صفات ثبوتی و سلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


صفات الهی در یک تقسیم‌بندی به صفات ثبوتی و صفات سلبی تقسیم می‌شود. صفات ثبوتی؛ صفاتی هستند که ذات خداوند به آن متصف است، مانند علم و قدرت. صفات سلبی، صفاتی هستند که یک نوع نقص را از خدای متعال سلب و منع می‌کند، مانند جاهل بودن. بنابر این هر دوی این صفات، نشان از کمال ذات خداوند دارند؛ یکی از جهت ثابت کردن صفتی برای خدای متعال و یکی از جهت نفی کردن صفت نقصان از خدای متعال.
صفات الهی در یک تقسیم‌بندی به صفات ثبوتی و صفات سلبی تقسیم می‌شود. صفات ثبوتی؛ صفاتی هستند که ذات خداوند به آن متصف است، مانند علم و قدرت. صفات سلبی، صفاتی هستند که یک نوع نقص را از خدای متعال سلب و منع می‌کند، مانند جاهل بودن. بنابر این هر دوی این صفات، نشان از کمال خداوند دارند؛ یکی از جهت ثابت کردن کمالی برای خداوند و دیگری نفی کردن نقصان از خداوند.


==صفات ثبوتی==
==صفات ثبوتی==
در مباحث کلامی، صفات الهی از چند جهت تقسیم‌بندی شده که یکی از آنها، تقسیم صفات الهی به صفات ثبوتی (جمالیه) و سلبی (جلالیه) است.
صفات الهی از چند جهت تقسیم‌بندی شده که یکی از آنها، تقسیم صفات الهی به صفات ثبوتیه (جمالیه) و سلبیه (جلالیه) است.


هرگاه صفت، بگونه ای باشد که برای موصوف اش (خداوند) جمال و کمالی را ثابت کند و به واقعیتی در ذات موصوف اش (خداوند) اشاره کند، صفت ثبوتی نام دارد. مانند علم، قدرت و حی بودن. پس صفات ثبوتی یا جمالی صفاتی است که بیانگر، بعدی از ابعاد کمالی خداوند سبحان است، و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حکایت می‌کند.<ref>ر. ک. سعیدی مهر، پیشین، ص ۱۹۷.</ref>
هرگاه صفت، به گونه‌ای باشد که برای موصوف‌اش (خداوند) جمال و کمالی را ثابت کند و به واقعیتی در ذات او اشاره کند، صفت ثبوتی نام دارد. مانند علم، قدرت و حی‌بودن. پس صفات ثبوتی یا جمالی صفاتی است که بیانگر کمال خداوند است، و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حکایت می‌کند.<ref>ر. ک. سعیدی مهر، پیشین، ص ۱۹۷.</ref>


==صفات سلبی==
==صفات سلبی==
هرگاه صفت، بگونه ای باشد که نقص و کاستی را از موصوف (خداوند) نفی کند، صفت سلبی نام دارد. مانند مرکب نبودن، جاهل نبودن و شریک نداشتن.<ref>سبحانی، جعفر، الألهیات، قم، مرکز جهانی، چاپ قدس، ج۱، ص۸۲.</ref> پس صفت سلبی، حاکی از سلب نوعی نقص و مفهوم عدمی از ذات خداوند است و از آن جا که نقص و کاستی، خود، سلب کمال است پس حقیقت صفت سلبی، سلب سلب کمال است و چون نفی نفی، نوعی از اثبات است، پس صفات سلبی نیز در نهایت از کمال ذات خداوند پرده برمی‌دارد، پس صفات سلبی به معنای وجود نقصان در ذات باری تعالی نیست بلکه همانند صفات ثبوتی از کمال ذات حکایت می‌کند.<ref>سعیدی مهر، پیشین، ص ۱۹۷.</ref>
هرگاه صفت، به گونه‌ای باشد که نقص و کاستی را از خداوند نفی کند، صفت سلبی نام دارد. مانند مرکب نبودن، جاهل نبودن و شریک نداشتن.<ref>سبحانی، جعفر، الألهیات، قم، مرکز جهانی، چاپ قدس، ج۱، ص۸۲.</ref> صفت سلبی، حاکی از سلب نوعی نقص و مفهوم عدمی از ذات خداوند است. حقیقت صفت سلبی، سلب سلب کمال است و چون نفی نفی، نوعی از اثبات است، پس صفات سلبی نیز در نهایت از کمال ذات خداوند پرده برمی‌دارد، پس صفات سلبی به معنای وجود نقصان در ذات باری تعالی نیست بلکه همانند صفات ثبوتی از کمال ذات حکایت می‌کند.<ref>سعیدی مهر، پیشین، ص ۱۹۷.</ref>


برای خداوند در [[قرآن]]، [[اسماء الهی|اسماء]] و صفات زیادی ذکر شده و صفات متعددی نفی شده است.<ref>اللهیات، همان، ص۱۸۳.</ref> برای نمونه آیه ذیل این دو صفت (ثبوتی و سلبی) را بخداوند نسبت می‌دهد: {{قرآن|تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام}}<ref>الرحمن/۷۸.</ref> صفت جلال، یعنی خداوند از مشابهت و مماثلت و دیگر صفات نقص، پاک و منزه است و صفت اکرام یعنی خداوند به صفات عالی متصف و متجمل است.<ref>صدر الدین محمد شیرازی، اسفار، بیروت، احیاء التراث، چاپ چهارم، ج۶، ص۱۱۸.</ref>
برای خداوند در [[قرآن]]، [[اسماء الهی|اسماء]] و صفات زیادی ذکر شده و صفات متعددی نفی شده است.<ref>اللهیات، همان، ص۱۸۳.</ref> برای نمونه آیه ذیل این دو صفت (ثبوتی و سلبی) را بخداوند نسبت می‌دهد: {{قرآن|تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام}}<ref>الرحمن/۷۸.</ref> صفت جلال، یعنی خداوند از مشابهت و مماثلت و دیگر صفات نقص، پاک و منزه است و صفت اکرام یعنی خداوند به صفات عالی متصف و متجمل است.<ref>صدر الدین محمد شیرازی، اسفار، بیروت، احیاء التراث، چاپ چهارم، ج۶، ص۱۱۸.</ref>

نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۹

سؤال

صفات ثبوتی و سلبی خداوند را توضیح دهید و فرق آنها را بیان کنید؟


صفات الهی در یک تقسیم‌بندی به صفات ثبوتی و صفات سلبی تقسیم می‌شود. صفات ثبوتی؛ صفاتی هستند که ذات خداوند به آن متصف است، مانند علم و قدرت. صفات سلبی، صفاتی هستند که یک نوع نقص را از خدای متعال سلب و منع می‌کند، مانند جاهل بودن. بنابر این هر دوی این صفات، نشان از کمال خداوند دارند؛ یکی از جهت ثابت کردن کمالی برای خداوند و دیگری نفی کردن نقصان از خداوند.

صفات ثبوتی

صفات الهی از چند جهت تقسیم‌بندی شده که یکی از آنها، تقسیم صفات الهی به صفات ثبوتیه (جمالیه) و سلبیه (جلالیه) است.

هرگاه صفت، به گونه‌ای باشد که برای موصوف‌اش (خداوند) جمال و کمالی را ثابت کند و به واقعیتی در ذات او اشاره کند، صفت ثبوتی نام دارد. مانند علم، قدرت و حی‌بودن. پس صفات ثبوتی یا جمالی صفاتی است که بیانگر کمال خداوند است، و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حکایت می‌کند.[۱]

صفات سلبی

هرگاه صفت، به گونه‌ای باشد که نقص و کاستی را از خداوند نفی کند، صفت سلبی نام دارد. مانند مرکب نبودن، جاهل نبودن و شریک نداشتن.[۲] صفت سلبی، حاکی از سلب نوعی نقص و مفهوم عدمی از ذات خداوند است. حقیقت صفت سلبی، سلب سلب کمال است و چون نفی نفی، نوعی از اثبات است، پس صفات سلبی نیز در نهایت از کمال ذات خداوند پرده برمی‌دارد، پس صفات سلبی به معنای وجود نقصان در ذات باری تعالی نیست بلکه همانند صفات ثبوتی از کمال ذات حکایت می‌کند.[۳]

برای خداوند در قرآن، اسماء و صفات زیادی ذکر شده و صفات متعددی نفی شده است.[۴] برای نمونه آیه ذیل این دو صفت (ثبوتی و سلبی) را بخداوند نسبت می‌دهد: ﴿تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام[۵] صفت جلال، یعنی خداوند از مشابهت و مماثلت و دیگر صفات نقص، پاک و منزه است و صفت اکرام یعنی خداوند به صفات عالی متصف و متجمل است.[۶]

بنابراین صفت ثبوتی، یعنی اثبات کمال برای خداوند. صفت سلبی، یعنی نفی و سلب نقص. صفات سلبی به سلبِ سلب کمال بر می‌گردد؛ پس اینکه می گوئیم: خدا جاهل نیست؛ یعنی سلب می‌کنیم، نفی علم را که معنای آن اثبات و ایجاب علم می‌شود.[۷]



مطالعه بیشتر

  • خداشناسی، ص ۲۹۲، شناخت صفات خدا، جعفر سبحانی.
  • سعیدی مهر، کلام اسلامی۱، مؤسسه فرهنگی طه، قم، ۱۳۷۷.
  • عبدالحسین خسرو پناه، قلمرو دین، قم، مرکز مطالعات …، ۱۳۸۱.

منابع

  1. ر. ک. سعیدی مهر، پیشین، ص ۱۹۷.
  2. سبحانی، جعفر، الألهیات، قم، مرکز جهانی، چاپ قدس، ج۱، ص۸۲.
  3. سعیدی مهر، پیشین، ص ۱۹۷.
  4. اللهیات، همان، ص۱۸۳.
  5. الرحمن/۷۸.
  6. صدر الدین محمد شیرازی، اسفار، بیروت، احیاء التراث، چاپ چهارم، ج۶، ص۱۱۸.
  7. طباطبائی، سید محمد حسین، بدایه الحکمه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۱۷۲.