دلبستگی به دنیا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دلبستگي به دنيا از نظر دين چگونه است؟
دلبستگی به دنیا از نظر دین چگونه است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در ديدگاه اسلام وابستگي، دلبستگي و تعلق به مال،افراد يا چيزها مفهومي نيست كه به طور مطلق بد و مطرود باشد؛ بلكه در بعضي مواقع، دلبستگي و وابستگي منفي و مضرّ و گاهي نيز مثبت و مفيد است.
در دیدگاه اسلام وابستگی، دلبستگی و تعلق به مال، افراد یا چیزها مفهومی نیست که به طور مطلق بد و مطرود باشد؛ بلکه در بعضی مواقع، دلبستگی و وابستگی منفی و مضرّ و گاهی نیز مثبت و مفید است.


ما در روايات اهل‎بيت(ع) با سه گونه روايت مواجهه هستيم. دسته اول رواياتي كه دنيا را به شدت مذمت كرده و از آن بدگويي مي كنند، مانند روايتي كه امام علي(ع) مي‌فرمايد: «آب دنيا همواره تيره و گل آلود است. منظره‌اي دل فريب و سرانجامي خطرناك دارد، فريبنده و زيباست اما دوامي ندارد، نوري است در حال غروب كردن، سايه‌اي است نابود شدني...».<ref>سيد رضي، نهج البلاغه، محمد دشتي، قم، الهادي، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.</ref>
ما در روایات اهل‌بیت(ع) با سه گونه روایت مواجهه هستیم. دسته اول روایاتی که دنیا را به شدت مذمت کرده و از آن بدگویی می‌کنند، مانند روایتی که امام علی(ع) می‌فرماید: «آب دنیا همواره تیره و گل آلود است. منظره‌ای دل فریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه‌ای است نابود شدنی…».<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.</ref>


دسته دوم رواياتي كه دنيا را مورد تعريف و تمجيد قرار داده اند. نظير اين كه: «... همانا دنيا سراي راستي براي راست گويان و خانه تندرستي براي دنياشناسان و خانه بي نيازي براي توشه گيران و خانه پند براي پندآموزان است. دنيا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگاه الهي فرودگاه وحي خدا و جايگاه تجارت دوستان خداست كه در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند چه كسي دنيا را نكوهش مي كند؟...»<ref>سيد رضي، نهج البلاغه، محمد دشتي، قم، الهادي، حكمت ۱۳۱، ص۶۵۷.</ref>
دسته دوم روایاتی که دنیا را مورد تعریف و تمجید قرار داده‌اند. نظیر این که: «... همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی‌نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگاه الهی فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند چه کسی دنیا را نکوهش می‌کند؟...»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، حکمت ۱۳۱، ص۶۵۷.</ref>


دسته سوم رواياتي كه جمع بين اين دو دسته كرده و علت نكوهش يا مدح دنيا را بيان نموده اند همانند اين جمله پرمغز و كوتاه امير مؤمنان علي(ع) كه مي فرمايد: «من أبصر بها بصّرتهُ و من أبصَرَ إليها أَعمَتْه».<ref>سيد رضي، نهج البلاغه، محمد دشتي، قم، الهادي، خطبه ۸۲، ص۱۲۹.</ref> يعني اگر دنيا ابزاري براي ديدن و وسيله اي براي رسيدن به خدا و كمال باشد به انسان بينايي مي بخشد؛ اما اگر انسان را به خود خيره كند و هدف قرار گيرد آدمي را كور مي كند.
دسته سوم روایاتی که جمع بین این دو دسته کرده و علت نکوهش یا مدح دنیا را بیان نموده‌اند همانند این جمله پرمغز و کوتاه امیر مؤمنان علی(ع) که می‌فرماید: «من أبصر بها بصّرتهُ و من أبصَرَ إلیها أَعمَتْه».<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۲، ص۱۲۹.</ref> یعنی اگر دنیا ابزاری برای دیدن و وسیله ای برای رسیدن به خدا و کمال باشد به انسان بینایی می‌بخشد؛ اما اگر انسان را به خود خیره کند و هدف قرار گیرد آدمی را کور می‌کند.


جمع اين روايات به چنين است كه دنيا اگر هدف باشد و هم رديف و در عرض آخرت قرار بگيرد مورد مذمت است؛ اما اگر وسيله اي براي نيل به هدف هاي عاليه الهيه باشد، چيز بسيار خوب و كمك كار مفيدي خواهد بود؛ در اين صورت دلبستگي به آن مذموم نيست.
جمع این روایات به چنین است که دنیا اگر هدف باشد و هم ردیف و در عرض آخرت قرار بگیرد مورد مذمت است؛ اما اگر وسیله ای برای نیل به هدف‌های عالیه الهیه باشد، چیز بسیار خوب و کمک‌کار مفیدی خواهد بود؛ در این صورت دلبستگی به آن مذموم نیست.


انسان اگر از راه حلال اموالي به دست آورد و در راه حلال مصرف كند، هيچ منافاتي با ارزش هاي معنوي او ندارد. و علاقه به اموال، زن و فرزند و ديگر مظاهر دنيوي در چارچوب شرع و در حدي كه انسان را از اهداف اصلي (توحيد، مسير حق و رشد) باز ندارد از نظر اسلام مجاز مي باشد.  
انسان اگر از راه حلال اموالی به دست‌آورد و در راه حلال مصرف کند، هیچ منافاتی با ارزش‌های معنوی او ندارد؛ و علاقه به اموال، زن و فرزند و دیگر مظاهر دنیوی در چارچوب شرع و در حدی که انسان را از اهداف اصلی (توحید، مسیر حق و رشد) بازندارد از نظر اسلام مجاز می‌باشد.


تا وقتي انسان دنيا را گذرگاه آخرت مي داند و از امكانات و مال و ثروت براي تقرب به خدا استفاده مي كند هيچ اشكالي ندارد. مشكل آن زماني به وجود مي آيد كه انسان نقش ابزاري دنيا را فراموش كند و دنيا را محل اقامت و جايگاه دايمي خود بداند و آنچنان به دنيا علاقه و دلبستگي پيدا كند كه خدا را فراموش كند.
تا وقتی انسان دنیا را گذرگاه آخرت می‌داند و از امکانات و مال و ثروت برای تقرب به خدا استفاده می‌کند هیچ اشکالی ندارد. مشکل آن زمانی به وجود می‌آید که انسان نقش ابزاری دنیا را فراموش کند و دنیا را محل اقامت و جایگاه دایمی خود بداند و آنچنان به دنیا علاقه و دلبستگی پیدا کند که خدا را فراموش کند.


دلبستگي مفهوم بسيار عميق و داراي بار معنايي ويژه‌اي است، اين مفهوم در موردي به كار مي‌رود كه انسان چيزي را بيشتر از همه اشياء دوست داشته باشد و از همين جهت امكان ندارد انسان به دو چيز در عرض هم دلبستگي داشته باشد؛<ref>خداپناهي، محمد كريم، انگيزش و هيجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.</ref> زيرا انرژي رواني انسان فقط به يك موضوع مورد علاقه مي‎تواند متمركز شود؛ پس وقتي «دلبستگي به دنيا» گفته مي شود اين مفهوم را در ذهن ما تداعي مي كند كه دنيا را هدف و بهترين چيز خود بدانيم؛ اين چيزي است كه با اصول ارزش هاي ديني سازگاري ندارد؛ اما دوست داشتن و علاقه به آن در حد كمتر از دلبستگي و به صورتي كه دلبستگي انسان به خدا باشد يعني قلب و دل انسان كانون عشق و محبت به خدا بوده و انرژي رواني انسان متمركز بر اين موضوع بوده باشد، دنيا و امور دنيوي در مراتب بسيار پائين‎تر قرار مي گيرند و آن مقدار علاقه هيچ منافاتي با دلبستگي به خدا ندارد.
دلبستگی مفهوم بسیار عمیق و دارای بار معنایی ویژه‌ای است، این مفهوم در موردی به کار می‌رود که انسان چیزی را بیشتر از همه اشیاء دوست داشته باشد و از همین جهت امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛<ref>خداپناهی، محمد کریم، انگیزش و هیجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.</ref> زیرا انرژی روانی انسان فقط به یک موضوع مورد علاقه می‌تواند متمرکز شود؛ پس وقتی «دلبستگی به دنیا» گفته می‌شود این مفهوم را در ذهن ما تداعی می‌کند که دنیا را هدف و بهترین چیز خود بدانیم؛ این چیزی است که با اصول ارزش‌های دینی سازگاری ندارد؛ اما دوست داشتن و علاقه به آن در حد کمتر از دلبستگی و به صورتی که دلبستگی انسان به خدا باشد یعنی قلب و دل انسان کانون عشق و محبت به خدا بوده و انرژی روانی انسان متمرکز بر این موضوع بوده باشد، دنیا و امور دنیوی در مراتب بسیار پائین‌تر قرار می‌گیرند و آن مقدار علاقه هیچ منافاتی با دلبستگی به خدا ندارد.


حافظ مي گويد:
حافظ می‌گوید:


مرا به كار جهان هيچ التفات نبود
مرا به کار جهان هیچ التفات نبود


رخ تو در نظرم چنين خوشش آراست
رخ تو در نظرم چنین خوشش آراست


يعني من كه متوجه و جلب و جذب محبت تو بودم، به همه چيز و همه كس بي‌اعتنا شدم؛ ولي وقتي ديدم، موجودات هستي مظاهر اسما و صفات تواند و نشانگر و بيانگر وجود تو، به آنها هم توجه كردم و از اين نظر نيز آنان را دوست دارم. مثل مجنون كه وقتي به محله ليلي رسيد، شروع كرد به بوسيدن ديوارهاي محله و سجده بر خاك آنجا، پرسيدند كه چرا چنين مي كني؟ جواب داد: اين خاك و محله، خاك و محله معشوق من است. محبت اينجا مرا بي تاب نكرده بلكه محبت كسي كه در اين منزلگاه سكونت دارد مرا بي تاب كرده است.
یعنی من که متوجه و جلب و جذب محبت تو بودم، به همه چیز و همه کس بی‌اعتنا شدم؛ ولی وقتی دیدم، موجودات هستی مظاهر اسما و صفات تواند و نشانگر و بیانگر وجود تو، به آنها هم توجه کردم و از این نظر نیز آنان را دوست دارم. مثل مجنون که وقتی به محله لیلی رسید، شروع کرد به بوسیدن دیوارهای محله و سجده بر خاک آنجا، پرسیدند که چرا چنین می‌کنی؟ جواب داد: این خاک و محله، خاک و محله معشوق من است. محبت اینجا مرا بی تاب نکرده بلکه محبت کسی که در این منزلگاه سکونت دارد مرا بی تاب کرده است.


نكته آخر  
نکته آخر


وقتي خداوند مسبب الاسباب و مقلب القلوب است و كليد هر كار مشكلي در دست او و هر نفعي كه به ما مي رسد از جانب اوست پس تعلق محض به ديگران چرا؟؛ از سويي هم برخي از دستورهاي ديني داريم كه رعايت آنها به ما كمك مي كند كه دلبستگي را كم كنيم براي مثال صدقه دادن، رفع نياز فقرا و نيازمندان، خمس، زكات و... همگي علاوه بر حكمت هايي كه دارند به ما كمك مي كنند تا با اين تمرين ها آهسته آهسته تعلق به مال پرستي را از خودمان ريشه كن كنيم پس بهترين راه انجام واجبات و ترك گناهان است.
وقتی خداوند مسبب الاسباب و مقلب القلوب است و کلید هر کار مشکلی در دست او و هر نفعی که به ما می‌رسد از جانب اوست پس تعلق محض به دیگران چرا؟؛ از سویی هم برخی از دستورهای دینی داریم که رعایت آنها به ما کمک می‌کند که دلبستگی را کم کنیم برای مثال صدقه دادن، رفع نیاز فقرا و نیازمندان، خمس، زکات و… همگی علاوه بر حکمت‌هایی که دارند به ما کمک می‌کنند تا با این تمرین‌ها آهسته آهسته تعلق به مال‌پرستی را از خودمان ریشه کن کنیم پس بهترین راه انجام واجبات و ترک گناهان است.


دنيا و نعمت هاي گوناگون و فراوانش، همه مخلوق ذات اقدس الهي است و جهت استفاده انسان آفريده شده. و موضع اسلام درباره دنيا و نعمت هاي آن اين است که دنيا کمک خوبي است براي رسيدن به آخرت. نبايد تصور کرد که اسلام با استفاده کردن انسان از نعمت هاي دنيا، به نحو مشروع مخالف است و نظر منفي دارد، بلکه سفارش و تأکيد دارد که از نعمت هاي خدادادي به صورت حلال و مشروع استفاده کنيد و اين حق انسان است. و در سوره بقره هم از حال دنيا تعبير به خير شده است.
دنیا و نعمت‌های گوناگون و فراوانش، همه مخلوق ذات اقدس الهی است و جهت استفاده انسان آفریده شده؛ و موضع اسلام درباره دنیا و نعمت‌های آن این است که دنیا کمک خوبی است برای رسیدن به آخرت. نباید تصور کرد که اسلام با استفاده کردن انسان از نعمت‌های دنیا، به نحو مشروع مخالف است و نظر منفی دارد، بلکه سفارش و تأکید دارد که از نعمت‌های خدادادی به صورت حلال و مشروع استفاده کنید و این حق انسان است؛ و در سوره بقره هم از حال دنیا تعبیر به خیر شده است.


منطق اديان الهي اين است که انسان از مال و ثروت و امکانات دنيا به نحو شايسته استفاده کند. البته بايد توجه داشته باشد که اسير اينها نگردد، بلکه بر آنها چيره باشد. حضرت سليمان با رد کردن هداياي گرانبهاي ملکه سبا نشان داد که بر امکانات و نعمت هاي آن نه تنها موضع منفي ندارد، بلکه تشويق و تأکيد هم دارد، منتهي خواهان امکانات و ثروتي است که مايه فساد در زمين و فراموش کردن ارزش هاي انسان نگردد، يا باعث گرفتار شدن در مسابقه جنون آميز تکاثر (جمع کردن مال و ثروت) نشود. از سوي ديگر علاقه به آخرت نيز هست؛ زيرا به کارگيري امکانات و نعمت هاي دنيا در به دست آوردن جهان ديگر است.<ref>مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.</ref> و رسيدن به زندگي برتر در سراي جاويدان است و براي دست يابي به سعادت اخروي و جاودانه ارزشمند است. دنيا بازاري براي به دست آوردن زندگي جاويد آخرت است و بيش از اين ارزش ندارد، ولي با ظاهر فريبنده اي که دارد، افراد کم ظرفيت را به سوي خود مي کشاند و از ياد خدا غافل مي کند.
منطق ادیان الهی این است که انسان از مال و ثروت و امکانات دنیا به نحو شایسته استفاده کند. البته باید توجه داشته باشد که اسیر اینها نگردد، بلکه بر آنها چیره باشد. حضرت سلیمان با رد کردن هدایای گرانبهای ملکه سبا نشان داد که بر امکانات و نعمت‌های آن نه تنها موضع منفی ندارد، بلکه تشویق و تأکید هم دارد، منتهی خواهان امکانات و ثروتی است که مایه فساد در زمین و فراموش کردن ارزش‌های انسان نگردد، یا باعث گرفتار شدن در مسابقه جنون آمیز تکاثر (جمع کردن مال و ثروت) نشود. از سوی دیگر علاقه به آخرت نیز هست؛ زیرا به کارگیری امکانات و نعمت‌های دنیا در به دست آوردن جهان دیگر است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.</ref> و رسیدن به زندگی برتر در سرای جاویدان است و برای دست یابی به سعادت اخروی و جاودانه ارزشمند است. دنیا بازاری برای به دست آوردن زندگی جاوید آخرت است و بیش از این ارزش ندارد، ولی با ظاهر فریبنده ای که دارد، افراد کم ظرفیت را به سوی خود می‌کشاند و از یاد خدا غافل می‌کند.


بنابراين دنيا از نظر اهل ايمان، جاي خوبي است به شرط آن که به دنيا به چشم وسيله و ابزار نگاه کنيم؛ يعني از آن و تمام نعمت هايش براي کسب رضاي خدا استفاده کنيم. مثلا دنبال روزي و کسب برويم که براي امرار معاش محتاج ديگران نباشيم. و هدف از زندگي دنيايي، تحصيل سعادت ابدي و بهشت برين و در نهايت رضوان الهي باشد. پس اگر مؤمن به دنيا به همان ديد نگاه کند که خدا و رسولش دستور داده اند دنيا مي شود جاي خوب و محل تحصيل سعادت، ولي اگر خود دنيا هدف باشد نه وسيله، مايه غرور و فريب و بدبختي مي شود که در نهايت زندگي انسان را تباه مي کند. مولاي متقيان امير مومنان علي(ع) مي فرمايند: «دنيا سراي گذشتن است نه سراي ماندن و مردم در آن دو دسته اند: دسته اي خود را بفروشد و خويش را هلاک گرداند. و عده اي خود را با انجام عبادات و دستورات الهي خريده و از عذاب الهي آزاد کند».<ref>فيض الاسلام، نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۲۸.</ref>
بنابراین دنیا از نظر اهل ایمان، جای خوبی است به شرط آن که به دنیا به چشم وسیله و ابزار نگاه کنیم؛ یعنی از آن و تمام نعمت‌هایش برای کسب رضای خدا استفاده کنیم. مثلاً دنبال روزی و کسب برویم که برای امرار معاش محتاج دیگران نباشیم؛ و هدف از زندگی دنیایی، تحصیل سعادت ابدی و بهشت برین و در نهایت رضوان الهی باشد. پس اگر مؤمن به دنیا به همان دید نگاه کند که خدا و رسولش دستور داده‌اند دنیا می‌شود جای خوب و محل تحصیل سعادت، ولی اگر خود دنیا هدف باشد نه وسیله، مایه غرور و فریب و بدبختی می‌شود که در نهایت زندگی انسان را تباه می‌کند. مولای متقیان امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: «دنیا سرای گذشتن است نه سرای ماندن و مردم در آن دو دسته اند: دسته ای خود را بفروشد و خویش را هلاک گرداند؛ و عده ای خود را با انجام عبادات و دستورات الهی خریده و از عذاب الهی آزاد کند».<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۲۸.</ref>


اينکه دنيا مزرعه آخرت است؛ يعني کشت و زرع، اعمالي که در اين جهان انجام مي دهيم از نيک و بد، و هر بذري که در اين جهان مي افشانيم در آخرت ثمره و نتيجه آن را خواهيم ديد. و منظور از مزرعه بودن دنيا براي آخرت، اين است که دنيا وسيله است براي کسب کمالات و تحصيل سعادات براي مکاني ديگر، که جاودانه و باقي است و هر اعمالي که در اين دنيا انجام دهيم، از بين نمي رود و يا به فراموشي سپرده نمي شود، بلکه آن عمل ذخيره شده و در جهاني ديگر خود را بروز مي دهد. اينجا همان جايي است که بايد به تجارت و معامله با خدا رفت و نفس را به بي ارزش ترين کالاها و يا پول ها نفروخت، و از فرصتي که در اين دنيا داده شده است سعادت ابدي را به دست آورد.
اینکه دنیا مزرعه آخرت است؛ یعنی کشت و زرع، اعمالی که در این جهان انجام می‌دهیم از نیک و بد، و هر بذری که در این جهان می‌افشانیم در آخرت ثمره و نتیجه آن را خواهیم دید؛ و منظور از مزرعه بودن دنیا برای آخرت، این است که دنیا وسیله است برای کسب کمالات و تحصیل سعادات برای مکانی دیگر، که جاودانه و باقی است و هر اعمالی که در این دنیا انجام دهیم، از بین نمی‌رود یا به فراموشی سپرده نمی‌شود، بلکه آن عمل ذخیره شده و در جهانی دیگر خود را بروز می‌دهد. اینجا همان جایی است که باید به تجارت و معامله با خدا رفت و نفس را به بی‌ارزش‌ترین کالاها یا پول‌ها نفروخت، و از فرصتی که در این دنیا داده شده است سعادت ابدی را به دست‌آورد.


و در حديث ديگري آمده است که: دنيا زندان مؤمن و بهشت کافر است؛ و اين زندان بودن براي مؤمن و بهشت بودن براي کافر، يک امر نسبي است. يعني دنياي مؤمن نسبت به آخرت مؤمن و دنياي کافر نسبت به آخرت کافر مورد مقايسه قرار مي گيرد و اين بدان معنا نيست که مومن نبايد از منافع مادي دنيا بهره مند شود؛ بلکه او دنيا را وسيله اي براي عبور و گذشتن مي داند و دنيا را براي خود هدف قرار نداده است و در آباد کردن آن تلاشي نکرده، بلکه همه تلاش او در آباد کردن جايگاهي جاويد بوده و به جايگاه موقت و خراب دل نبسته، به همين خاطر دنيا در نظرش قفس و زنداني است که او را از جايگاهي آباد و جاودانه دور کرده است، و مؤمن مشتاق است خود را به جايي آباد برساند و از دنيا و تعلقاتش رهايي يابد.
و در حدیث دیگری آمده است که: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است؛ و این زندان بودن برای مؤمن و بهشت بودن برای کافر، یک امر نسبی است. یعنی دنیای مؤمن نسبت به آخرت مؤمن و دنیای کافر نسبت به آخرت کافر مورد مقایسه قرار می‌گیرد و این بدان معنا نیست که مؤمن نباید از منافع مادی دنیا بهره‌مند شود؛ بلکه او دنیا را وسیله ای برای عبور و گذشتن می‌داند و دنیا را برای خود هدف قرار نداده است و در آباد کردن آن تلاشی نکرده، بلکه همه تلاش او در آباد کردن جایگاهی جاوید بوده و به جایگاه موقت و خراب دل نبسته، به همین خاطر دنیا در نظرش قفس و زندانی است که او را از جایگاهی آباد و جاودانه دور کرده است، و مؤمن مشتاق است خود را به جایی آباد برساند و از دنیا و تعلقاتش رهایی یابد.


پس دنيا مي تواند هم مزرعه و کشتزاري براي آخرت باشد، که انسان با کسب اعمال و عباداتي خود را به کمال برساند و ذخيره اي براي آخرت داشته باشد و هم مي تواند به منزله زندان مؤمن باشد که اين دو نگاه در مورد دنيا به صورت توأمان مورد نظر اسلام است، و انسان در اين دنيا از وسيله بودن آن براي آخرت استفاده کند و در آن تجارتي پرسود انجام دهد تا خانه آخرت خود را آباد کند. و از طرف ديگر چون هدف چيز ديگري است و انسان هميشه براي رسيدن به هدف تلاش مي کند، به همين خاطر مشتاق است به هدفي که دارد برسد و در اين راه، دنيا: يعني وسيله را فدا مي کند تا به هدف، يعني آخرت برسد.
پس دنیا می‌تواند هم مزرعه و کشتزاری برای آخرت باشد، که انسان با کسب اعمال و عباداتی خود را به کمال برساند و ذخیره ای برای آخرت داشته باشد و هم می‌تواند به منزله زندان مؤمن باشد که این دو نگاه در مورد دنیا به صورت توأمان مورد نظر اسلام است، و انسان در این دنیا از وسیله بودن آن برای آخرت استفاده کند و در آن تجارتی پرسود انجام دهد تا خانه آخرت خود را آباد کند؛ و از طرف دیگر چون هدف چیز دیگری است و انسان همیشه برای رسیدن به هدف تلاش می‌کند، به همین خاطر مشتاق است به هدفی که دارد برسد و در این راه، دنیا: یعنی وسیله را فدا می‌کند تا به هدف، یعنی آخرت برسد.


و در نتيجه دنيا هم محل کشت و زرع است و هم محلي است براي گذاشتن و گذشتن؛ و آنچه را که بايد گذاشت و از آن عبور کرد همانند قفس و زنداني است که دل را به بند کشيده است و انسان هر لحظه دوست مي دارد که از آن خلاصي يابد و به هدف برسد.
و در نتیجه دنیا هم محل کشت و زرع است و هم محلی است برای گذاشتن و گذشتن؛ و آنچه را که باید گذاشت و از آن عبور کرد همانند قفس و زندانی است که دل را به بند کشیده است و انسان هر لحظه دوست می‌دارد که از آن خلاصی یابد و به هدف برسد.


== دنیا پرستی در قرآن ==
۱. بازی و سرگرمی: «زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست»<ref>انعام/۳۲.</ref>


==دنيا پرستي در قرآن==
۲. سرمایه فریب: «زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست»<ref>آل عمران/۱۸۵.</ref>
۱. بازي و سرگرمي: «زندگي دنيا چيزي جز بازي و سرگرمي نيست»<ref>انعام/۳۲.</ref>


۲. سرمايه فريب: «زندگي دنيا چيزي جز سرمايه فريب نيست»<ref>آل عمران/۱۸۵.</ref>
۳. متاع کم: «متاع زندگی دنیا در برابر آخرت چیز اندکی بیش نیست»<ref>توبه/۳۸.</ref>


۳. متاع كم: «متاع زندگي دنيا در برابر آخرت چيز اندكي بيش نيست»<ref>توبه/۳۸.</ref>
۴. سرمایه زوال پذیر: «شما سرمایه زوال پذیر دنیا را طلب می‌کنید»<ref>نسا/۹۴.</ref>


۴. سرمايه زوال پذير: «شما سرمايه زوال پذير دنيا را طلب مي كنيد»<ref>نسا/۹۴.</ref>
۵. زینت‌های دنیا: «زندگی برای کافران زینت داده شده است.»<ref>بقره/۲۱۲.</ref>


۵. زينت هاي دنيا: «زندگي براي كافران زينت داده شده است.»<ref>بقره/۲۱۲.</ref>
و آیات فراوانی که مجالی برای ذکر آنها نیست. در اینجا ممکن است سؤالی پیش آید که چرا خداوند، زندگی و مواهبش را این گونه جلوه داده و زینت کرده است تا سد راه خدا جویی مردمان باشد؟ این کار برای آزمایش انسانها و تربیت و پرورش آنها است. زیرا هنگامی که این اشیا زینتی که غالباً با گناه و حرام آلوده است به خاطر خدا رها شوند، نهال ایمان و معنویت در نهاد انسان بارور می‌شود.


و آيات فراواني كه مجالي براي ذكر آنها نيست. در اينجا ممكن است سوالي پيش آيد كه چرا خداوند، زندگي و مواهبش را اين گونه جلوه داده و زينت كرده است تا سد راه خدا جويي مردمان باشد؟ اين كار براي آزمايش انسانها و تربيت و پرورش آنها است. زيرا هنگامي كه اين اشيا زينتي كه غالباً با گناه و حرام آلوده است به خاطر خدا رها شوند، نهال ايمان و معنويت در نهاد انسان بارور مي شود.
روایات ما تفصیل بیشتر در مذمت دنیا پرستی دارند. یک نمونه از این هزاران روایت از زبان امام صادق-علیه السلام- چنین می‌گوید: «نخستین چیزی که با آن عصیان و نافرمانی خدا شد شش چیز بود: دنیا پرستی، حب ریاست، علاقه به غذا (شکم پرستی)، محبت (افراطی)، زنان، پرخوابی و علاقه به تن‌پروری.


روايات ما تفصيل بيشتر در مذمت دنيا پرستي دارند. يك نمونه از اين هزاران روايت از زبان امام صادق-عليه السلام- چنين مي گويد: «نخستين چيزي كه با آن عصيان و نافرماني خدا شد شش چيز بود: دنيا پرستي، حب رياست، علاقه به غذا (شكم پرستي)، محبت (افراطي)، زنان، پرخوابي و علاقه به تن پروري.
همچنان که در ابتدای بحث اشاره شد دنیای‌مذموم، دنیایی است که خود دنیا را هدف می‌داند ولی در دنیای‌مطلوب، امکانات مادی، مقدمات رسیدن به زندگی طیبه اخروی اند. آیات فراوانی داریم که از مال و فرزندان هم به عنوان زینت (دنیای مذموم) و هم به عنوان خیر (دنیای مطلوب) یاد کرده است.


همچنان كه در ابتداي بحث اشاره شد دنياي‌مذموم، دنيايي است كه خود دنيا را هدف مي‌داند ولي در دنياي‌مطلوب، امكانات مادي، مقدمات رسيدن به زندگي طيبه اخروي اند. آيات فراواني داريم كه از مال و فرزندان هم به عنوان زينت (دنياي مذموم) و هم به عنوان خير (دنياي مطلوب) ياد كرده است.
== منابع ==
==منابع==
{{پانویس|۲}}
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = اخلاق
  | شاخه اصلی = اخلاق
|شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی
|شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی
|شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا
|شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۶

سؤال

دلبستگی به دنیا از نظر دین چگونه است؟

در دیدگاه اسلام وابستگی، دلبستگی و تعلق به مال، افراد یا چیزها مفهومی نیست که به طور مطلق بد و مطرود باشد؛ بلکه در بعضی مواقع، دلبستگی و وابستگی منفی و مضرّ و گاهی نیز مثبت و مفید است.

ما در روایات اهل‌بیت(ع) با سه گونه روایت مواجهه هستیم. دسته اول روایاتی که دنیا را به شدت مذمت کرده و از آن بدگویی می‌کنند، مانند روایتی که امام علی(ع) می‌فرماید: «آب دنیا همواره تیره و گل آلود است. منظره‌ای دل فریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه‌ای است نابود شدنی…».[۱]

دسته دوم روایاتی که دنیا را مورد تعریف و تمجید قرار داده‌اند. نظیر این که: «... همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی‌نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگاه الهی فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند چه کسی دنیا را نکوهش می‌کند؟...»[۲]

دسته سوم روایاتی که جمع بین این دو دسته کرده و علت نکوهش یا مدح دنیا را بیان نموده‌اند همانند این جمله پرمغز و کوتاه امیر مؤمنان علی(ع) که می‌فرماید: «من أبصر بها بصّرتهُ و من أبصَرَ إلیها أَعمَتْه».[۳] یعنی اگر دنیا ابزاری برای دیدن و وسیله ای برای رسیدن به خدا و کمال باشد به انسان بینایی می‌بخشد؛ اما اگر انسان را به خود خیره کند و هدف قرار گیرد آدمی را کور می‌کند.

جمع این روایات به چنین است که دنیا اگر هدف باشد و هم ردیف و در عرض آخرت قرار بگیرد مورد مذمت است؛ اما اگر وسیله ای برای نیل به هدف‌های عالیه الهیه باشد، چیز بسیار خوب و کمک‌کار مفیدی خواهد بود؛ در این صورت دلبستگی به آن مذموم نیست.

انسان اگر از راه حلال اموالی به دست‌آورد و در راه حلال مصرف کند، هیچ منافاتی با ارزش‌های معنوی او ندارد؛ و علاقه به اموال، زن و فرزند و دیگر مظاهر دنیوی در چارچوب شرع و در حدی که انسان را از اهداف اصلی (توحید، مسیر حق و رشد) بازندارد از نظر اسلام مجاز می‌باشد.

تا وقتی انسان دنیا را گذرگاه آخرت می‌داند و از امکانات و مال و ثروت برای تقرب به خدا استفاده می‌کند هیچ اشکالی ندارد. مشکل آن زمانی به وجود می‌آید که انسان نقش ابزاری دنیا را فراموش کند و دنیا را محل اقامت و جایگاه دایمی خود بداند و آنچنان به دنیا علاقه و دلبستگی پیدا کند که خدا را فراموش کند.

دلبستگی مفهوم بسیار عمیق و دارای بار معنایی ویژه‌ای است، این مفهوم در موردی به کار می‌رود که انسان چیزی را بیشتر از همه اشیاء دوست داشته باشد و از همین جهت امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛[۴] زیرا انرژی روانی انسان فقط به یک موضوع مورد علاقه می‌تواند متمرکز شود؛ پس وقتی «دلبستگی به دنیا» گفته می‌شود این مفهوم را در ذهن ما تداعی می‌کند که دنیا را هدف و بهترین چیز خود بدانیم؛ این چیزی است که با اصول ارزش‌های دینی سازگاری ندارد؛ اما دوست داشتن و علاقه به آن در حد کمتر از دلبستگی و به صورتی که دلبستگی انسان به خدا باشد یعنی قلب و دل انسان کانون عشق و محبت به خدا بوده و انرژی روانی انسان متمرکز بر این موضوع بوده باشد، دنیا و امور دنیوی در مراتب بسیار پائین‌تر قرار می‌گیرند و آن مقدار علاقه هیچ منافاتی با دلبستگی به خدا ندارد.

حافظ می‌گوید:

مرا به کار جهان هیچ التفات نبود

رخ تو در نظرم چنین خوشش آراست

یعنی من که متوجه و جلب و جذب محبت تو بودم، به همه چیز و همه کس بی‌اعتنا شدم؛ ولی وقتی دیدم، موجودات هستی مظاهر اسما و صفات تواند و نشانگر و بیانگر وجود تو، به آنها هم توجه کردم و از این نظر نیز آنان را دوست دارم. مثل مجنون که وقتی به محله لیلی رسید، شروع کرد به بوسیدن دیوارهای محله و سجده بر خاک آنجا، پرسیدند که چرا چنین می‌کنی؟ جواب داد: این خاک و محله، خاک و محله معشوق من است. محبت اینجا مرا بی تاب نکرده بلکه محبت کسی که در این منزلگاه سکونت دارد مرا بی تاب کرده است.

نکته آخر

وقتی خداوند مسبب الاسباب و مقلب القلوب است و کلید هر کار مشکلی در دست او و هر نفعی که به ما می‌رسد از جانب اوست پس تعلق محض به دیگران چرا؟؛ از سویی هم برخی از دستورهای دینی داریم که رعایت آنها به ما کمک می‌کند که دلبستگی را کم کنیم برای مثال صدقه دادن، رفع نیاز فقرا و نیازمندان، خمس، زکات و… همگی علاوه بر حکمت‌هایی که دارند به ما کمک می‌کنند تا با این تمرین‌ها آهسته آهسته تعلق به مال‌پرستی را از خودمان ریشه کن کنیم پس بهترین راه انجام واجبات و ترک گناهان است.

دنیا و نعمت‌های گوناگون و فراوانش، همه مخلوق ذات اقدس الهی است و جهت استفاده انسان آفریده شده؛ و موضع اسلام درباره دنیا و نعمت‌های آن این است که دنیا کمک خوبی است برای رسیدن به آخرت. نباید تصور کرد که اسلام با استفاده کردن انسان از نعمت‌های دنیا، به نحو مشروع مخالف است و نظر منفی دارد، بلکه سفارش و تأکید دارد که از نعمت‌های خدادادی به صورت حلال و مشروع استفاده کنید و این حق انسان است؛ و در سوره بقره هم از حال دنیا تعبیر به خیر شده است.

منطق ادیان الهی این است که انسان از مال و ثروت و امکانات دنیا به نحو شایسته استفاده کند. البته باید توجه داشته باشد که اسیر اینها نگردد، بلکه بر آنها چیره باشد. حضرت سلیمان با رد کردن هدایای گرانبهای ملکه سبا نشان داد که بر امکانات و نعمت‌های آن نه تنها موضع منفی ندارد، بلکه تشویق و تأکید هم دارد، منتهی خواهان امکانات و ثروتی است که مایه فساد در زمین و فراموش کردن ارزش‌های انسان نگردد، یا باعث گرفتار شدن در مسابقه جنون آمیز تکاثر (جمع کردن مال و ثروت) نشود. از سوی دیگر علاقه به آخرت نیز هست؛ زیرا به کارگیری امکانات و نعمت‌های دنیا در به دست آوردن جهان دیگر است.[۵] و رسیدن به زندگی برتر در سرای جاویدان است و برای دست یابی به سعادت اخروی و جاودانه ارزشمند است. دنیا بازاری برای به دست آوردن زندگی جاوید آخرت است و بیش از این ارزش ندارد، ولی با ظاهر فریبنده ای که دارد، افراد کم ظرفیت را به سوی خود می‌کشاند و از یاد خدا غافل می‌کند.

بنابراین دنیا از نظر اهل ایمان، جای خوبی است به شرط آن که به دنیا به چشم وسیله و ابزار نگاه کنیم؛ یعنی از آن و تمام نعمت‌هایش برای کسب رضای خدا استفاده کنیم. مثلاً دنبال روزی و کسب برویم که برای امرار معاش محتاج دیگران نباشیم؛ و هدف از زندگی دنیایی، تحصیل سعادت ابدی و بهشت برین و در نهایت رضوان الهی باشد. پس اگر مؤمن به دنیا به همان دید نگاه کند که خدا و رسولش دستور داده‌اند دنیا می‌شود جای خوب و محل تحصیل سعادت، ولی اگر خود دنیا هدف باشد نه وسیله، مایه غرور و فریب و بدبختی می‌شود که در نهایت زندگی انسان را تباه می‌کند. مولای متقیان امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: «دنیا سرای گذشتن است نه سرای ماندن و مردم در آن دو دسته اند: دسته ای خود را بفروشد و خویش را هلاک گرداند؛ و عده ای خود را با انجام عبادات و دستورات الهی خریده و از عذاب الهی آزاد کند».[۶]

اینکه دنیا مزرعه آخرت است؛ یعنی کشت و زرع، اعمالی که در این جهان انجام می‌دهیم از نیک و بد، و هر بذری که در این جهان می‌افشانیم در آخرت ثمره و نتیجه آن را خواهیم دید؛ و منظور از مزرعه بودن دنیا برای آخرت، این است که دنیا وسیله است برای کسب کمالات و تحصیل سعادات برای مکانی دیگر، که جاودانه و باقی است و هر اعمالی که در این دنیا انجام دهیم، از بین نمی‌رود یا به فراموشی سپرده نمی‌شود، بلکه آن عمل ذخیره شده و در جهانی دیگر خود را بروز می‌دهد. اینجا همان جایی است که باید به تجارت و معامله با خدا رفت و نفس را به بی‌ارزش‌ترین کالاها یا پول‌ها نفروخت، و از فرصتی که در این دنیا داده شده است سعادت ابدی را به دست‌آورد.

و در حدیث دیگری آمده است که: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است؛ و این زندان بودن برای مؤمن و بهشت بودن برای کافر، یک امر نسبی است. یعنی دنیای مؤمن نسبت به آخرت مؤمن و دنیای کافر نسبت به آخرت کافر مورد مقایسه قرار می‌گیرد و این بدان معنا نیست که مؤمن نباید از منافع مادی دنیا بهره‌مند شود؛ بلکه او دنیا را وسیله ای برای عبور و گذشتن می‌داند و دنیا را برای خود هدف قرار نداده است و در آباد کردن آن تلاشی نکرده، بلکه همه تلاش او در آباد کردن جایگاهی جاوید بوده و به جایگاه موقت و خراب دل نبسته، به همین خاطر دنیا در نظرش قفس و زندانی است که او را از جایگاهی آباد و جاودانه دور کرده است، و مؤمن مشتاق است خود را به جایی آباد برساند و از دنیا و تعلقاتش رهایی یابد.

پس دنیا می‌تواند هم مزرعه و کشتزاری برای آخرت باشد، که انسان با کسب اعمال و عباداتی خود را به کمال برساند و ذخیره ای برای آخرت داشته باشد و هم می‌تواند به منزله زندان مؤمن باشد که این دو نگاه در مورد دنیا به صورت توأمان مورد نظر اسلام است، و انسان در این دنیا از وسیله بودن آن برای آخرت استفاده کند و در آن تجارتی پرسود انجام دهد تا خانه آخرت خود را آباد کند؛ و از طرف دیگر چون هدف چیز دیگری است و انسان همیشه برای رسیدن به هدف تلاش می‌کند، به همین خاطر مشتاق است به هدفی که دارد برسد و در این راه، دنیا: یعنی وسیله را فدا می‌کند تا به هدف، یعنی آخرت برسد.

و در نتیجه دنیا هم محل کشت و زرع است و هم محلی است برای گذاشتن و گذشتن؛ و آنچه را که باید گذاشت و از آن عبور کرد همانند قفس و زندانی است که دل را به بند کشیده است و انسان هر لحظه دوست می‌دارد که از آن خلاصی یابد و به هدف برسد.

دنیا پرستی در قرآن

۱. بازی و سرگرمی: «زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست»[۷]

۲. سرمایه فریب: «زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست»[۸]

۳. متاع کم: «متاع زندگی دنیا در برابر آخرت چیز اندکی بیش نیست»[۹]

۴. سرمایه زوال پذیر: «شما سرمایه زوال پذیر دنیا را طلب می‌کنید»[۱۰]

۵. زینت‌های دنیا: «زندگی برای کافران زینت داده شده است.»[۱۱]

و آیات فراوانی که مجالی برای ذکر آنها نیست. در اینجا ممکن است سؤالی پیش آید که چرا خداوند، زندگی و مواهبش را این گونه جلوه داده و زینت کرده است تا سد راه خدا جویی مردمان باشد؟ این کار برای آزمایش انسانها و تربیت و پرورش آنها است. زیرا هنگامی که این اشیا زینتی که غالباً با گناه و حرام آلوده است به خاطر خدا رها شوند، نهال ایمان و معنویت در نهاد انسان بارور می‌شود.

روایات ما تفصیل بیشتر در مذمت دنیا پرستی دارند. یک نمونه از این هزاران روایت از زبان امام صادق-علیه السلام- چنین می‌گوید: «نخستین چیزی که با آن عصیان و نافرمانی خدا شد شش چیز بود: دنیا پرستی، حب ریاست، علاقه به غذا (شکم پرستی)، محبت (افراطی)، زنان، پرخوابی و علاقه به تن‌پروری.

همچنان که در ابتدای بحث اشاره شد دنیای‌مذموم، دنیایی است که خود دنیا را هدف می‌داند ولی در دنیای‌مطلوب، امکانات مادی، مقدمات رسیدن به زندگی طیبه اخروی اند. آیات فراوانی داریم که از مال و فرزندان هم به عنوان زینت (دنیای مذموم) و هم به عنوان خیر (دنیای مطلوب) یاد کرده است.

منابع

  1. سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.
  2. سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، حکمت ۱۳۱، ص۶۵۷.
  3. سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۲، ص۱۲۹.
  4. خداپناهی، محمد کریم، انگیزش و هیجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.
  6. فیض الاسلام، نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۲۸.
  7. انعام/۳۲.
  8. آل عمران/۱۸۵.
  9. توبه/۳۸.
  10. نسا/۹۴.
  11. بقره/۲۱۲.