تنبیه بدنی زنان بر اساس آیه ۳۴ سوره نساء: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
منظور از زدن زنان که در آیهٔ ۳۴ سورهٔ نساء مجاز شمرده شده است چیست؟ اگر چه آیه صراحت در زدن دارد ولی برخی مقصود از آن را تأدیب توسط حاکم دانسته‌اند؛ اگر چنین مطلبی صحت دارد چرا فعل امر از باب «ضرب» به کار رفته، نه از باب تأدیب؟
منظور از زدن زنان که در آیه ۳۴ سوره نساء مجاز شمرده شده است چیست؟ اگر چه آیه صراحت در زدن دارد ولی برخی مقصود از آن را تأدیب توسط حاکم دانسته‌اند؛ اگر چنین مطلبی صحت دارد چرا فعل امر از باب «ضرب» به کار رفته، نه از باب تأدیب؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
طبق صریح آیهٔ شریفه، مدیریت خانواده به مرد محوّل شده است. اثبات این امر، ما را در پاسخ گویی به سؤال کمک می‌کند. مدیر و سرپرست خانواده در قبال همسری که وظیفه نشناس و ناشزه شده است، مسئولیت دارد که خداوند تبارک و تعالی مراحلی را برای تنبیه زن به مردان پیشنهاد می‌دهد. بنا بر این، باید در مرحلهٔ اوّل، قیومت برای مرد ثابت شود و بعد از اثبات آن بر اساس ضوابط مدیریت، در برابر زنان نافرمان اعمال مدیریت نماید.
{{درگاه|خانواده}}
تنبیه زنان که در آیه ۳۴ [[سوره نساء]] آمده است، تحت شرایط و مسائل و محدودیتی است که اگر آنها به‌طور کامل تبیین نشود، موجب خشونت و ظلم علیه زنان می‌شود که این خلاف دین و آیات قرآن است.


== سرپرستی مردان در نظام خانواده ==
خداوند برای تحکیم بنیان خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن در صورت ناشزه و نافرمان شدن زن، مراحلی را برای مرد پیشنهاد کرده است.
سرپرستی در نظام خانواده به عهدهٔ مردان است {{قرآن|الرجال قوّامون علی النساء…}} مردان سرپرست و خدمت گزار زنان هستند… ; زیرا خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد و این که هر اجتماعی ـ خواه کوچک و خواه بزرگ ـ نیاز به رهبری و مدیریت دارد، امری فطری و غریزی است و پیدایش مدیریت فطری از همین‌جا آغاز می‌شود و در بازی بچه‌های نا بالغ و در زندگی حیوانات، خود به خود یکی جلودار می‌شود و این‌جا نیز در قرآن که مردان را مدیر خانواده قرار داده است، تأیید و امضای همان حکم تکوینی و فطری است و علاوه بر این دلیل، در دنیای امروز پیش از هر زمان این مسئله محسوس است که اگر هیئتی (حتّی یک هیئت دو نفری) مأمور انجام کار می‌شود، حتماً باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد؛ و گرنه هرج و مرج در کار آن‌ها پیدا می‌شود. نکتهٔ قابل توجه این که چرا این مدیریت به صورت دست جمعی نباشد؟ زیرا این گونه مدیریت مفهومی ندارد و کار به هرج و مرج می‌انجامد؛<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۱، ج۳، ص۳۶۹.</ref> پس دو راه وجود دارد: نظام خانواده به صورت شورایی اداره شود یا این وظیفه، تنها به مرد محوّل شود. امّا صورت اوّل که به نحو شورایی باشد، ایرادش این است که در یک نظام شورایی، خانواده همیشه اعضایش دو نفرند؛ یک نفر مرد و یک نفر زن. برای تحقق شورا حداقل باید سه نفر باشند و بین دو نفر شورا معنا ندارد تا رأی‌گیری شود و نظر اقل و اکثر را به دست آورد. امّا صورت دوم که مدیر خانه، مرد باشد عقلا و عرفاً متصور است؛ امّا این که چرا مدیریت به مرد محوّل شده است، به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیش تری بهره‌مند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیش تر که با اوّلی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دوّمی بتواند از حریم خانوادهٔ خود دفاع کند. به علاوه، تعهد مرد در برابر زن و فرزندان، نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانهٔ همسر و فرزند، این حق را به او می‌دهد که وظیفهٔ سرپرستی به عهدهٔ او باشد که در آیه این انگیزهٔ اخیر اشاره شده است.


این سرپرستی به خاطر تفاوت‌هایی است که خداوند از نظر آفرینش، روی مصلحت نوع بشر، میان آن‌ها قرار داده، نه این که سپردن این وظیفه به مردان، دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آن‌ها است و نه سبب امتیاز آن‌ها در جهان دیگر؛ زیرا این صرفاً بستگی به تقوی و پرهیزگاری دارد و دلیل سپرده شده این وظیفه به مردان، به علت تفاوت‌هایی است که در خلق و آفرینش آن‌ها وجود دارد؛ و علّت دومش هم در قسمت بعدی آیه آمده است که (... و بما انفقوا مِنْ اموالهم); این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت‌های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.
مرد باید در مرحله اول زن را موعظه کند؛ اگر نتیجه نگرفت در بستر از او دوری کند؛ اگر باز هم زن بر رفتاری که خانواده را از هم می‌پاشد اصرار ورزد، قرآن تنبیه بدنی را سفارش می‌کند. تنبیه به صورت مطلق نیست که هرگونه خشونتی را روا دارد. زدن مراتبی دارد و مقصود زدنی است که منجر به جراحت، شکستگی و کبودی نشود. در واقع مراد از زدن، قصد درد آوردن و آزار رساندن نیست.


== وظایف مردان در برابر زنان نافرمان ==
== متن آیه ==
امّا در مورد زنان متخلف که از وظایف خود سرپیچی می‌کنند، خداوند تبارک و تعالی در آیهٔ شریفه برای مردان که مدیر خانه هستند وظایف و مراحلی را پیشنهاد داده است و مرد با توجه به این که باید این مراحل را به ترتیب اجرا کند و مشفقانه و کریمانه باشد نه از روی کینه و عداوت و دشمنی، باید قصدش این باشد که زن را به آغوش خانواده بازگرداند و او را از نشوز و نافرمانی بازدارد (چنانچه اگر مرد در اجرای وظایف اسلامی خانوادگی و در تعهد سرپرستی خود از طریق عدل و انصاف عدول کند، حکومت اسلام حق مجازات او را دارد.
{{قرآن بزرگ|الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّـهُ بَعْضَهُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّـهُ ۚ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُ‌وهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِ‌بُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا ۗ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرً‌ا
| سوره = نساء
| آیه = ۳۴
| ترجمه = مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج می‌کنند. پس، زنان درستکار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ می‌کنند. و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه‌ها از ایشان دوری کنید و [اگر تأثیر نکرد] آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آنها هیچ راهی [برای سرزنش] مجویید، که خدا والای بزرگ است.
}}


مراحلی که در آیهٔ شریفه آمده است: ۱ـ موعظه کردن «فعظوهن» ; زنانی را که از طغیان و سرکشی آن‌ها می ترسیدموعظه کنید و پند و اندرز دهد، و به این وسیله نتایج این گونه کارها را برای زنان بیان کنید و آن‌ها را متوجه مسئولیت خود نمایید. ۲ـ (و اهجروهن فی المضاجع) در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آن‌ها دوری کنید و با این عکس العمل و بی اعتنایی و به اصطلاح، قهر کردن؛ عدم رضایت خود را از رفتار آن‌ها آشکار سازید. شاید همین واکنش خفیف در روح آنان مؤثر گردد.
== سرپرستی مردان در نظام خانواده ==
سرپرستی در نظام خانواده به عهده مردان است؛ زیرا خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد و این که هر اجتماعی ـ خواه کوچک و خواه بزرگ ـ نیاز به رهبری و مدیریت دارد، امری فطری و غریزی است و پیدایش مدیریت فطری از همین‌جا آغاز می‌شود. قرآن که مردان را مدیر خانواده قرار داده است، تأیید و امضای همان حکم تکوینی و فطری است و علاوه بر این دلیل، در دنیای امروز پیش از هر زمان این مسئله محسوس است که اگر هیئتی (حتّی یک هیئت دو نفری) مأمور انجام کار می‌شود، باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد و گرنه هرج و مرج در کار آن‌ها پیدا می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۱، ج۳، ص۳۶۹.</ref>


۳ـ مرحلهٔ سوم، ضرب و زدن است «واضْربُوهُنَّ» وقتی راه‌های مسالمت آمیز سود نبخشید (پند دادن و قهر کردن) معمولاً به خشونت متوسل می‌شوند. در این مرحله که تنبیه بدنی است، اسلام سفارش کرده که نباید به مرحلهٔ کبودی جسم یا زخمی شدن بدن برسد؛ و این شدت عمل به خرج دادن و متوسل به ضرب شدن امر پیچیده‌ای نیست؛ زیرا: اصلاً، تنبیه بدنی در مورد آن دسته زنان وظیفه نشناس و نافرمان است که هیچ وسیلهٔ دیگری مانند موعظه و قهر کردن دربارهٔ آنان مفید واقع نشود؛ و البته اگر از دو طریق دیگر (موعظه و هجرت)، درست استفاده شود (نوعاً جز در موارد نادر) مرحلهٔ سوم که ضرب باشد، پیش نمی‌آید.
این که چرا مدیریت به مرد محوّل شده است، به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات(به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیش‌تری بهره‌مند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر مردان است. با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع کند. به علاوه، تعهد مرد در برابر زن و فرزندان، نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه همسر و فرزند، این حق را به او می‌دهد که وظیفه سرپرستی به عهده او باشد که در آیه مورد بحث این انگیزه اخیر اشاره شده است.


در این‌جا یک قانون عقلانی وجود دارد و آن دفع افسد به فاسد است. هر چند زدن در حدّ کم هم بد است ولی جدایی بدتر و آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
این سرپرستی به خاطر تفاوت‌هایی است که خداوند از نظر آفرینش، روی مصلحت نوع بشر، میان آن‌ها قرار داده، نه این که سپردن این وظیفه به مردان، دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آن‌ها است و نه سبب امتیاز آن‌ها در جهان دیگر؛ ارزش انسانی بستگی به  پرهیزگاری دارد و دلیل سپرده شدن این وظیفه به مردان، به علت تفاوت‌هایی است که در آفرینش آن‌ها وجود دارد؛ و علّت دومش هم در آیه {{قرآن|وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ}}آمده است که این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت‌های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.


ثانیاً، تنبیه بدنی باید ملایم باشد؛ به طوری که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن.
== وظایف مردان در برابر زنان نافرمان ==
در مورد زنان متخلف که از وظایف خود سرپیچی می‌کنند، خداوند  در آیه شریفه برای مردان که مدیر خانه هستند وظایف و مراحلی را پیشنهاد داده است و مرد با توجه به این که باید این مراحل را به ترتیب اجرا کند و مشفقانه و کریمانه باشد نه از روی کینه  و دشمنی، باید قصدش این باشد که زن را به آغوش خانواده بازگرداند و او را از نشوز(نافرمانی) بازدارد چنانچه اگر مرد در اجرای وظایف اسلامی خانوادگی و در تعهد سرپرستی خود از طریق عدل و انصاف عدول کند، حکومت اسلامی حق مجازات او را دارد.


در پایان باید گفت: حقوق زن و مرد یک حقوق متقابل است نه یک طرفه؛ مردان نیز درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات می‌گردند؛ حتّی مجازات بدنی. منتهی چون این کار غالباً از عهدهٔ زنان خارج است، حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از راه‌های مختلف و حتّی از طریق تعزیر (مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا سازد.
مراحلی که در آیه شریفه آمده است:


نتیجه
# '''موعظه کردن'''، «فعظوهن»: زنانی را که از طغیان و سرکشی آن‌ها می‌ترسید موعظه کنید و پند و اندرز دهید و به این وسیله نتایج این گونه کارها را برای زنان بیان کنید و آن‌ها را متوجه مسئولیت خود نمایید.
# '''دوری کردن در بستر'''،(و اهجروهن فی المضاجع): در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آن‌ها دوری کنید و با این عکس‌العمل و بی اعتنایی و به اصطلاح، قهر کردن؛ عدم رضایت خود را از رفتار آنها آشکار سازید. شاید همین واکنش خفیف در روح آنان مؤثر گردد.
# '''زدن'''، «واضْربُوهُنَّ»: وقتی راه‌های مسالمت‌آمیز سود نبخشید (پند دادن و قهر کردن) مرحله تنبیه بدنی است. اسلام سفارش کرده که نباید به مرحله کبودی جسم یا زخمی شدن بدن برسد. این شدت عمل به خرج دادن و متوسل به ضرب شدن امر پیچیده‌ای نیست؛ زیرا: تنبیه بدنی در مورد آن دسته زنان وظیفه نشناس و نافرمان است که هیچ وسیله دیگری مانند موعظه و قهر کردن درباره آنان مفید واقع نشود؛ و  اگر از دو طریق دیگر (موعظه و دوری کردن)، درست استفاده شود (جز در موارد کم) مرحله سوم که ضرب باشد، پیش نمی‌آید.


از مطالب گذشته معلوم شد که: ۱ـ سرپرستی در نظام خانواده به مرد محوّل شده است و این مسئله با توجه به ویژگی‌هایی است که مردان دارند و به معنای زورگویی نیست. وقتی مدیریت خانواده به مرد داده شده است، او در قبال این اجتماع کوچک وظایفی دارد. در صورت ناشزه و نافرمان شدن زن، خداوند تبارک و تعالی برای تحکیم بنیان خانواده مراحلی را برای مرد پیشنهاد کرده است تا زن را وظیفه‌شناس و مطیع نماید؛ ۲ـ زدن مراتبی دارد و مقصود زدنی است که منجر به جراحت، شکستگی و کبودی نشود؛ ۳ـ مقصود از «اضربوهن» در آیهٔ شریفهٔ ۳۴ سورهٔ نساء، زدن (با توصیفات گذشته) است؛ نه ادب نمودن؛ و با تتبّعی که در تفاسیر به عمل آمد، هیچ‌کدام از مفسران «و اضربوهن» را به ادب نمودن معنا نکرده‌اند؛ گرچه هدف از تمامی مراحل سه‌گانه اعم از موعظه، ترک هم خوابگی و زدن، تأدیب می‌باشد ولی این موضوع دلیل نمی‌شود که در معنای «و اضربوهنَّ» تصرّف نماییم.
در اینجا یک قانون عقلانی وجود دارد و آن دفع افسد به فاسد است. هر چند زدن در حد کم هم بد است ولی جدایی بدتر و آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست. تنبیه بدنی باید ملایم باشد؛ به طوری که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن. باید دانست که حقوق زن و مرد یک حقوق متقابل است نه یک طرفه؛ مردان نیز درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات می‌گردند؛ حتی مجازات بدنی. منتهی چون این کار غالباً از عهده زنان خارج است، حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از راه‌های مختلف و حتی از طریق تعزیر(مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا سازد.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، (تهران: انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱)، ج۳، ص۳۶۹.
# زن در آیینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی.
 
۲. تفسیر المیزان، علامهٔ طباطبایی، (بیروت: انتشارات اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۳ هـ. ق)، ج۴، ص۳۴۳.
 
# زن در آیینهٔ جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی.
# آیین همسرداری، اثر آیت الله ابراهیم امینی.
# آیین همسرداری، اثر آیت الله ابراهیم امینی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۳: خط ۴۵:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن
| شاخه فرعی۱ = مسائل اجتماعی در قرآن
|شاخه فرعی۲ = سایر مسایل
| شاخه فرعی۲ = سایر مسائل
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ب
  | کیفیت =
  | کیفیت =د
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۰

سؤال

منظور از زدن زنان که در آیه ۳۴ سوره نساء مجاز شمرده شده است چیست؟ اگر چه آیه صراحت در زدن دارد ولی برخی مقصود از آن را تأدیب توسط حاکم دانسته‌اند؛ اگر چنین مطلبی صحت دارد چرا فعل امر از باب «ضرب» به کار رفته، نه از باب تأدیب؟


درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


تنبیه زنان که در آیه ۳۴ سوره نساء آمده است، تحت شرایط و مسائل و محدودیتی است که اگر آنها به‌طور کامل تبیین نشود، موجب خشونت و ظلم علیه زنان می‌شود که این خلاف دین و آیات قرآن است.

خداوند برای تحکیم بنیان خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن در صورت ناشزه و نافرمان شدن زن، مراحلی را برای مرد پیشنهاد کرده است.

مرد باید در مرحله اول زن را موعظه کند؛ اگر نتیجه نگرفت در بستر از او دوری کند؛ اگر باز هم زن بر رفتاری که خانواده را از هم می‌پاشد اصرار ورزد، قرآن تنبیه بدنی را سفارش می‌کند. تنبیه به صورت مطلق نیست که هرگونه خشونتی را روا دارد. زدن مراتبی دارد و مقصود زدنی است که منجر به جراحت، شکستگی و کبودی نشود. در واقع مراد از زدن، قصد درد آوردن و آزار رساندن نیست.

متن آیه

سرپرستی مردان در نظام خانواده

سرپرستی در نظام خانواده به عهده مردان است؛ زیرا خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد و این که هر اجتماعی ـ خواه کوچک و خواه بزرگ ـ نیاز به رهبری و مدیریت دارد، امری فطری و غریزی است و پیدایش مدیریت فطری از همین‌جا آغاز می‌شود. قرآن که مردان را مدیر خانواده قرار داده است، تأیید و امضای همان حکم تکوینی و فطری است و علاوه بر این دلیل، در دنیای امروز پیش از هر زمان این مسئله محسوس است که اگر هیئتی (حتّی یک هیئت دو نفری) مأمور انجام کار می‌شود، باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد و گرنه هرج و مرج در کار آن‌ها پیدا می‌شود.[۱]

این که چرا مدیریت به مرد محوّل شده است، به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات(به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیش‌تری بهره‌مند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر مردان است. با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع کند. به علاوه، تعهد مرد در برابر زن و فرزندان، نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه همسر و فرزند، این حق را به او می‌دهد که وظیفه سرپرستی به عهده او باشد که در آیه مورد بحث این انگیزه اخیر اشاره شده است.

این سرپرستی به خاطر تفاوت‌هایی است که خداوند از نظر آفرینش، روی مصلحت نوع بشر، میان آن‌ها قرار داده، نه این که سپردن این وظیفه به مردان، دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آن‌ها است و نه سبب امتیاز آن‌ها در جهان دیگر؛ ارزش انسانی بستگی به پرهیزگاری دارد و دلیل سپرده شدن این وظیفه به مردان، به علت تفاوت‌هایی است که در آفرینش آن‌ها وجود دارد؛ و علّت دومش هم در آیه ﴿وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْآمده است که این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت‌های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.

وظایف مردان در برابر زنان نافرمان

در مورد زنان متخلف که از وظایف خود سرپیچی می‌کنند، خداوند در آیه شریفه برای مردان که مدیر خانه هستند وظایف و مراحلی را پیشنهاد داده است و مرد با توجه به این که باید این مراحل را به ترتیب اجرا کند و مشفقانه و کریمانه باشد نه از روی کینه و دشمنی، باید قصدش این باشد که زن را به آغوش خانواده بازگرداند و او را از نشوز(نافرمانی) بازدارد چنانچه اگر مرد در اجرای وظایف اسلامی خانوادگی و در تعهد سرپرستی خود از طریق عدل و انصاف عدول کند، حکومت اسلامی حق مجازات او را دارد.

مراحلی که در آیه شریفه آمده است:

  1. موعظه کردن، «فعظوهن»: زنانی را که از طغیان و سرکشی آن‌ها می‌ترسید موعظه کنید و پند و اندرز دهید و به این وسیله نتایج این گونه کارها را برای زنان بیان کنید و آن‌ها را متوجه مسئولیت خود نمایید.
  2. دوری کردن در بستر،(و اهجروهن فی المضاجع): در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آن‌ها دوری کنید و با این عکس‌العمل و بی اعتنایی و به اصطلاح، قهر کردن؛ عدم رضایت خود را از رفتار آنها آشکار سازید. شاید همین واکنش خفیف در روح آنان مؤثر گردد.
  3. زدن، «واضْربُوهُنَّ»: وقتی راه‌های مسالمت‌آمیز سود نبخشید (پند دادن و قهر کردن) مرحله تنبیه بدنی است. اسلام سفارش کرده که نباید به مرحله کبودی جسم یا زخمی شدن بدن برسد. این شدت عمل به خرج دادن و متوسل به ضرب شدن امر پیچیده‌ای نیست؛ زیرا: تنبیه بدنی در مورد آن دسته زنان وظیفه نشناس و نافرمان است که هیچ وسیله دیگری مانند موعظه و قهر کردن درباره آنان مفید واقع نشود؛ و اگر از دو طریق دیگر (موعظه و دوری کردن)، درست استفاده شود (جز در موارد کم) مرحله سوم که ضرب باشد، پیش نمی‌آید.

در اینجا یک قانون عقلانی وجود دارد و آن دفع افسد به فاسد است. هر چند زدن در حد کم هم بد است ولی جدایی بدتر و آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست. تنبیه بدنی باید ملایم باشد؛ به طوری که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن. باید دانست که حقوق زن و مرد یک حقوق متقابل است نه یک طرفه؛ مردان نیز درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات می‌گردند؛ حتی مجازات بدنی. منتهی چون این کار غالباً از عهده زنان خارج است، حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از راه‌های مختلف و حتی از طریق تعزیر(مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا سازد.

مطالعه بیشتر

  1. زن در آیینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی.
  2. آیین همسرداری، اثر آیت الله ابراهیم امینی.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۱، ج۳، ص۳۶۹.