خاتم النبیین در آیه ۴۰ سوره احزاب: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقهٔ محمد(ص) فوق علاقهٔ یک پدر به فرزند است، چرا که علاقهٔ او علاقهٔ رسول به امت می‌باشد. آن هم رسولی که می‌داند بعد از او پیامبر دیگری نخواهد آمد و باید آنچه مورد نیاز امت است تا قیامت برای آن‌ها با دقت و با نهایت دلسوزی از سوی خداوند ابلاغ نماید.
از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقهٔ محمد(ص) فوق علاقهٔ یک پدر به فرزند است، چرا که علاقهٔ او علاقهٔ رسول به امت می‌باشد. آن هم رسولی که می‌داند بعد از او پیامبر دیگری نخواهد آمد و باید آنچه مورد نیاز امت است تا قیامت برای آن‌ها با دقت و با نهایت دلسوزی از سوی خداوند ابلاغ نماید.


و البتّه خداوند عالم و آگاه است، همهٔ آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه‌ها، و لذا در پایان آیه می‌فرماید: «خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست» {{قرآن|مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۱۷، ص۳۳۶ و ۳۳۷.</ref>
و البتّه خداوند عالم و آگاه است، همهٔ آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه‌ها، و لذا در پایان آیه می‌فرماید: «خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست» {{قرآن|مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا}}.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۱۷، ص۳۳۶ و ۳۳۷.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}

نسخهٔ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۸

سؤال

کلمهٔ خاتم النبیین در قرآن کریم چند مرتبه تکرار شده است و اصلاً شأن نزول آن چیست؟

واژهٔ خاتم النّبیین، از جمله واژگانی است پر مغز و یک بار در قرآن کریم از آن ذکر شده است (آیه ۴۰ سوره احزاب). اصل آیه این است که:

﴿مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا. یعنی محمد، پدر هیچ‌یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم کننده و از آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است.

شأن نزول

این آیه، آخرین سخنی است که خداوند در ارتباط با مسئله ازدواج پیامبر اکرم(ص) با «همسر مطلقه زید»،[۱] برای شکستن یک سنت غلط جاهلی، بیان می‌دارد و جواب کوتاه و فشرده‌ای است به عنوان آخرین جواب، و ضمناً حقیقت مهم دیگری را که مسئله خاتمیت است، به تناسب خاصی در ذیل آن بیان می‌کند.

نخست می‌فرماید: «محمد پدر هیچ‌یک از مردان شما نبود» ﴿مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا.

نه «زید» و نه دیگری، و اگر یک روز، نام پسر محمد بر او (زید) گذاردند، این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن مجید برچیده شد، نه یک رابطهٔ طبیعی و خویشاوندی. البته پیامبر اکرم(ص) فرزندان حقیقی به نام «قاسم» و «طیب» و «طاهر» و «ابراهیم» داشت، ولی طبق نقل مورخان، همهٔ آنان، قبل از بلوغ، چشم از جهان بستند و لذا نام «رجال» (مردان) بر آن‌ها اطلاق نشد.[۲]

بنابراین، جملهٔ ﴿مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا که به صورت فعل ماضی آمده است، به‌طور قاطع در آن هنگام، در حق همه صادق بوده است.

و اگر در بعضی از تعبیرات خود پیامبر اکرم(ص) می‌خوانیم: «انا و علی ابوا هذه الامه» «من و علی، پدران این امتیم»، مسلماً، منظور، پدر نسبی نبوده، بلکه ابوت ناشی از تعلیم و تربیت و رهبری بوده است.

با این حال، ازدواج با همسر مطلقه زید (زینب بنت جحش) که قرآن کریم، فلسفهٔ آن را صریحاً شکستن سنت‌های نادرست، ذکر کرده، چیزی نبود که باعث گفتگو در میان این و آن شود یا بخواهند آن را دستاویزی برای مقاصد سوء خود کنند.

سپس می‌افزاید: ارتباط پیامبر اکرم(ص) با شما تنها از ناحیه رسالت و خاتمیت می‌باشد، «او رسول الله و خاتم النبیین است».

﴿و لکن رسول الله و خاتم النبیین.

بنابراین، صدر آیه ارتباط نسبی را به‌طور کلی قطع می‌کند و ذیل آیه، ارتباط معنوی ناشی از رسالت و خاتمیت را اثبات می‌نماید و از این‌جا پیوند صدر و ذیل آیه روشن می‌شود.

از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقهٔ محمد(ص) فوق علاقهٔ یک پدر به فرزند است، چرا که علاقهٔ او علاقهٔ رسول به امت می‌باشد. آن هم رسولی که می‌داند بعد از او پیامبر دیگری نخواهد آمد و باید آنچه مورد نیاز امت است تا قیامت برای آن‌ها با دقت و با نهایت دلسوزی از سوی خداوند ابلاغ نماید.

و البتّه خداوند عالم و آگاه است، همهٔ آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه‌ها، و لذا در پایان آیه می‌فرماید: «خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست» ﴿مَّا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَلَکن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا.[۳]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر روان جاوید، تألیف آیت الله حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی، ج۴، ص۴۰۴ تا ۴۰۶.

۲ـ نمونه بینات در شأن نزول آیات، تألیف دکتر محمد باقر محقق، ص۶۳۹.

۳ـ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، ج۱۷، ص۳۳۶ تا ۳۴۹.

۴ـ تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبائی، ترجمه سید محمد باقر همدانی، ج۱۶، ص۵۰۷ تا ۵۱۱.


منابع

  1. خداوند متعال، در آیات قبل در ارتباط با ازدواج پیامبر اکرم(ص) با زینب بنت جحش (دختر عمه پیامبر اکرم(ص)) که از شوهرش زید، طلاق گرفته بود، مسائلی را تشریح کرد و بر این مسئله تأکید نمود که مسلمانان و از جمله پیامبر اکرم(ص) می‌توانند با همسر مطلقه پسرخوانده ازدواج کنند؛ لذا در آیه ۴۰ احزاب، آخرین سخن را در این رابطه بیان می‌دارد.
  2. ابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع لاحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶؛ طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، تهران، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبائی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۱۶، ص۵۰۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۱۷، ص۳۳۶ و ۳۳۷.