقق مجموعه شرایط خاص متعددی نموده است؛از جمله این شرایط رسیدن ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، به میزان ۵/۴ نخود طلای مسکوک (ربع دینار) است. این دیدگاه اگرچه مستظهر به موافقت مشهور فقیهان امامی است و محاکم قضایی نیز به استناد ماده پیشگفته در برخی موارد حکم به قطع ید صادر نموده‌اند، لیکن قول مزبور تنها دیدگاه موجود در مسئله نبوده و ثمره تتبعات برخی فقیهان مغایر با نظر قانونگذار است. تحدید نصاب سرقت به خمس دینار، ثلث دینار و دینار کامل، در کنار نظر مختار مشهور فقیهان، اقوال موجود در مسئله را تشکیل می‌دهند.[۶]

مخالفت با حد سرقت

آیة الله سید محمد جواد موسوی غروی معتقد است فهم نادرست بعضی از مفسران و فقهاء، از برخی آیات قرآن کریم، موجب وهن کلام الهی و افتراء به آیات کتاب و تکذیب آنها گشته است. ایشان مراد از بریدن دست را سلب قدرت از دزد می‌داند.[۷] عبدالعلی بازرگان هم قطع دست در آیه ۳۹ سوره مائده را با توجه به معنای قطع و ید در قرآن، به معنای سلب قدرت از دزد می داند و نه بریدن دست. قطع در قرآن به معنای جدا ساختن نیامده است.[۸] محسن کدیور هم معتقد است حکم سرقت در قرآن مثل دیگر حدود در قرآن، برای زمان و مکان خاص خودش تعیین شده است و دائمی نیست.[نیازمند منبع]

شاطبی از فقهای بزرگ مذهب مالکی، نظریه‌ای دارد که احکام را باید با مقاصد اصلی شریعت سنجید. او معتقد است نباید به قرآن نگاه جزئی داشت و نباید آن را بدون ارجاع به دیگر قسمت و نادیده گرفتن اسباب خاص و عام نزول فهم کرد. از این رو احکامی مانند قطع ید را با توجه به مقاصد اصلی شریعت و قرآن باید سنجید.[۹]

تعزیر

اگر هر یک از شرایط اجرای حدّ حاصل نشود، مجازات حدی برای دزد اجرا نخواهد شد؛ بلکه تعزیر می‎شود مثل: تازیانه، زندان،‌ تبعید و…، به این مجازات تعزیر گفته می‌شود. قانونگذار ایران در مواد ۶۵۱ تا ۶۶۷ قانون

مجازات اسلامی (بخش تعزیرات) انواع مجازات تعزیری سرقت را مشخص نموده‌ است.

مطالعه بیشتر

  • رساله نوین، امام خمینی (ره)، بی‌آزار شیرازی، ج۴.
  • ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ بعد.


منابع

  1. موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۷۰ و ۳۷۳.
  2. موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۷۰.
  3. موسوی خمینی، سید روح الله، رساله نوین، ج۴، ص۳۳۰ و ۳۳۱.
  4. موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ الی ۳۷۰.
  5. موسوی خمینی، سید روح الله، ترجمه تحریر الوسیله، ج۴، ص۳۶۹ الی ۳۷۰.
  6. سلطانی، عباسعلی. علی محمدیان، «نصاب حد سرقت در بوته نقد»، فصلنامهٔ دیدگاه‌های حقوق قضایی، شمارهٔ ۷۰، تابستان ۱۳۹۴ش، صفحات ۵۷ تا ۸۱.
  7. غروی، علی اصغر، «سرقت و قطع ید»، منتشر شده در اینترنت.
  8. خلیلی، مریم، رامین پور سعید، «نقدی بر حکم قطع دست سارق، بر اساس تعميم نظريه مقاصد شريعت»، مبانی فقهی حقوق اسلامی، (پژوهش نامه فقه و حقوق اسلامي)، پاييز و زمستان ۱۳۹۱، دوره ۵، شماره ۱۰، از صفحه ۵۳، تا صفحه ۷۲.
  9. خلیلی، مریم، رامین پور سعید، «نقدی بر حکم قطع دست سارق، بر اساس تعميم نظريه مقاصد شريعت»، مبانی فقهی حقوق اسلامی، (پژوهش نامه فقه و حقوق اسلامي)، پاييز و زمستان ۱۳۹۱، دوره ۵، شماره ۱۰، از صفحه ۵۳، تا صفحه ۷۲.