فرق بین اصول دین و فروع دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
خط ۱۱: خط ۱۱:


== جایگاه ==
== جایگاه ==
در هر شريعتى اصولى هست و فروعى. منظور از اصول، پايه‌هاى اساسى دين است كه نخست بايد بدانها پاى بند بود و سپس به فروعى كه بر اساس آن اصول است. اصول دين معمولا مربوط به اعتقاد است و فروع دين مربوط به عمل است.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، ج۱، ص۲۲۳.</ref> اصول دين اسلام را ۳ اصل دانسته‌اند يعنى توحيد، نبوت و معاد. و عده‌ای پنج اصل دانسته‌اند كه توحيد، عدل، نبوت باشد بعضى توحيد، نبوت و امامت را از اصول دانسته‌اند و عقايدى ديگر.  
در هر شريعتى اصولى هست و فروعى. منظور از اصول، پايه‌هاى اساسى دين است كه نخست بايد بدانها پاى بند بود و سپس به فروعى كه بر اساس آن اصول است. اصول دين معمولا مربوط به اعتقاد است و فروع دين مربوط به عمل است.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، ج۱، ص۲۲۳.</ref>
 
بسيارى از عالمان اسلامى بر اين باورند كه در اصول دين تقليد جايز نيست ، و يقين يا اطمينان معتبر در اصول دين بايد مبتنى بر دليل باشد بر اين مطلب ادعاى اجماع نيز شده است. گروهى ديگر كه ابوحنيفه ، سفيان ثورى ، اوزاعى ، مالك ، شافعى ، احمد بن حنبل و اهل حديث از آن جمله اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادى واجب است، و ترك آن معصيت به شمار مى رود، ولى ايمان حاصل از تقليد پذيرفته است.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>


== اصول دین ==
== اصول دین ==

نسخهٔ ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۸

سؤال

فرق بین اصول دین و فروع دین را به صورت کامل بیان کنید؟

کاشی کاری نام الله.jpg


تاریخچه اصطلاح

اصطلاح‌ «اصول‌ اعتقادی‌» در قرآن‌ نیامده‌ است‌ و در مجموعه‌های‌ حدیثی‌ چون‌ صحاح‌ سته‌ و بحار الانوار - با توجه‌ به‌ فهرستهایی‌ كه‌ از واژگان‌ این‌ كتابها نوشته‌ شده‌ - این‌ اصطلاح‌ به‌ چشم ‌نمی‌خورد. این‌ امر نشان‌ می‌دهد كه‌ چنین‌ تعبیری‌ در دستگاههای‌ كلامی‌ دهها سال‌ پس‌ از عصر پیامبر(ص‌) كه در صدد تبیین‌ دین‌ اسلام‌ در یك‌ دستگاه‌ فكری‌ منسجم‌ بودند، پدید آمده‌ است‌. به‌ هر روی‌، اصطلاح‌ اصول‌ اعتقادی‌ تعبیر دقیقی‌ از ماهیت‌ دین‌ و دینداری‌ در اسلام‌ است‌ و دینداری‌ بدون‌ وجود هر یك‌ از این‌ مفاهیم‌، معنای‌ خود را از دست‌ می‌دهد.[۱]

جایگاه

در هر شريعتى اصولى هست و فروعى. منظور از اصول، پايه‌هاى اساسى دين است كه نخست بايد بدانها پاى بند بود و سپس به فروعى كه بر اساس آن اصول است. اصول دين معمولا مربوط به اعتقاد است و فروع دين مربوط به عمل است.[۲]

بسيارى از عالمان اسلامى بر اين باورند كه در اصول دين تقليد جايز نيست ، و يقين يا اطمينان معتبر در اصول دين بايد مبتنى بر دليل باشد بر اين مطلب ادعاى اجماع نيز شده است. گروهى ديگر كه ابوحنيفه ، سفيان ثورى ، اوزاعى ، مالك ، شافعى ، احمد بن حنبل و اهل حديث از آن جمله اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادى واجب است، و ترك آن معصيت به شمار مى رود، ولى ايمان حاصل از تقليد پذيرفته است.[۳]

اصول دین

عالمان دینی، اصول‌ اعتقادی‌ اسلام‌ را ایمان‌ و اعتقاد به‌ توحید، نبوت‌ و معاد می‌دانند. این‌ سه اصل‌ در واقع‌ شالودۀ دیانت‌ اسلام‌ را تشكیل‌ می‌دهند.[۴]

فروع دین

عبادات‌ بخشی‌ مهم‌ از مجموعۀ اعمال‌ و رفتاری‌ را تشكیل‌ می‌دهند كه در فرهنگ‌ اسلامی‌ با عنوان‌ «فروع‌ دین‌» شناخته‌ شده‌ است‌. در كنار مجموعۀ اعتقادی‌ «اصول‌ دین‌»، فروع‌ دین‌ ناظر بر جنبه‌های‌ عملی‌ دیانت‌ اسلام‌ است‌. در آموزشهای‌ معمول‌ میان‌ شیعۀ امامی‌ در شم‌ارش‌ این‌ فروع‌ نماز، روزه‌، زكات‌، خمس‌، حج‌، جهاد، امر به‌ معروف‌، نهی‌ از منكر، تولّی‌ و تبّری‌ جای‌ دارد، اما نزد مذاهب‌ اهل‌ سنت‌ برخی‌ از این‌ فروع‌ چندان‌ توسعه‌ نیافته‌، و بر آنها تأكید نشده‌ است‌. در بررسی‌ تحلیلی‌ عبادات‌ و آداب‌ دینی‌ در اسلام‌، به‌ سختی‌ می‌توان‌ عملی‌ را نشان‌ داد كه دارای‌ جنبۀ فردی‌ محض‌، بدون‌ برخورداری‌ از جنبه‌های‌ اجتماعی‌ بوده‌ باشد، ولی‌ در نگرش‌ نسبی‌ برخی‌ از فروع‌ دین‌ یعنی‌ نماز، روزه‌ و حج‌ بیشتر در طیفی‌ عبادی‌ جای‌ می‌گیرند، در حالی‌ كه دسته‌ای‌ دیگر از جمله‌ زكات‌، خمس‌ و جهاد از جنبۀ قوی‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ برخوردارند.[۵]

نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زکات، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری از فروع دین شناخته می شوند.

تفاوت‌ها

  • اصول دین مسائل اعتقادی است که تعقل، شناخت و اعتقاد در آنها شرط است. اما فروع دین مسائلی است که در آنها عمل، مهم است، خواه عمل، انجام دادن فعلی باشد و یا ترک آن.[۶]
  • بخش عقاید در دین را «اصول» و بخش احکام عملی را «فروع» می‌نامند.
  • در اصول دین، تقلید جایز نیست اما در فروع دین می‌توان تقلید کرد.
  • در مسائل عملی دین باید به اهل خبره مراجعه کرده و به آن‌ها اعتماد نمود. این اعتماد و عمل را تقلید می‌گویند.[۷] اما در اصول دین، خود انسان باید با تحقیق و مطالعه بدان دست یابد.
  • در اصول دین باید از راه عقل به یقین رسید اما در فروع دین، نیاز به اثبات عقلی نیست.
  • عبادات بخشی مهم از مجموعهٔ اعمال و رفتاری را تشکیل می‌دهند که در فرهنگ اسلامی با عنوان «فروع دین» شناخته شده است. در کنار مجموعهٔ اعتقادی «اصول دین»، فروع دین ناظر بر جنبه‌های عملی دیانت اسلام است.[۸]
  • اصول دین با اندیشه و باور آدمی پیوند دارند و از این روی باید به گونه ایمان و اعتقاد باشند. فروع دین به عمل و کردار آدمیان پیوند دارند. اصول دین در حقیقت هویت فکری و ساختار اعتقادیِ انسان را شکل می‌دهند و روش رفتار و کردار مؤمنان را روشن می‌کنند. اصول دین بنیاد دین را تشکیل می‌دهند که دین بدون آن اصول بنیادی نخواهد داشت. اصولی است که با نادیده انگاشتن هر یک از آنها دین و اهداف آن از بین می‌رود.[۹]

منابع

  1. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مدخل.
  2. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، ج۱، ص۲۲۳.
  3. جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.
  4. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  5. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  6. جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.
  7. کاشفی، محمدرضا، کلام شیعه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷.
  8. جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  9. نشریه حوزه، مخلصی عباس، سیری در اندیشه‌های کلامی، ج۸۱، ص۸۹