شفاعت در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۷ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

شفاعت در قرآن را توضیح دهید


معنای شفاعت

اهل لغت، شفاعت را از شفع می‌دانند به معنای جفت. منضم کردن و جفت کردن چیزی به چیز دیگر. خلاف وتر که به معنای فرد است.

نگاه قرآن به موضوع شفاعت

شفاعت با مشتقات خود، سی و یک مرتبه در قرآن تکرار شده است و فقط در یک مورد معنای اصطلاحی خود را ندارد که به معنای زوج آمده. در دوازده آیه، مورد مستقیم خطاب به کفار است. در سه مورد از قول کفار نقل می‌کند. در پنج مورد، خطاب عام است که تلویحاً به کفار توجه دارد یا درباره معاد صحبت می‌کند. در چهار مورد از خداوند صحبت می‌کند و تنها در یک مورد مؤمنان خطاب قرار می‌گیرند و البته درباره معاد است. شفاعت در قرآن، سه بار با کلمه «ولی» (سرپرست و یاور)، یک بار با «حمیم» (دوست)، و یک بار با «خُلة» (دوست) آمده است.

شفاعت منحصر در خداوند

در بیشتر آیات مربوط به شفاعت، به‌طور کل این امر از غیر خداوند سلب شده و آن را تنها، منحصر به خداوند می‌داند. این آیات، شفیع را در برابر خدا قرار می‌دهد. به مشرکین می‌گوید شما هیچ شفیع و یاوری ندارید. هیچ دوست و کمک کننده ای ندارید که شما را از عتاب دوزخ، نجات دهد. هیچ‌کس قدرت آن را ندارد تا شما را از عدل خداوند، کنار کشد و به تعبیر دیگر، امر حسابرسی، به شما تعلق نگیرد. هیچ احدی، اینگونه قدرتی ندارد و خدا هم چنین قدرتی به کسی تفویض نکرده است. نه به جانداری و نه به بی جانی. این امر، مخصوص اوست. به پیامبر به صراحت می‌گوید که به صراحت بگوید این، تنها از آن خداست.

آیات در مورد انکار شفاعت غیر خداوند:

﴿قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا؛ بگو: شفاعت، يكسره از آن خداست.(زمر:۴۴)

﴿وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ؛ نه از او شفاعتی پذیرفته می‌شود...(بقره:۴۸)

«و لاتنفعها شفعه» (و شفاعتی به حال او سود ندهد). (۱۲۳/ بقره)

«لیس لهم من دونه ولی و لا شفیع» (در برابر او {خداوند} یاور و شفیعی ندارند). (۵۱/ انعام)

«ان یاتی یوم لا بیع فیه و لا خله و لا شفعه» (روزی فرا رسد که نه خرید فروشی است و نه دوست و شفاعتی) (۲۵۴/ بقره)

«در تدبیر مخلوقات، هیچ‌کس شریک، معاون و پشتیبان خدا نیست و جز خدا کسی در اداره جهان، تصرف و دخالتی ندارد» (تسنیم، جوادی آملی) «نتیجه چنین عقیده ای آن است که مردم در ارتکاب معصیت جرات یافته و گناهانش بخشیده می‌شود» (چند گفتار، محمد جواد غروی)«با باز بودن راه شفاعت، آیین و شریعت در نظر عامه سست می‌شود و احکام دگرگون می‌شود» (پرتوی از قرآن، طالقانی)

شفیع در نگاه بت‌پرستان

بت‌پرستان و مشرکین بت ها را شفیع خودشان میپنداشتند و اذعان داشتند که این بت‌ها در روز قیامت شفیع آنان خواهد شد:

«و یقولون هولاء شفعونا عند الله» (و می‌گویند اینان شفیعان ما در نزد خداوند هستند). (۱۸/ یونس)

«و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم انهم فیکم شرکوا» (و شفیعانی را که گمان می‌بردید با {خدا در عبادت} شما شریک هستند، همراه شما نمی‌بینیم). (۹۴/ انعام)

«ام اتخذوا من دون الله شفعا» (یا آنکه {کافران} به جای خداوند شفیعانی برگرفته اند). (۴۳/ زمر)

«فما لنا من شافعین» (حال هیچ شفیعی ندارین). (۱۰۰/ شعرا)

شفاعت با اذن خداوند

نُه آیه در قرآن وجود دارد که شفاعت را منوط به اذن خداوند می‌داند:

مفسرین با تمسک به این آیات، اصل را بر وجود شفاعت گذاشته‌اند و وجود شفیع را ازبدیهیات دین گرفته‌اند:

«من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه» (کیست که در نزد او، جز به اذن او، به شفاعت برخیزد) (۲۵۵/ بقره)

«ما من شفیع الا من بعد اذنه» (شفیعی نیست مگر پس از اذن او) (۳/ یونس)

«و لا تنفع الشفعة عنده الا لمن اذن له» (و شفاعت نزد او سودی ندهد، مگر درباره کسی که برای او اجازه دهد) (۲۳/ سبا)

«و کم من ملک فی السموات لا تغنی شفعتهم شیئا الا من بعد ان یاذن الله لمن یشاء و یرضی» (و چه بسیار فرشته در آسمان هاست که شفاعت آنان سودی ندهد، مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد) (۲۶/ نجم)

«و لا یشفعون الا لمن ارتضی» (و شفاعت نمی‌کنند مگر برای کسی که {خداوند} از او خشنود باشد) (۲۸/ انبیا)

«لا یملکون الشفعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا» (از شفاعت برخوردار نیست، مگر کسی که از خدای رحمان پیمانی گرفته باشد) (۸۷/مریم)

«یومئذ لا تنفع الشفعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا» (در آن روز شفاعت سودی ندهد مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و از سخن او خشنود باشد) (۱۰۸/ طه)

«و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفعه الا من شهد بالحق و هم یعلمون» (و کسانی که {کافران} به جای او {خداوند} به پرستش می‌خوانند، دارای شفاعت نیستند، مگر آنان که آگاهانه به حق و حقیقت گواهی دهند) (۸۶/ زخرف)

«فما تنفعهم شفاعه الشافعین» (حال شفاعت شفیعان سودی ندهد) (۴۸/ مدثر)

چند استثناء در آیات وجود دارد: ۱- اذن خداوند ۲- رضایت خداوند ۳- شهادت به حق ۴- عهد با او.


مطالعه بیشتر

۱. ن


منابع