ریا در عبادت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
خط ۲۳: خط ۲۳:


== وسوسه در ریا ==
== وسوسه در ریا ==
{
 
{
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}



نسخهٔ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۰۸

سؤال

آیا ریا در عبادت، باعث باطل شدن آن می‌شود؟


درجات ریا و حکم آن در عبادت

ریا در عبادت را بسته به شدت آن به درجاتی تقسیم کرده‌اند، که همه این درجات حرام بوده و باعث باطل شدن عبادت می‌شود.[۱] این درجات چنین است:

  1. ریا به اندازه‌ای است که عبادت به‌طور کامل بدون قصد قربت انجام می‌شود.
  2. قصد قربت در عبادت وجود دارد؛ ولی به اندازه‌ای ضعیف است، که اگر قصد ریا نبود شخص، عمل را انجام نمی‌داد.
  3. قصد قربت در عبادت وجود داشته و بر قصد ریا برتری دارد، به طوری که اگر انگیزه ریا نبود شخص عمل را انجام می‌داد.[۲]

حکم حرمت و بطلان عبادت به واسطه ریا، شامل عبادات مستحبی نیز می‌شود.

اقسام عبادت و حکم ریا در آن

عبادات به نسبت ارتباط اجزاء آن با همدیگر، به دو دسته تقسیم شده است. حکم ریا در عبادت، با توجه به این که در کدام قسم رخ داده، متفاوت است. آن دو دسته و حکم ریا در آنها چنین است:

  • عبادات مرکبی که دارای اجزاء هستند و صحیح بودن یک جزء از آن بستگی به صحیح بودن جزءهای دیگر آن دارد؛ مانند نماز و حج. اگر فرد در بین چنین عبادتی دچار ریا شود، عبادت او باطل است. برای نمونه، کسی که نماز را در ابتدا با اخلاص شروع کرده؛ ولی در بین نماز دچار ریا شود، نماز وی باطل است.
  • عباداتی که دارای اجزاء مستقل هستند و صحیح بودن یک جزء از آن بسته به صحیح بودن دیگر جزءهای آن نیست؛ مانند تلاوت قرآن. اگر فرد در بین چنین عملی دچار ریا شود، تنها همان جزء که آن را با ریا انجام داده باطل است.[۳]

حکم ریا در عبادت در صورت پیشمانی

به گفته محمدمهدی نراقی، عالم شیعه و نویسنده کتاب جامع السعادات، اگر فرد در بین عبادت دچار ریا شد و همزمان با آن احساس پیشیمانی و ندامت کرد، به شرطی که برای درمان ریا در تلاش باشد، عبادت او باطل نیست.[۴] البته احتیاط آن است که در هر ریایی عبادت دوباره انجام شود.

وسوسه در ریا

منابع

  1. سید عبدالحسین، قلب سلیم، انتشارات دارالکتب، ۱۳۵۱ش، ص۳۸۲.
  2. نراقی، مهدی، جامع السعادات، علم اخلاق اسلامی، ترجمه دکتر سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ دوّم، ۱۳۶۶، صص ۵۰۳–۵۰۵.
  3. پیشین، ص۱۵۸.
  4. اقتباس از جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ص۵۲۰ و ۵۲۱.