تفاوت اعتقاد به مهدویت در شیعه و اهل‌سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
== اشکال به مهدویت نوعی ==
== اشکال به مهدویت نوعی ==
بر اساس اعتقاد [[علم کلام|کلامی]]ِ شیعه، جهان هیچگاه از وجود امام زنده، [[معصوم]] و منصوب از طرف [[خدا]] خالی نخواهد بود؛ زیرا بدون وجود امام که واسطه فیض است، جریان فیض الهی در عالَم امکان ندارد؛ و فقط در سایه وجود امام در هر عصر، زندگی و بقای عالَم امکان‌پذیر خواهد بود.{{مدرک|date=مارس ۲۰۲۲}}  
بر اساس اعتقاد [[علم کلام|کلامی]]ِ شیعه، جهان هیچگاه از وجود امام زنده، [[معصوم]] و منصوب از طرف [[خدا]] خالی نخواهد بود؛ زیرا بدون وجود امام که واسطه فیض است، جریان فیض الهی در عالَم امکان ندارد؛ و فقط در سایه وجود امام در هر عصر، زندگی و بقای عالَم امکان‌پذیر خواهد بود.{{مدرک|date=مارس ۲۰۲۲}}  
{{جعبه گفتاورد
|عنوان =
|گفتاورد = [[امام صادق(ع)]]:


{{جعبه نقل قول|2=امام صادق(ع) «اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم، یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می‌میرد امام است».|تراز=چپ|عرض=200}}
«اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم، یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می‌میرد امام است».<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.</ref>
|منبع =
|تراز = چپ
|عرض = 200px
|حاشیه =
|اندازه قلم =
|رنگ پس‌زمینه =
|شکل‌بندی =
|پس‌زمینه عنوان =
|رنگ قلم عنوان =
|شکل‌بندی عنوان =
|تراز گفتاورد =
|شکل‌بندی گفتاورد =
|گیومه گفتاورد =
|تراز منبع = چپ
|شکل‌بندی منبع =
}}






<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.</ref>


=== مبانی ضرورت وجود امام در هر زمان ===
=== مبانی ضرورت وجود امام در هر زمان ===

نسخهٔ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۵۷


سؤال

مهدویت نوعیه و شخصیه چیست و بر نظریه مهدویت نوعیه چه اشکالی وارد است؟


درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


برخی از اهل سنّت، به «مهدویت نوعی» اعتقاد داشته، و شیعه امامی «مهدویت شخصی» را قبول دارد. مقصود شیعه از مهدویت شخصی این است که؛ مهدی موعود(ع) شخصی است معیّن که متولد شده و تاکنون زنده است و در آینده ظهور خواهد کرد، و او فرزند امام حسن عسکری‏(ع) است. مقصود اهل سنّت از مهدویت نوعی این است که در آخرالزمان شخصی از نوادگان پیامبر اسلام(‏ص) به نام مهدی متولد شده و ظهور خواهد کرد؛ گرچه اکنون وجود خارجی ندارد.

به باور شیعه، نظریه مهدویت نوعی مردود است؛ زیرا به دلایل تاریخی، امام مهدی(عج) به دنیا آمده و به دلایل عقلی و نقلی، وجود امام در هر عصری ضرورت دارد. امام واسطه فیض خدا بوده و بدون او فیض هستی قطع شده و جهان هستی فرو می‌پاشد.

تعبیر «مهدی نوعی» و «مهدی شخصی»، نزد عارفان کاربردی دیگر به معنای قطب عالم امکان دارد که در او عصمت از گناه شرط نیست. شیعه این نظر را مردود می‌داند؛ زیرا برای امامت و مهدویت، عصمت از گناه و انتصاب توسط پیامبر اسلام(ص) و خدا را شرط می‌داند.

مهدویت شخصی و نوعی

شیعه به «مهدویت شخصی» اعتقاد دارد. مقصود شیعه از مهدویت شخصی این است که؛ مهدی موعود(ع) شخصی است معیّن که متولد شده و تاکنون زنده است و در آینده ظهور خواهد کرد، و او فرزند امام حسن عسکری‏(ع) است.

برخی از اهل سنّت، به «مهدویت نوعی» معتقدند. مقصود آنها از مهدویت نوعی این است که در آخرالزمان شخصی از نوادگان پیامبر اکرم(‏ص) به نام مهدی متولد شده و ظهور خواهد کرد و دنیا را همان گونه که از ظلم پر شده از عدل و داد پر خواهد نمود؛ گرچه او اکنون وجود خارجی ندارد.

البته برخی از علمای اهل سنت معتقدند که امام مهدی(عج) متولد شده‌اند.

اشکال به مهدویت نوعی

بر اساس اعتقاد کلامیِ شیعه، جهان هیچگاه از وجود امام زنده، معصوم و منصوب از طرف خدا خالی نخواهد بود؛ زیرا بدون وجود امام که واسطه فیض است، جریان فیض الهی در عالَم امکان ندارد؛ و فقط در سایه وجود امام در هر عصر، زندگی و بقای عالَم امکان‌پذیر خواهد بود.[نیازمند منبع]

امام صادق(ع):

«اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم، یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می‌میرد امام است».[۱]



مبانی ضرورت وجود امام در هر زمان

مبنای اینکه وجود امام در هر زمانی ضروری است، امور ذیل‌اند:

  • امام واسطه فیض تکوین است: اگر امام نباشد، فیض هستی قطع شده، جهان هستی فرو می‌پاشد. از امام رضا(ع) نقل شده اگر روی زمین بی امام می‌شد، زمین و بشری نمی‌ماند و همه از بین می‌رفتند؛[۲] از این رو، بی وجود امام(ع)، کائنات بی امداد فیض الهی خواهند بود و بدون این امداد همه چیز نیست خواهد شد.
  • امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است: چون قرآن کتاب همیشگی انسان‌ها است، پس مخاطب حقیقی آن که حقیقت قرآن را درک کند نیز، باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلبش جایگاه وحی است، بعد از پیامبر اکرم(ص) جز امامان معصوم(ع) نمی‌تواند باشد. استمرار قرآن تنها با پذیرش وجود کسی که حامل و مخاطب حقیقی آیات آن باشد، امکان‌پذیر است و چنین شخصی همان امام زمان(ع) است.

وجود امام مهدی(ع)

بنا بر دلایل تاریخی، یازده امام به شهادت رسیده و امام دوازدهم(ع) به دنیا آمده است. بر پایه اصل «ضرورت وجود امام در هر زمان»، وجود امام دوازدهم ضروری است، اگر چه در غیبت باشد. از امام علی(ع) نقل شده است: «زمین هیچگاه از حجّت خالی نمی‌ماند، حجت خدا یا آشکار است یا پنهان، تا حجت‌ها و برهان‌های خدا باطل نشود.»[۳] از آنجا که شرایط جهان به گونه‌ای پیش رفت که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم در جامعه را نپذیرفتند، تنها راه وجود انسان کامل و کشته نشدن او، غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور او فراهم شود.

به گفته علامه طباطبایی، مُفسّر شیعه، عالَم انسانی دارای کمال خاصی است که باید به آن کمال هدایت شود، و هدایت انسان حُجّت (هادی) می‌خواهد؛ و اگر حجت (امام) از بین برود یا نباشد، باید غایت (هدف) از بین برود، و اگر غایت از بین برود، فعل خدا (آفرینش) بی‌هدف می‌شود و صدور چنین امری از خدای حکیم محال است.[۴]

بنابراین، افزون بر روایات معتبر که از پیامبر(ص) و امامان(ع) دلالت بر وجود امام زمان(ع) و استمرار وجود او در همه عصرها دارد، با دلایل عقلی نیز ضرورت وجود امام زمان(ع) اثبات می‌شود.

از این رو، نظریه اهل سنت که تولد امام مهدی(عج) در آخرالزمان می‌دانند رد می‌شود؛ چون مخالف با دلایل کلامی و تاریخی است.

مهدی نوعی و شخصی نزد عارفان

تعبیر «مهدی نوعی» و «مهدی شخصی»، جز آنچه اهل سنت و شیعیان بر سر آن اختلاف دارند، کاربرد دیگری نیز دارد که نزد عارفان رواج دارد. برخی از عارفان اهل سنت، مانند مولوی، عارف و شاعر قرن هفتم قمری، معتقدند در هر زمانی باید یک مهدی موجود باشد، خواه از نسل امام علی(ع) باشد و خواه از نسل عمر بن خطاب باشد. مقصود آنان از مهدی، همان قطب عالم امکان است.

در برابر، به اعتقاد شیعه در هر زمان باید امام معصوم(ع) موجود باشد و در مهدویت، عصمت و انتصاب از جانب پیامبر(ص) و خدا شرط است.


تقویت

 سؤال: آیا اهل سنّت به امام مهدی(ع) اعتقاد دارند، چگونه؟ و تفاوت آنها با تشیّع در این جهت چیست؟

 با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی که به دنبال رفع دغدغه‌های علمی به تلاش و کاوش فکری پرداخته و از رهگذر سئوال به شکوفایی اندیشه خود یاری می‌رسانید.

از اینکه با مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم، امید آن که تحقیق و پاسخ ارایه شده رهگشای اندیشه پویشگرتان باشد.

بعضی از اهل تسنّن به دلیل خوشبین نبودن به شیعه و احادیث شیعه گمان می‌کنند مهدویت و احادیث مهدی ساختگی است و می‌گویند احادیث مهدی در کتب صحاح اهل سنّت وجود ندارد و اگر هم باشد در کتاب‌هایی است که از نظر اعتبار ساقط می‌باشد و این شیعیان هستند که احادیث مهدی را در کتب خود آورده‌اند.

در پاسخ گفته می‌شود در عین حال که خفقان عمومی دوران بنی امیه و بنی عباس و دست‌های مرموز و مقتدر سیاست وقت و تعصبات شدید مذهبی اجازه نمی‌داده که اخبار مربوط به ولایت و امامت اهل بیت(ع) مورد مذاکره واقع شود و در کتب درج گردد لکن باز هم کتب اخبار اهل سنّت از احادیث مربوط به مهدی خالی نیست. احادیث زیادی از پیامبر اکرم(ص) صادر شده که سنّی و شیعه آنها را نقل کرده‌اند و هر کس اگر در آنها دقّت کند، برایش روشن می‌شود که موضوع مهدی و قائم در زمان پیامبر اسلام امر مسلّمی بوده است. به طوری که این عقیده در بین مردم شایع بود که اصل آن را مسلّم دانسته و از فروعاتش بحث می‌کردند؛ گاهی می‌پرسیدند از چه نسلی به وجود خواهد آمد، گاهی از نام و کنیه‌اش سؤال می‌نمودند، گاهی می‌پرسیدند آیا مهدی و قائم یکی است یا نه، گاهی از علّت غیبت و وظایف آن امام جویا شدند. پیغمبر هم گاه و بی‌گاه از آن وجود مقدّس خبر می‌داد و می‌فرمود: مهدی موعود از نسل من و از فرزندان فاطمه(س) و حسین(ع) به وجود خواهد آمد، گاهی نام و کنیه‌اش را بیان می‌داشت، گاهی علامات و مشخصات او را بیان می‌کرد، پس از وفات رسول اکرم(ص) مسئلهٔ مهدویت همواره بین اصحاب آن بزرگوار و تابعین مورد بحث بوده است.

در کتب صحاح اهل تسنّن ابوابی به نام مهدی(ع) منعقد و احادیثی از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده است از باب نمونه:

۱. عبدالله از پیغمبر(ص) روایت کرده فرمود دنیا سپری نخواهد شد تا این‌که مردی از اهل بیت من که نامش نام من است بر عرب حکومت می‌کند.[۵]

ترمذی بعد از نقل این حدیث می‌گوید این حدیث صحیح است و نیز می‌گوید در مورد مهدی(عج) علی ابو سعید، ام سلمه و ابوهریره روایت از پیامبر اسلام(ص) نقل نموده‌اند:

ابو سعید از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند زمین از ظلم و بیدادگری پر می‌شود پس مردی از اهل بیت من ظاهر شده هفت سال یا نه سال حکومت می‌نماید و زمین را از عدل و داد پر می‌کند.[۶]

بسیاری از علمای اهل سنت احادیث مهدی را متواتر دانسته یا تواتر آنها را از دیگران نقل کرده‌اند و بدان اعتراضی ننموده‌اند مانند ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه و شبلنجی در نور الابصار ابن صباغ در الفصول المهمه محمد الصبان در اسعاف الراغبین گنج شافعی در البیان شیخ منصور علی در غایه المأمول سویدی در سبائک الذهب و جمعی دیگر و همین تواتر ضعف سندی را که در بعضی از آنها موجود است جبران می‌کند.

به عنوان نمونه عسقلانی می‌نویسد خبر متواتر مفید یقین است و عمل به آن نیاز به بحث ندارد.[۷]

سید احمد شیخ الاسلام و مفتی شافعی می‌نویسد احادیثی که در مورد مهدی وارد شده کثیر و متواتر است در بین آنها هم حدیث صحیح وجود دارد و هم ضعیف اما چون احادیث کثیرند و روات و نویسندگان آنها نیز زیادند بعض آن احادیث بعضی دیگر را تقویت می‌کند و بر روی هم مفید یقین می‌باشند.[۸]

اما در مورد تفاوت آنان با تشیّع:

تنها تفاوتی که اهل سنت با شیعیان دارند این است که آنها نوعاً تولد حضرت مهدی(عج) را انکار می‌کنند و می‌گویند شخصیتی که پیامبر اسلام از قیام او پس از غیبت خبر داده هنوز متولد نشده و در آینده تولد خواهد یافت.[۹] اما شیعیان با تعلیل و براهین متقن معتقدند که امام مهدی(عج) در سال ۲۵۵ ه‍.ق از نسل امام حسن عسکری(ع) متولد گردیده و دارای دو غیبت صغری و کبری می‌باشد.[۱۰]

اضافه بر دلایل تاریخی که بر تولد امام زمان وجود دارد اگر امام زمان متولد نشده و زنده نباشد نباید پیامبر اسلام می‌فرمود من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه (یعنی هر کس بمیرد امام، زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی مرده است.»[۱۱] زیرا با نبودن امام زمان چنین کلامی از پیامبر اسلام(ص) غیر معقول است.

ثالثاً: تعداد قابل توجهی از اهل تسنن از مورخان و محدّثان آنها تولد حضرت را درکتب خود ذکر کرده و آن را یک واقعیت دانسته‌اند بعضی از پژوهشگران بیش از صد نفر از آنان را معرفی کرده‌اند.[۱۲]

اهل سنت پس از اقرار به تولد و زنده بودن حضرت مهدی در اینکه از اولاد کیست اختلاف دارند:

بعضی می‌گویند، امام زمان(عج) از اولاد امام حسن مجبتی است.[۱۳] ابن حجر در سرّ این می‌گوید امام حسن مجتبی به خاطر شفقت با امت خلافت را ترک کرد و با معاویه صلح کرد خداوند هم امام زمان(عج) را از اولاد او قرار داد و روایاتی را که می‌گوید مهدی از اولاد امام حسین(ع) است را واهی شمرده و می‌گوید دلیلی بر این وجود ندارد.[۱۴]

در پاسخ می‌گوئیم، این قول رد شده است زیرا ممکن است راوی یا ناسخ اشتباه کرده باشند زیرا حسن و حسین خیلی به هم نزدیک می‌باشند و قبلاً به دلیل نقطه نداشتن کلمات خیلی از این اشتباهات رخ می‌داده.

۲ـ نسبت امام مهدی(عج) به امام حسن مجتبی(ع) مانند خود امام حسن مجتبی(ع) به پیامبر می‌باشد که از طرف مادر به حضرت متصل می‌شود زیرا مادر امام محمّد باقر فاطمه دختر امام حسن مجتبی و همسر امام سجاد(ع) می‌باشد؛ بنابراین می‌شود گفت از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) باشد هم از فرزندان امام حسین(ع) و هیچ منافاتی هم با هم ندارند. و تعارضی بین آنها نیست. برای تأیید این مطلب روایاتی به این مضمون هم از علمای شیعه و هم از علمای اهل تسنن نقل شده است.[۱۵]

اما مسئله صلح امام حسن مجتبی(ع) با معاویه که اساس ظلم و در جامعه اسلامی بنا نهاد و هیچ گونه ربط منطقی با وجود امام زمان(عج) ندارد و نیز امام زمان(عج) عنوان پاداش و جایزه را ندارد که بر این صلح مترتب گردد. افزون بر این مطالب لازمه این سخن تأیید معاویه و دستگاه او از طرف خداوند می‌باشد که نتیجه آن محکومیت امام حسن مجتبی(ع) است پس نباید پاداشی به آن مترتب گرددگذشته از اینها می‌تواند این حدیث جعلی و ساختگی باشد که ترمذی در کتاب خود آورده است. احادیث زیادی از این نمونه در کتاب او و سایر کتاب‌ها وجود دارد. به دلیل عنادی که با شیعیان داشته‌اند.

رسول خدا(ص) فرمودند: من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی بند و قفل زمین هستیم (یعنی زمین به واسطه ما است که پابرجای ایستاده) به سبب ما خدا زمین را میخ کوبیده تا اهلش را فرو نبرد چون دوازدهمین فرزندم از دنیا برود زمین و اهلش را فرو برد و مهلت داده نشوند.[۱۶]

منابع

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ح۴۵۲.
  3. اصول کافی، همان، ج۱، باب ان الارض لا تخلو من حجه.
  4. در محضر علامه طباطبائی، ص۸۸–۸۹، محمد حسین رخشاد. انتشارات نهاوندی، قم.
  5. صحیح ترمذی، ج۹، ب ما جاء فی المهدی، ص۷۴، ینابیع الموده، تألیف شیخ سلیمان، طبع سال ۱۳۸۰، ج۲، ص۱۸۰، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تألیف محمد بن یوسف شافعی، طبع نجف، ص۵۷.
  6. مسند احمد، ج۳، ص۲۸، در باب مسندات ابی سعید الخدری احادیثی راجع به مهدی ذکر شده، ینابیع الموده، ج۲، ص۲۲۷.
  7. کتاب نزهه النظر تألیف احمد بن حجر عسقلانی، ط کراچی، ص۱۲.
  8. کتاب فتوحات الاسلامیه، ط مکه، ط اولی، ج۲، ص۲۰۵.
  9. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء کتب العربیه، ۱۹۶۰، ج۷، ص۹۴، و ج۱۰، ص۹۶.
  10. این مطلب را همه علمای شیعه در کتب خود آورده‌اند به عنوان نمونه شیخ عباس قمی، در منتهی الآمال، علمای اهل سنت نیز این موضوع را نقل کرده‌اند مانند شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۳، ب ۷۱، ص۸۲.
  11. این حدیث به عبارات گوناگون نزدیک به ۱۸ متن از علمای شیعه و سنی که همه از نظر مفهوم نزدیکند نقل شده و علمای اهل سنت آن را متواتر ذکر کرده‌اند و ناقلان از اهل تسنن فقط ۷۰ مورد می‌باشد که به عنوان نمونه بعضی نقل می‌شود، ۱ـ مسند ابو داوود، سلیمان بن داوود (طیالسی)، م ۲۰۴. ۲ـ نقض العثمانیه نیز از اسکافی ص۱۱ و ۱۲ و به نقل ازابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۴۲. ۳ـ مسند احمد بن حنبل، م ۲۴۱، ج۲، ص۸۳ و ۱۵۴ و ص۱۱۱، از ابن عمر و ص۲۹۶ از ابوهریره.
  12. ابن حجر هیثمی، در الصواعق المحرقه، ط ۲، قاهره، ۱۳۵۸ ه‍. ق، ص۲۰۸، شبراوی الاتحاف بحب الاشراف، ط ۲، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ه‍. ش. ص۱۷۹.
  13. ترمذی، سنن.
  14. صواعق المحرقه، همان.
  15. حافظ ابو نعیم احمد بن عبدالله مناقب المهدی.
  16. تاریخ یعقوبی، نجف منشورات، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ ه‍. ق، ج۲، ص۲۰۶،