شفاعت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
شفاعت در قرآن را توضیح دهید
شفاعت در قرآن را توضیح دهید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}بیان آیات قرآن در باب [[شفاعت]]، در تقابل با مشرکین است که بت‌ها را شفیع خود می‌پنداشتند. نگاه قرآن در مورد شفاعت در آیات متعددی بیان شده است که بعضی از آنها شفاعت از غیر خداوند را رد می‌کند و در برخی دیگر شفاعت را همراه با اذن خداوند بیان کرده است.
معنای لغوی شفاعت
اهل لغت، شفاعت را از شفع می‌دانند به معنای جفت. منضم کردن و جفت کردن چیزی به چیز دیگر. خلاف وتر که به معنای فرد است.
شفاعت با مشتقات خود، سی و یک مرتبه در قرآن تکرار شده است و فقط در یک مورد معنای اصطلاحی خود را ندارد که به معنای زوج آمده. در دوازده آیه، مورد مستقیم خطاب به کفار است. در سه مورد از قول کفار نقل می‌کند. در پنج مورد، خطاب عام است که تلویحاً به کفار توجه دارد یا درباره معاد صحبت می‌کند. در چهار مورد از خداوند صحبت می‌کند و تنها در یک مورد مؤمنان خطاب قرار می‌گیرند و البته درباره معاد است.
شفاعت در قرآن، سه بار با کلمه «ولی» (سرپرست و یاور)، یک بار با «حمیم» (دوست)، و یک بار با «خُلة» (دوست) آمده است.


در بیشتر آیات مربوط به شفاعت، به‌طور کل این امر از غیر خداوند سلب شده و آن را تنها، منحصر به خداوند می‌داند. این آیات، شفیع را در برابر خدا قرار می‌دهد. به مشرکین می‌گوید شما هیچ شفیع و یاوری ندارید. هیچ دوست و کمک کننده ای ندارید که شما را از عتاب دوزخ، نجات دهد. هیچ‌کس قدرت آن را ندارد تا شما را از عدل خداوند، کنار کشد و به تعبیر دیگر، امر حسابرسی، به شما تعلق نگیرد. هیچ احدی، اینگونه قدرتی ندارد و خدا هم چنین قدرتی به کسی تفویض نکرده است. نه به جانداری و نه به بی جانی. این امر، مخصوص اوست. به پیامبر به صراحت می‌گوید که به صراحت بگوید این، تنها از آن خداست.
شفاعت از باورهای دینی شیعیان است که علاوه بر [[پیامبر اکرم(ص)]]، [[ائمه اطهار(ع)]] را از شفیعان می‌دانند که شیعیان را نزد خداوند شفاعت می‌کنند.
آیات شفاعت
برای تبادر بیشتر ذهن، چند آیه در مورد انکار شفاعت آورده می‌شود:
«قل لله الشفعه» (بگو شفاعت به تمامی خدای راست). (۴۴/ زمر)
«لا یُقبل منها شفعه» (و از کسی شفاعتی پذیرفته نشود). (۴۸/ بقره)
«و لاتنفعها شفعه» (و شفاعتی به حال او سود ندهد). (۱۲۳/ بقره)
«لیس لهم من دونه ولی و لا شفیع» (در برابر او {خداوند} یاور و شفیعی ندارند). (۵۱/ انعام)
«ان یاتی یوم لا بیع فیه و لا خله و لا شفعه» (روزی فرا رسد که نه خرید فروشی است و نه دوست و شفاعتی) (۲۵۴/ بقره)


«در تدبیر مخلوقات، هیچ‌کس شریک، معاون و پشتیبان خدا نیست و جز خدا کسی در اداره جهان، تصرف و دخالتی ندارد» (تسنیم، جوادی آملی)
== معنای شفاعت ==
« نتیجه چنین عقیده ای آن است که مردم در ارتکاب معصیت جرات یافته و گناهانش بخشیده می‌شود» (چند گفتار، محمد جواد غروی)
اهل لغت، شفاعت را از شفع می‌دانند به معنای جفت. منضم کردن و جفت کردن چیزی به چیز دیگر. خلاف وتر که به معنای فرد است. شفاعت در لسان عامه به این گفته می‌شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱، ص ۲۲۴.</ref>
«با باز بودن راه شفاعت، آیین و شریعت در نظر عامه سست می‌شود و احکام دگرگون می‌شود» (پرتوی از قرآن، طالقانی)


برای تبادر بیشتر ذهن، بعضی از این آیات آورده می‌شود:
== نگاه قرآن به موضوع شفاعت ==
«و یقولون هولاء شفعونا عند الله» (و می‌گویند اینان شفیعان ما در نزد خداوند هستند). (۱۸/ یونس)
شفاعت با مشتقات خود، سی و یک مرتبه در قرآن تکرار شده است و فقط در یک مورد معنای اصطلاحی خود را ندارد که به معنای زوج آمده است. در دوازده آیه، مورد مستقیم خطاب به کفار است. در سه مورد از قول کفار نقل می‌کند. در پنج مورد، خطاب عام است که تلویحاً به کفار توجه دارد یا درباره معاد صحبت می‌کند. در چهار مورد از خداوند صحبت می‌کند و تنها در یک مورد مؤمنان خطاب قرار می‌گیرند که درباره معاد است. شفاعت در قرآن، سه بار با کلمه «ولی» (سرپرست و یاور)، یک بار با «حمیم» (دوست)، و یک بار با «خُلة» (دوست) آمده است.
«و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم انهم فیکم شرکوا» (و شفیعانی را که گمان می‌بردید با {خدا در عبادت} شما شریک هستند، همراه شما نمی‌بینیم). (۹۴/ انعام)
 
«ام اتخذوا من دون الله شفعا» (یا آنکه {کافران} به جای خداوند شفیعانی برگرفته اند). (۴۳/ زمر)
برخی با توجه با آیاتی که شفاعت را رد می‌کنند می‌گویند: «با باز بودن راه شفاعت آئین و شریعت در نظر عامه سست می‌شود و احکام دگرگون می‌گردد و این بر خلاف حکمت بعثت پیمبران و تشریع شرایع است بلکه منشأ اختلال نظم و ترویج گناه می‌گردد چنان‌که در بعضی از امم که به این آرزوها مغرورند دیده می‌شود و چه بسا اینگونه مغروران از مردمی که دین بر آنها حاکم نیست و تنها قوانین و و جدان بر آنها حکومت می‌کند گناه و قانون‌شکنی‌شان بیشتر می‌گردد زیرا اینها به امید و اتکاء بشفاعت شافعین سد وجدان را مانند حدود دین درهم می‌شکنند و به هر گناهی خود را می‌آلایند و از هر اقدام بخیر و توجه بصلاح و اصلاحی وامانده می‌گردند. از سوی دیگر ناامیدی و یأس، مجرم و گناهکار را بیشتر بجرم و گناه می‌آلاید و از توجه بخیر بازمی‌دارد و بر شقاوتش می‌افزاید، گر چه در توبه بروی همه باز است، ولی توبه که برگشت و تحول و انقلاب کامل است برای همه یکباره آسان نیست مگر آنکه امید به دستگیری و کشش حق و نمایندگان او آهسته آهسته گناهکار را مستعد توبه گرداند، و در میان بیم و امید او را از یأس و تسلیم به شر و غرور و سرکشی بر خیر، بدارد، پس اصل شفاعت محدود، و نوید بآن از اصول خیر و رحمت و تربیت است.»<ref>طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۵۰.</ref>
«فما لنا من شافعین» (حال هیچ شفیعی ندارین). (۱۰۰/ شعرا)
 
نُه آیه، در باب شفاعت وجود دارد که شفاعت را به صراحت انکار نمی‌کند و همین دستمایه مفسرین و فقها شده است که حکم به شفاعتِ محدود دهند و بپندارند این آیات، تخصیص آیات منکر شفاعت است. مفسرین با تمسک به این آیات، اصل را بر وجود شفاعت گذاشته‌اند و وجود شفیع را ازبدیهیات دین گرفته‌اند.
=== شفاعت منحصر به خداوند ===
ُه آیه مورد بحث چنین است:
در بیشتر آیات مربوط به شفاعت، به‌طور کل این امر از غیر خداوند سلب شده و آن را تنها، منحصر به خداوند می‌داند. این آیات، شفیع را در برابر خدا قرار می‌دهد. به مشرکین می‌گوید شما هیچ شفیع و یاوری ندارید. هیچ دوست و کمک کننده‌ای ندارید که شما را از عتاب دوزخ، نجات دهد. هیچ‌کس قدرت آن را ندارد تا شما را از عدل خداوند، کنار کشد و به تعبیر دیگر، امر حسابرسی، به شما تعلق نگیرد. هیچ احدی، اینگونه قدرتی ندارد و خدا هم چنین قدرتی به کسی تفویض نکرده است. نه به جانداری و نه به بی جانی. این امر، مخصوص اوست.
«من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه» (کیست که در نزد او، جز به اذن او، به شفاعت برخیزد) (۲۵۵/ بقره)
 
«ما من شفیع الا من بعد اذنه» (شفیعی نیست مگر پس از اذن او) (۳/ یونس)
آیات در مورد انکار شفاعت غیر خداوند:
«و لا تنفع الشفعة عنده الا لمن اذن له» (و شفاعت نزد او سودی ندهد، مگر درباره کسی که برای او اجازه دهد) (۲۳/ سبا)
 
«و کم من ملک فی السموات لا تغنی شفعتهم شیئا الا من بعد ان یاذن الله لمن یشاء و یرضی» (و چه بسیار فرشته در آسمان هاست که شفاعت آنان سودی ندهد، مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد) (۲۶/ نجم)
{{قرآن|قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا|ترجمه=بگو: شفاعت، یکسره از آن خداست.|سوره=زمر|آیه=۴۴}}
«و لا یشفعون الا لمن ارتضی» (و شفاعت نمی‌کنند مگر برای کسی که {خداوند} از او خشنود باشد) (۲۸/ انبیا)
 
«لا یملکون الشفعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا» (از شفاعت برخوردار نیست، مگر کسی که از خدای رحمان پیمانی گرفته باشد) (۸۷/ مریم)
{{قرآن|وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ|ترجمه=نه از او شفاعتی پذیرفته می‌شود…|سوره=بقره|آیه=۴۸}}
«یومئذ لا تنفع الشفعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا» (در آن روز شفاعت سودی ندهد مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و از سخن او خشنود باشد) (۱۰۸/ طه)
 
«و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفعه الا من شهد بالحق و هم یعلمون» (و کسانی که {کافران} به جای او {خداوند} به پرستش می‌خوانند، دارای شفاعت نیستند، مگر آنان که آگاهانه به حق و حقیقت گواهی دهند) (۸۶/ زخرف)
{{قرآن|وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ|ترجمه=و نه او را میانجیگری سودمند افتد.|سوره=بقره|آیه=۱۲۳}}
«فما تنفعهم شفاعه الشافعین» (حال شفاعت شفیعان سودی ندهد) (۴۸/ مدثر)
 
چند استثناء در آیات وجود دارد: ۱- اذن خداوند ۲- رضایت خداوند ۳- شهادت به حق ۴- عهد با او.
{{قرآن|لَیْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِیٌّ وَلَا شَفِیعٌ|ترجمه=که غیر او برای آنها یار و شفیعی نیست.|سوره=انعام|آیه=۵۱}}
 
{{قرآن|أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ|ترجمه=روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی|سوره=بقره|آیه=۲۵۴}}
 
=== شفیع در نگاه بت‌پرستان ===
بت‌پرستان و مشرکین بت‌ها را شفیع خودشان می‌پنداشتند و اذعان داشتند که این بت‌ها در روز قیامت شفیع آنان خواهد شد. در واقع اعتقاد به شفاعت بتها یکی از انگیزه‌های بت‌پرستی بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۸، ص۲۵۰.</ref>
 
{{قرآن|وَیَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ|ترجمه=و می‌گویند: «اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.»|سوره=یونس|آیه=۱۸}}
 
{{قرآن|وَمَا نَرَ‌یٰ مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَ‌کَاءُ|ترجمه=و شفیعانی را که در [کار] خودتان، شریکان [خدا] می‌پنداشتید با شما نمی‌بینیم.|سوره=انعام|آیه=۹۴}}
 
{{قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ|ترجمه=آیا غیر از خدا شفاعتگرانی برای خود گرفته‌اند؟|سوره=زمر|آیه=۴۳}} (یا آنکه {کافران} به جای خداوند شفیعانی برگرفته اند). (۴۳/ زمر)
 
{{قرآن|فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ|ترجمه=شفاعتگرانی نداریم|سوره=شعراء|آیه=۱۰۰}}
 
=== شفاعت با اذن و رضایت خداوند ===
نُه آیه در قرآن وجود دارد که شفاعت را منوط به اذن خداوند می‌داند:
 
مفسرین با تمسک به این آیات، اصل را بر وجود شفاعت گذاشته‌اند و وجود شفیع را از بدیهیات دین گرفته‌اند. «شفاعت» در معنی صحیحش برای حفظ همین تعادل است، و وسیله‌ای است برای بازگشت گناهکاران و آلودگان، و در معنی غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است‏.»<ref>مکارم شیرازی،‌ ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۳.</ref>
 
{{قرآن|مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ|ترجمه=کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}}
 
{{قرآن|مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ|ترجمه=مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ|سوره=یونس|آیه=۳}}
 
{{قرآن|وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ|ترجمه=و شفاعتگری در پیشگاه او سود نمی‌بخشد، مگر برای آن کس که به وی اجازه دهد.|سوره=سبأ|آیه=۲۳}}
 
{{قرآن|وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْ‌ضَیٰ|ترجمه=و بسا فرشتگانی که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کاری نیاید، مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد.|سوره=نجم|آیه=۲۶}}
 
{{قرآن|وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْ‌تَضَیٰ|ترجمه=و جز برای کسی که [خدا] رضایت دهد، شفاعت نمی‌کنند|سوره=انبیاء|آیه=۲۸}}
 
{{قرآن|لَّا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّ‌حْمَـٰنِ عَهْدًا|ترجمه=[آنان] اختیار شفاعت را ندارند، جز آن کس که از جانب [خدای] رحمان پیمانی گرفته است.|سوره=مریم|آیه=۸۷}}
 
{{قرآن|یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّ‌حْمَـٰنُ وَرَ‌ضِیَ لَهُ قَوْلًا|ترجمه=در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید.|سوره=طه|آیه=۱۰۹}}
 
{{قرآن|وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ|ترجمه=و کسانی که به جای او می‌خوانند [و می‌پرستند] اختیار شفاعت ندارند، مگر آن کسانی که آگاهانه به حق گواهی داده باشند.|سوره=زخرف|آیه=۸۶}}
 
{{قرآن|فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ|ترجمه=از این رو شفاعت شفاعت‌کنندگان به حال آنها سودی نمی‌بخشد.|سوره=مدثر|آیه=۴۸}}


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
۱. ن
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۷: خط ۷۵:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۶۷: خط ۸۵:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۱

سؤال

شفاعت در قرآن را توضیح دهید.

بیان آیات قرآن در باب شفاعت، در تقابل با مشرکین است که بت‌ها را شفیع خود می‌پنداشتند. نگاه قرآن در مورد شفاعت در آیات متعددی بیان شده است که بعضی از آنها شفاعت از غیر خداوند را رد می‌کند و در برخی دیگر شفاعت را همراه با اذن خداوند بیان کرده است.

شفاعت از باورهای دینی شیعیان است که علاوه بر پیامبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) را از شفیعان می‌دانند که شیعیان را نزد خداوند شفاعت می‌کنند.

معنای شفاعت

اهل لغت، شفاعت را از شفع می‌دانند به معنای جفت. منضم کردن و جفت کردن چیزی به چیز دیگر. خلاف وتر که به معنای فرد است. شفاعت در لسان عامه به این گفته می‌شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.[۱]

نگاه قرآن به موضوع شفاعت

شفاعت با مشتقات خود، سی و یک مرتبه در قرآن تکرار شده است و فقط در یک مورد معنای اصطلاحی خود را ندارد که به معنای زوج آمده است. در دوازده آیه، مورد مستقیم خطاب به کفار است. در سه مورد از قول کفار نقل می‌کند. در پنج مورد، خطاب عام است که تلویحاً به کفار توجه دارد یا درباره معاد صحبت می‌کند. در چهار مورد از خداوند صحبت می‌کند و تنها در یک مورد مؤمنان خطاب قرار می‌گیرند که درباره معاد است. شفاعت در قرآن، سه بار با کلمه «ولی» (سرپرست و یاور)، یک بار با «حمیم» (دوست)، و یک بار با «خُلة» (دوست) آمده است.

برخی با توجه با آیاتی که شفاعت را رد می‌کنند می‌گویند: «با باز بودن راه شفاعت آئین و شریعت در نظر عامه سست می‌شود و احکام دگرگون می‌گردد و این بر خلاف حکمت بعثت پیمبران و تشریع شرایع است بلکه منشأ اختلال نظم و ترویج گناه می‌گردد چنان‌که در بعضی از امم که به این آرزوها مغرورند دیده می‌شود و چه بسا اینگونه مغروران از مردمی که دین بر آنها حاکم نیست و تنها قوانین و و جدان بر آنها حکومت می‌کند گناه و قانون‌شکنی‌شان بیشتر می‌گردد زیرا اینها به امید و اتکاء بشفاعت شافعین سد وجدان را مانند حدود دین درهم می‌شکنند و به هر گناهی خود را می‌آلایند و از هر اقدام بخیر و توجه بصلاح و اصلاحی وامانده می‌گردند. از سوی دیگر ناامیدی و یأس، مجرم و گناهکار را بیشتر بجرم و گناه می‌آلاید و از توجه بخیر بازمی‌دارد و بر شقاوتش می‌افزاید، گر چه در توبه بروی همه باز است، ولی توبه که برگشت و تحول و انقلاب کامل است برای همه یکباره آسان نیست مگر آنکه امید به دستگیری و کشش حق و نمایندگان او آهسته آهسته گناهکار را مستعد توبه گرداند، و در میان بیم و امید او را از یأس و تسلیم به شر و غرور و سرکشی بر خیر، بدارد، پس اصل شفاعت محدود، و نوید بآن از اصول خیر و رحمت و تربیت است.»[۲]

شفاعت منحصر به خداوند

در بیشتر آیات مربوط به شفاعت، به‌طور کل این امر از غیر خداوند سلب شده و آن را تنها، منحصر به خداوند می‌داند. این آیات، شفیع را در برابر خدا قرار می‌دهد. به مشرکین می‌گوید شما هیچ شفیع و یاوری ندارید. هیچ دوست و کمک کننده‌ای ندارید که شما را از عتاب دوزخ، نجات دهد. هیچ‌کس قدرت آن را ندارد تا شما را از عدل خداوند، کنار کشد و به تعبیر دیگر، امر حسابرسی، به شما تعلق نگیرد. هیچ احدی، اینگونه قدرتی ندارد و خدا هم چنین قدرتی به کسی تفویض نکرده است. نه به جانداری و نه به بی جانی. این امر، مخصوص اوست.

آیات در مورد انکار شفاعت غیر خداوند:

﴿قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا؛ بگو: شفاعت، یکسره از آن خداست.(زمر:۴۴)

﴿وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ؛ نه از او شفاعتی پذیرفته می‌شود…(بقره:۴۸)

﴿وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ؛ و نه او را میانجیگری سودمند افتد.(بقره:۱۲۳)

﴿لَیْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِیٌّ وَلَا شَفِیعٌ؛ که غیر او برای آنها یار و شفیعی نیست.(انعام:۵۱)

﴿أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ؛ روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی(بقره:۲۵۴)

شفیع در نگاه بت‌پرستان

بت‌پرستان و مشرکین بت‌ها را شفیع خودشان می‌پنداشتند و اذعان داشتند که این بت‌ها در روز قیامت شفیع آنان خواهد شد. در واقع اعتقاد به شفاعت بتها یکی از انگیزه‌های بت‌پرستی بود.[۳]

﴿وَیَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ؛ و می‌گویند: «اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.»(یونس:۱۸)

﴿وَمَا نَرَ‌یٰ مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَ‌کَاءُ؛ و شفیعانی را که در [کار] خودتان، شریکان [خدا] می‌پنداشتید با شما نمی‌بینیم.(انعام:۹۴)

﴿أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ؛ آیا غیر از خدا شفاعتگرانی برای خود گرفته‌اند؟(زمر:۴۳) (یا آنکه {کافران} به جای خداوند شفیعانی برگرفته اند). (۴۳/ زمر)

﴿فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ؛ شفاعتگرانی نداریم(شعراء:۱۰۰)

شفاعت با اذن و رضایت خداوند

نُه آیه در قرآن وجود دارد که شفاعت را منوط به اذن خداوند می‌داند:

مفسرین با تمسک به این آیات، اصل را بر وجود شفاعت گذاشته‌اند و وجود شفیع را از بدیهیات دین گرفته‌اند. «شفاعت» در معنی صحیحش برای حفظ همین تعادل است، و وسیله‌ای است برای بازگشت گناهکاران و آلودگان، و در معنی غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است‏.»[۴]

﴿مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ؛ کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟(بقره:۲۵۵)

﴿مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ؛ مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ(یونس:۳)

﴿وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ؛ و شفاعتگری در پیشگاه او سود نمی‌بخشد، مگر برای آن کس که به وی اجازه دهد.(سبأ:۲۳)

﴿وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْ‌ضَیٰ؛ و بسا فرشتگانی که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کاری نیاید، مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد.(نجم:۲۶)

﴿وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْ‌تَضَیٰ؛ و جز برای کسی که [خدا] رضایت دهد، شفاعت نمی‌کنند(انبیاء:۲۸)

﴿لَّا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّ‌حْمَـٰنِ عَهْدًا؛ [آنان] اختیار شفاعت را ندارند، جز آن کس که از جانب [خدای] رحمان پیمانی گرفته است.(مریم:۸۷)

﴿یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّ‌حْمَـٰنُ وَرَ‌ضِیَ لَهُ قَوْلًا؛ در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید.(طه:۱۰۹)

﴿وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ و کسانی که به جای او می‌خوانند [و می‌پرستند] اختیار شفاعت ندارند، مگر آن کسانی که آگاهانه به حق گواهی داده باشند.(زخرف:۸۶)

﴿فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ؛ از این رو شفاعت شفاعت‌کنندگان به حال آنها سودی نمی‌بخشد.(مدثر:۴۸)


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱، ص ۲۲۴.
  2. طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۵۰.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۸، ص۲۵۰.
  4. مکارم شیرازی،‌ ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۳.