تاریخچه جزء بندی قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۵ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
سؤال

جزء بندی قرآن چگونه بوده است، آیا در زمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) این جزء بندی وجود داشته است؟ چرا در برخی از قرآن ها، این جزء بندی ها متفاوت است؟

در بخش بندی قرآن کریم، تقسیمات مختلفی مانند، سوره، آیه، حزب، بخش و ... وجود دارد و تنها تقسیم قرآن به سوره و آیه منشأ قرآنی دارد. بنابر برخی از روایات، بخش بندی قرآن به زمان خود پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) باز می گردد، و جزء های قرآن در آن زمان بین 7 تا 14 جزء دانشته شده است. در مورد چگونگی تقسیم بندی قرآن، به 30 جزء اینطور وارد شده است، که این تقسیم بندی توسط قاریان و معلمین قرآن برای سهولت در آموزش قرآن بوده است و سعی شده است که تمامی اجزاء قرآن به بخش های مساوی تقسیم بشوند. این تقسیم بندی ها به محتوا و متن قرآن آسیبی نمی رساند و برخی اختلافات جزئی در تقسیم بندی ها طبیعی می باشد.

نبود منشأ قرآنی برای جزء بندی قرآن

در قرآن كريم تقسیمات مختلفی مانند تقسیم به سوره، آیه، جزب، جزء وجود دارد. تنها تقسيم قرآن به سوره ها و آيه ها منشأ قرآني دارد. برای مثال قرآن در مورد مجموعه اي از آیات، که غير از يك مورد در سوره توبه با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ آغاز مي شوند، به صورت متعدد واژه سوره را به كار برده است.[۱] همچنين قرآن درباره قطعه اي از كلام الهي نيز در موارد فراواني از كلمه «آيه» به شکل مفرد و جمع استفاده کرده است.[۲] در روايات هم اين دو واژه فراوان استفاده شده است، كه بعضي از آنها در روايات مختلف كتاب فضل القرآن اصول كافي آمده است، اما تقسيم قرآن به جزء، حزب و ... از كارهايي است كه بعدها صورت گرفته است و منشأ قرآني ندارد.

پيشينه جزء بندی قرآن

طبق بعضي از نقل ها سابقه تقسيم قرآن به اجزاء و بخش هاي مختلف به زمان رسول اكرم(ص) يا نزديك به آن زمان باز مي گردد. چنانكه از نافع بي جبير نقل شده است كه پيامبر(ص) مي فرمودند: «جزئي از قرآن را خواندم»[۳] و امام علي(ع) نيز در توصيف پرهيزكاران مي فرمايند: «پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه مي خوانند.» [۴] و نيز نقل شده است مردي ميان مكه و مدينه خدمت رسول خدا(ص) رسيد و عرض كرد: شب گذشته دو جزء از قرآن از من فوت شد كه حاضر نيستم آن را با چيزي عوض كنم.[۵]

از آنچه ذكر شد به دست مي آيد كه در صدر اسلام واژه «جزء» در مورد پاره اي از قرآن به كار مي رفته است. اما درباره اينكه اين تقسيم بندي توسط چه كسي يا چه كساني انجام شده است، آثاري در دست است كه نشان مي دهد تقسيم قرآن به جزءهاي مختلف و به شكل هاي گوناگون توسط صحابه آغاز شده است؛[۶] و بعدها توسط تابعين و غير آنها ادامه پيدا كرده تا اينكه به شكل كنوني در آمده است.

  • زركشي به نقل از كتاب هاي احمد حنبل، ابو داود و ابن ماجه از قول اوس بن حذيفه چنين نقل مي كند كه رسول خدا(ص) از اصحاب پرسيدند: «چگونه قرآن را تقسيم (دسته بندي) مي كنيد؟» پاسخ دادند: ما قرآن را به ۳، ۵، ۷، ۱۱ و ۱۳ حزب (جزء و بخش) تقسيم مي كنيم و بخش طولاني آن از سوره«ق» تا آخر قرآن است.»[۷] البته مراد پايان همان مقداري از قرآن است كه تا آن زمان نازل شده بود، مي باشد.
  • تقسيم ديگري كه در زمان صحابه رايج بوده است، تقسيم قرآن به هفت جزء بوده است كه نزد همه صحابه يكسان نبوده است. چنانكه تقسيم عبدالله بن مسعود با تقسيم ديگر صحابه از جهت شكل متفاوت بوده است.[۸] اين تقسيم در زمان هاي بعد نيز با شكل هاي مختلف رايج بوده است؛ چنانكه از قتاده دو گزارش متفاوت در اين باره نقل شده است،[۹] از يحيي بن آدم هم دو گزارش متفاوت ديگري از تقسيم قرآن به هفت جزء ذكر شده است.[۱۰]
  • تقسيم ديگري كه توسط مجاشعي از قول ابي محمد حماني گزارش شده است، تقسيم قرآن به چهار بخش و جزء مي باشد.[۱۱]
  • تقسيمات ديگري هم براي قرآن ذكر شده است. چنانكه سجستاني در كتاب المصاحف خود، از قول«هلال وراق» و «عاصم مجدري» از تقسيم قرآن به ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ و ۱۰ جزء خبر داده است؛ و تفصيل اين تقسيمات را هم ذكر كرده است. البته تفصيل تقسيم به ۹ جزء را نياورده و متذكر شده است كه راوي آن را حفظ نكرده است.[۱۲]
  • تقسيم ديگر قرآن تقسيم آن به چهارده جزء مي باشد چنانكه امام صادق(ع) به حسين بن خالد فرمودند: «.... در نزد من قرآني است كه چهارده جزء است».[۱۳]

تاریخچه تقسیم بندی کنونی قرآن

در اينكه تقسيم قرآن به سي جزء از كي و چگونه مطرح شده است، احتمالات و اقوالي ذكر شده است، از جمله:

  • فيض كاشاني مي فرمايد: گفته شده است كه حجاج بن يوسف، قاریان و حافظین قرآن، را حاضر كرد و دستور داد تا كلمات حروف قرآن را بشمارند و اجزاء آن را مساوي كنند و آنها هم قرآن را به سي جزء و ... تقسيم كردند. [۱۴]
  • آیت الله معرفت هم در اين باره مي فرمايد: گفته شده است مأمون عباسي امر كرد تا قرآن را چنين تقسيم كنند، و نيز گفته شده است كه حجاج چنين دستوري را داده است. [۱۵]
  • زركشي، مشهور شدن تقسيم قرآن به سي جزء را مربوط به مدارس و به جهت آسانی در قرائت مي داند.[۱۶]
  • زرقاني هم در مورد اين مسأله مي گويد: مصاحف عثماني همانطور كه خالي از نقطه و شكل بود مجرد از تجزيه نيز بود و در طول زمان مردم به اعتبارات مختلف قرآن را جزء جزء كردند، بعضي از آنها قرآن را به سي قسمت تقسيم كردند و هر قسمت را جزء ناميدند ....[۱۷]

بنابر این جزء بندی قرآن، توسط قاریان و قرآن پژوهان طبق نظر خود و با هدف آسان شدن قرائت، تعليم و تعلم و حفظ قرآن بوده است. اين تقسيمات غالبا با توجه به مقدار آيات بوده است و سعي شده است كه اجزاء مختلف حجمي يكسان داشته باشند. بنابراين وجود اختلافات در آن تقسيم بندي ها امري كاملاً طبيعي است، چنانكه قرآني كه در پاكستان چاپ شده و در بين مردم آنجا شهرت دارد از جهت شروع بعضي از جزء ها با قرآني كه با خط عثمان طه منتشر شده تفاوت هاي مختصري دارند و هیچ یک از این اختلافات در متن و محتوای قرآن لطمه ای ایجاد نمی کند.


مطالعه بيشتر

۱. دكتر محمود، راميار، تاريخ قرآن، (تهران: امير كبير، چاپ سوم، ۱۳۶۹)، ص۵۴۳ ـ ۵۴۴.

۲. بهاء الدين، خرمشاهي، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهشي، (بي جا: انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، چاپ دوم، ۱۳۸۱)، ج۱، ص۹۲۷.


منابع

  1. رك: محمد فؤاد، عبدالباقي، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، تهران، انتشارات اسلامي، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ص۴۷۰.
  2. رك: همان، ص۱۳۳ ـ ۱۳۸، ‌البته بعضي از آن ها در معناي مذكور است.
  3. ابوبكر، عبدالله بن ابي داود، سجستاني، كتاب المصاحف، بيروت، انتشارات دارالكتب العلميه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ص۱۳۱.
  4. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، انتشارات پارسايان، چاپ دوم، ۱۳۷۹، ص۴۰۲، خطبه ۱۹۳، بند ۸.
  5. كتاب المصاحف، ص۱۳۱ .
  6. فيض كاشاني در کتاب المحجه البيضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، بي تا، ج۲، ص۲۲۳ مي گويد: «فقد حزب الصحابه القرآن احزابا».
  7. بدرالدين، محمد بن عبدالله، زركشي، البرهان في علوم القرآن، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، انتشارات دارالجيل، ۱۴۰۸، ج۱، ص۲۵۰.
  8. فيض كاشاني، المحجه البيضاء، ج۲، ص۲۲۳.
  9. رك:ابوبكر، عبدالله بن ابي داود، المصاحف، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲.
  10. رك: ابوبكر، عبدالله بن ابي داود، المصاحف، ص۱۳۴ ـ ۱۳۵.
  11. ابوبكر، عبدالله بن ابي داود، المصاحف، ص۱۳۳.
  12. ابوبكر، عبدالله بن ابي داود، المصاحف، ص۱۳۳ ـ ۱۳۴.
  13. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، بي تا، ج۴، ص۴۲۳.
  14. فیض کاشانی، المحجه البيضاء، ص۲۲۴.
  15. معرفت، محمد هادي، التمهيد، قم، موسسه النشر الاسلامي، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱، ص۳۶۴.
  16. بدرالدين، محمد بن عبدالله، زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۰.
  17. محمد عبدالعظيم زرقاني، مناهل العرفان في علوم القرآن، بيروت، دارالكتب العلميه، ۱۴۱۶، ص۴۰۷ ـ ۴۰۸.