زینت آشکار در آیه ۳۱ سوره نور

نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۶ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (مفهوم شناسی زینت‌)
سؤال

منظور از زینت‌های آشکار در آیه ۳۱ سوره نور چیست؟

درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


زینت هم به اندام زن اطلاق می‌شود و هم به زیورآلات و آرایش. بعضی‌ها زینت آشکاری را که می‌توان نمایان ساخت، صورت و دو دست تا مچ و زیورآلات و آرایش متعلق به این دو را می‌دانند. همچون سرمه، انگشتر و خضاب و دستبند و... برخی گوشواره و خلخال و جامه‌ها را هم جزء زینت آشکار می‌دانند. برخی[۱] هم زینت را فقط محل و موضع زینت می‌دانند چرا که نگاه به خود زیورآلات اشکالی ندارد. و مفسرینی[۲] هم هستند که معنای زینت را نسبت به هر عصر و زمان متفاوت می‌دانند.

متن آیه


مفهوم شناسی زینت‌

آیه ۳۱ سوره نور به شرح وظائف زنان مى‏پردازد؛ از جمله: فرو گرفتن چشم از نامحرم، پوشش خود در مقابل نامحرمان، آشکار نکردن زینت‌های خود بر نامحرمان.[۳] در این آیه آشکار شدن برخی از زینت‌ها استثنا شده است: ﴿وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها؛ و نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه آشکار است.

مفسران در زينت آشكارى كه پوشاندنش لازم نیست، دو دیدگاه دارند:

  1. بعضى آن را به معنى محل زينت گرفته‌‏اند، زيرا آشكار كردن خود زينت مانند گوشواره، دستبند و بازوبند به تنهايى مانعى ندارد.[۴] زينت به اين معنى كمتر اطلاق مى‏‌شود.[۵]
  2. بعضى ديگر آن را به معنى خود زينت آلات گرفته‏‌اند كه روى بدن قرار گرفته باشد. طبيعى است كه آشكار كردن چنين زينتى توام با آشكار كردن اندامى است كه زينت بر آن قرار دارد.[۶]

تفسیر نمونه بعد از نقل دیدگاه‌ها، مراد از زینت را همان زیور آلات می‌داند که زنان حق ندارند زينت‌هاي پنهانى را آشكار سازند هر چند اندام‌شان نمايان نشود و به اين ترتيب آشكار كردن لباس‌هاى زينتى مخصوصى را كه در زير لباس عادى يا چادر مى‏‌پوشند مجاز نيست، چرا كه قرآن از ظاهر ساختن چنين زينت‌هايى نهى كرده است.[۷]

زینت آشکار

منابع

  1. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد ۱۵، ص۱۱۱
  2. سید قطب، فی ظلال القرآن، جلد چهار، ص۲۵۱۲
  3. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران ، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۳۸.
  4. طباطبايى، محمدحسين، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۵۶. مغنيه، محمدجواد، التفسير الكاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان كتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۶۷۸.
  5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران ، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۳۸.
  6. امامى، عبدالنبى، فرهنگ قرآن، اخلاق حميده، قم، مطبوعات دينى، چاپ اول، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۳۲۹.
  7. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران ، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۳۹.