دلیل تفکیک صفات سمیع و بصیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۴: خط ۴:
  |شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  |شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  |شاخه فرعی۲ = اسماء و صفات الهی
  |شاخه فرعی۲ = اسماء و صفات الهی
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}


{{سوال}}
{{سوال}}
اگر به گفته بزرگان صفات «سمیع» و «بصیر»، همان علم [[خداوند]] است يا برگشت به [[علم الهی|علم]] خدا دارد، پس چرا این دو صفت از هم تفکيک شده اند؟
اگر به گفته بزرگان صفات «سمیع» و «بصیر»، همان علم [[خداوند]] است یا برگشت به[[علم الهی|علم]] خدا دارد، پس چرا این دو صفت از هم تفکیک شده‌اند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در مسأله اسماء و صفات الهی يک بحث عمده مطرح است و آن اين که اسماء به لحاظ مفهومي با يکديگر مغاير امّا مصداقی يکسان دارند. اين مطلب در مورد همه اسماء صادق و مشتمل بر جميع صفات است. امّا اين که چرا برخي از اسماء را به برخي ديگر ارجاع داده اند ناشي از عدم عنوان مشير و لفظ مناسب است. يکي از همين موارد دو اسم سميع و بصير است، به لحاظ آن که حق تعالي از آلات جسماني نظير آنچه در مخلوقات است بري است و از طرف ديگر توجيه ديدن يا شنيدن و تعريف آن دو، براي حق کاري مشکل و دشوار است، بنابراين در تفسير اسماء مذکور ناگزير آن دو را به علم و برخي علم را به سمع (شيخ اشراق) باز گردانده اند.<ref>امام خميني، سيد روح الله، چهل حديث، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، حديث ۳۶، فصل در معني سمع و بصر حق.</ref>
در مسئله اسماء و صفات الهی یک بحث عمده مطرح است و آن این که اسماء به لحاظ مفهومی با یکدیگر مغایر امّا مصداقی یکسان دارند. این مطلب در مورد همه اسماء صادق و مشتمل بر جمیع صفات است. امّا این که چرا برخی از اسماء را به برخی دیگر ارجاع داده‌اند ناشی از عدم عنوان مشیر و لفظ مناسب است. یکی از همین موارد دو اسم سمیع و بصیر است، به لحاظ آن که حق تعالی از آلات جسمانی نظیر آنچه در مخلوقات است بری است و از طرف دیگر توجیه دیدن یا شنیدن و تعریف آن دو، برای حق کاری مشکل و دشوار است، بنابراین در تفسیر اسماء مذکور ناگزیر آن دو را به علم و برخی علم را به سمع (شیخ اشراق) بازگردانده اند.<ref>امام خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حدیث ۳۶، فصل در معنی سمع و بصر حق.</ref>


نه به اين معنا که همه عين هم هستند بلکه به اين معنا که در نهايت سمع يا بصر مرتبه اي از مراتب علم بوده و رجوع به علم مي نمايد، به همين دليل در بيان سمع و بصر فرموده اند، سمع عبارت است از علم به مسموعات و بصر همان علم به مبصرات است.
نه به این معنا که همه عین هم هستند بلکه به این معنا که در نهایت سمع یا بصر مرتبه ای از مراتب علم بوده و رجوع به علم می‌نماید، به همین دلیل در بیان سمع و بصر فرموده‌اند، سمع عبارت است از علم به مسموعات و بصر همان علم به مبصرات است.


بنابر این وقتی [[سميع]] و [[بصير]] را به صفت عليم برگردانديم، صفت اصلی علم می شود، لکن به لحاظ متعلق علم که از مقوله شنيدني ها يا ديدني‌هاست صفات ديگري به نام سميع و بصير انتزاع می شود.
بنابر این وقتی [[سمیع]] و [[بصیر]] را به صفت علیم برگرداندیم، صفت اصلی علم می‌شود، لکن به لحاظ متعلق علم که از مقوله شنیدنی‌ها یا دیدنی‌هاست صفات دیگری به نام سمیع و بصیر انتزاع می‌شود.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


خط ۲۷: خط ۲۷:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۸

سؤال

اگر به گفته بزرگان صفات «سمیع» و «بصیر»، همان علم خداوند است یا برگشت بهعلم خدا دارد، پس چرا این دو صفت از هم تفکیک شده‌اند؟


در مسئله اسماء و صفات الهی یک بحث عمده مطرح است و آن این که اسماء به لحاظ مفهومی با یکدیگر مغایر امّا مصداقی یکسان دارند. این مطلب در مورد همه اسماء صادق و مشتمل بر جمیع صفات است. امّا این که چرا برخی از اسماء را به برخی دیگر ارجاع داده‌اند ناشی از عدم عنوان مشیر و لفظ مناسب است. یکی از همین موارد دو اسم سمیع و بصیر است، به لحاظ آن که حق تعالی از آلات جسمانی نظیر آنچه در مخلوقات است بری است و از طرف دیگر توجیه دیدن یا شنیدن و تعریف آن دو، برای حق کاری مشکل و دشوار است، بنابراین در تفسیر اسماء مذکور ناگزیر آن دو را به علم و برخی علم را به سمع (شیخ اشراق) بازگردانده اند.[۱]

نه به این معنا که همه عین هم هستند بلکه به این معنا که در نهایت سمع یا بصر مرتبه ای از مراتب علم بوده و رجوع به علم می‌نماید، به همین دلیل در بیان سمع و بصر فرموده‌اند، سمع عبارت است از علم به مسموعات و بصر همان علم به مبصرات است.

بنابر این وقتی سمیع و بصیر را به صفت علیم برگرداندیم، صفت اصلی علم می‌شود، لکن به لحاظ متعلق علم که از مقوله شنیدنی‌ها یا دیدنی‌هاست صفات دیگری به نام سمیع و بصیر انتزاع می‌شود.


منابع

  1. امام خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حدیث ۳۶، فصل در معنی سمع و بصر حق.