صفات ثبوتی و سلبی

نسخهٔ تاریخ ‏۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۰ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
سؤال

صفات ثبوتي و سلبي خداوند را توضيح دهيد و فرق آنها را بيان كنيد؟


در مباحث کلامی صفات الهی از چند حیث تقسیم بندی شده است که یکی از این موارد، تقسیم صفات الهی به ثبوتی و سلبی می باشد. در یک تعریف کلی صفات ثبوتی صفاتی هستند که صفتی که ذات الهی متصف به آن می شود را برای خدای متعال ثابت می کند، مانند علم و قدرت. در مقابل صفات سلبی، صفاتی هستند که یک نوع نقص را از خدای متعال سلب و منع می کند، مثل جاهل بودن. بنابر این هر دوی این صفات، از کمال ذات خداوند پرده بر می دارد، یکی از جهت ثابت کردن صفتی برای خدای متعال و یکی از جهت نفی کردن صفت نقصان از خدای متعال.

صفات ثبوتی

در مباحث کلامي، صفات الهي از چند جهت تقسيم بندي شده که يکي از آنها، تقسيم صفات الهي به صفات ثبوتي (جماليه) و سلبي (جلاليه) است.

هرگاه صفت، بگونه اي باشد كه براي موصوف اش (خداوند) جمال و كمالي را ثابت كند و به واقعيتي در ذات موصوف اش (خداوند) اشاره كند، صفت ثبوتي نام دارد. مانند علم، قدرت و حي بودن. پس صفات ثبوتي یا جمالي صفاتي است که بيانگر، بعدي از ابعاد کمالي خداوند سبحان است، و از ثبوت واقعيتي در ذات الهي حکايت مي کند.[۱]

صفات سلبي

هرگاه صفت، بگونه اي باشد كه نقص و كاستي را از موصوف (خداوند) نفي كند، صفت سلبي نام دارد. مانند مركب نبودن، جاهل نبودن و شريك نداشتن.[۲] پس صفت سلبي، حاکي از سلب نوعي نقص و مفهوم عدمي از ذات خداوند است و از آن جا که نقص و کاستي، خود، سلب کمال است پس حقيقت صفت سلبي، سلب سلب کمال است و چون نفي نفي، نوعي از اثبات است، پس صفات سلبي نيز در نهايت از کمال ذات خداوند پرده بر مي دارد، پس صفات سلبي به معناي وجود نقصان در ذات باري تعالي نيست بلکه همانند صفات ثبوتي از کمال ذات حکايت مي کند.[۳]

براي خداوند در قرآن اسماء الهی و صفات زيادي ذكر شده و صفات متعددي نفي شده است.[۴] برای نمونه آيه ذيل اين دو صفت (ثبوتي و سلبي) را بخداوند نسبت مي دهد: ﴿تبارك اسم ربك ذي الجلال و الاكرام[۵] صفت جلال، يعني خداوند از مشابهت و مماثلت و ديگر صفات نقص، پاك و منزه است و صفت اكرام يعني خداوند به صفات عالی متصف و متجمل است.[۶]

بنابراين صفت ثبوتي، يعني اثبات كمال براي خداوند. صفت سلبي، يعني نفي و سلب نقص. صفات سلبي به سلبِ سلب كمال بر مي گردد؛ پس اينكه مي گوئيم: خدا جاهل نيست؛ يعني سلب مي كنيم، نفي علم را كه معناي آن اثبات و ايجاب علم مي شود.[۷]


معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

۱ـ خدا شناسي، ص ۲۹۲، شناخت صفات خدا، استاد جعفر سبحاني.

۲ـ سعيدي مهر، کلام اسلامي۱، موسسه فرهنگي طه، قم، ۱۳۷۷.

۳. عبدالحسين خسرو پناه، قلمرو دين، قم، مرکز مطالعات ...، ۱۳۸۱.


منابع

  1. ر.ک: سعيدي مهر، پيشين، ص ۱۹۷.
  2. سبحاني، جعفر، الألهيات، قم، مركز جهاني، چاپ قدس، ج۱، ص۸۲.
  3. سعيدي مهر، پيشين، ص ۱۹۷.
  4. اللهيات، همان، ص۱۸۳.
  5. الرحمن/۷۸.
  6. صدر الدين محمد شيرازي، اسفار، بيروت، احياء التراث، چاپ چهارم، ج۶، ص۱۱۸.
  7. طباطبائي، سيد محمد حسين، بدايه الحكمه، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، ص۱۷۲.