ابلیس و شیطان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴: خط ۱۴:


== ابلیس ==
== ابلیس ==
در بسیاری از آیات قرآن، مقصود از شیطان ابلیس است. مطابق آیات قرآن، ابلیس فرمان الهی را گردن ننهاد و بر آدم سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد و ملعون و مطرود خداوند قرار گرفت. ابلیس قسم خورده است بندگان خداوند را گمراه کند جز کسانی که از مخلصین هستند.<ref>سوره حجر آیه ۲۹ تا ۴۲</ref>
در بسیاری از آیات قرآن، مقصود از شیطان ابلیس است. مطابق آیات قرآن، ابلیس از جن بود جزو مقربان الهی و در رده فرشتگان بود. او فرمان الهی را گردن ننهاد و بر آدم سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد و ملعون و مطرود خداوند قرار گرفت. ابلیس قسم خورده است بندگان خداوند را گمراه کند جز کسانی که از مخلصین هستند.<ref>سوره کهف آیه ۵۰، سوره حجر آیه ۲۹ تا ۴۲</ref>


انسان‌ها شیاطین را نمی‌بینند اما آنها انسان‌ها را می‌بینند.<ref>سوره اعراف آیه ۲۷.</ref> خلقت آنها جزئی از آفرینش است و برای امتحان و آزمایش بندگان وجود دارند.<ref>سوره سبأ آیه ۲۱.</ref>
انسان‌ها شیاطین را نمی‌بینند اما آنها انسان‌ها را می‌بینند.<ref>سوره اعراف آیه ۲۷.</ref> خلقت آنها جزئی از آفرینش است و برای امتحان و آزمایش بندگان وجود دارند.<ref>سوره سبأ آیه ۲۱.</ref>


شیطان حتی به رسولان هم القا می‌کند اما خداوند القائات آنان را باطل می‌کند.<ref>سوره حج آیه ۵۲.</ref> القائات آنان برای کسانی است که مرضی در دلشان قرار دارد و سنگدل هستند.<ref>سوره حج آیه ۵۳.</ref>
شیطان حتی به رسولان هم القا می‌کند اما خداوند القائات آنان را باطل می‌کند.<ref>سوره حج آیه ۵۲.</ref> القائات آنان برای کسانی است که مرضی در دلشان قرار دارد و سنگدل هستند.<ref>سوره حج آیه ۵۳.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
== فلسفه آفرینش شیطان ==
خداوند شیطان را جبراً شیطان (به عنوان موجودى شریر و موذى) نیافرید؛ بلکه شیطان پس از خلقت آن‌قدر عبادت خدا را انجام داد که در زمره فرشتگان قرار گرفت. اما خود شیطان بود که‌با اختیارات خود از امر الهى‌تخلف کرد و از سجده ‌بر آدم‌امتناع ‌نمود و بدین ‌روى، مطرود رحمت الهى‌شد. خداوند انسان را در برابر فریب‌ها و اغواگرى‌هاى شیطان بى‌دفاع نگذاشته، بلکه او را به نیروهاى عقلانى و وحیانى مسلّح نموده است; از یک سو، به وسیله عقل و از سوى دیگر، از طریق وحى از ترفندهاى شیطانى آگاهى پیدا کرده است. یکى از سنّت‌هاى الهى «امتحان» است; به این معنا که اراده خدا بر این تعلّق گرفته که همه بندگانش را به انحاى گوناگون بیازماید. خلقت شیطان هم خود وسیله‌اى براى آزمایش انسان‌هاست.  نه تنها انسان با علم حضورى، پى به مختاربودن خود مى‌برد13 و نه تنها آیات متعددى از قرآن دلالت بر اختیار انسان مى‌کنند،  بلکه آیات فراوان دیگرى نیز دلالت دارند که انسان در برابر شیطان مسلوب‌الاختیار نیست، بلکه شیطان از طریق تزیین (آراستن، زیباجلوه دادن)، وسوسه، دعوت، تسویل (فریفتن) استزلال (لغزاندن)، افتنان (به فتنه انداختن) اضلال (گمراه کردن)، ایحاء (القا کردن سخن، وحى کردن، وسوسه کردن) وعده دروغ و مانند آن انسان را به نافرمانى خدا سوق مى‌دهد و این‌همه، از لوازم شیطنت است.<ref>علی محمد قاسمى، شیطان‌شناسى در قرآن، معرفت ۱۳۸۱، شماره ۶۲.</ref>{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}



نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۳

سؤال
قرآن درباره شیطان چه گفته است؟

شیطان در قرآن اسم عام است و به هر موجود سرکش و متمردی گفته می‌شود و به ابلیس هم شیطان گفته می‌شود چون موجودی سرکش بوده است. قرآن، شیاطین را از جن و انس معرفی می‌کند که سبب وسوسه و گمراهی انسان می‌شوند. در بیشتر آیات قرآن، مقصود از شیطان، ابلیس است. خلق ابلیس و شیاطین برای امتحان و آزمایش بندگان است که انسان‌ها را دعوت به شر و بدی می‌کنند. گاهی شیطان شامل انسان‌های فاسد و نفس اماره و... هم می‌شود.

کاربرد واژه شیطان در قرآن

واژهٔ «شیطان»، از ماده «شطن» یا «یشطن» به معنای خبیث و پست و دور شدن، آمده است و به هر موجودی سرکش و متمرد اطلاق می‌شود. اعم از، انسان، جن یا جنبندگان دیگر. شیطان اسم عام (اسم جنس) است اما ابلیس[۱] اسم خاص (علم) است که حضرت آدم(ع) را سجده نکرد و اکنون نیز با لشکر و منسوبین خود انسان‌ها را وسوسه و گمراه می‌کند.[۲] لذا در قرآن کلمه شیطان به انسان و جن اطلاق شده است ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ؛ بدین گونه مابرای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های انسانی یا جنی قرار دادیم.(انعام:۱۱۲)

واژهٔ «شیطان» به صورت مفرد «۷۰» بار و به صورت جمع (شیاطین) «۱۸» بار در قرآن آمده است.

گاهی جن و شیطان، مفهوم وسیعی دارند و شامل نفس امّاره[۳] قوای واهمه، تخیل نفسانی و لذات دنیوی، ریاسات وهمیه، حشرات موذی و انسان‌های فاسد و… که لشکریان شیطان هستند؛ می‌باشند[۴] به عنوان مثال، حضرت علی‏(ع) می‌فرماید: زیاد بن ابیه! از معاویه بترس! که او شیطان است.[۵]

ابلیس

در بسیاری از آیات قرآن، مقصود از شیطان ابلیس است. مطابق آیات قرآن، ابلیس از جن بود جزو مقربان الهی و در رده فرشتگان بود. او فرمان الهی را گردن ننهاد و بر آدم سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد و ملعون و مطرود خداوند قرار گرفت. ابلیس قسم خورده است بندگان خداوند را گمراه کند جز کسانی که از مخلصین هستند.[۶]

انسان‌ها شیاطین را نمی‌بینند اما آنها انسان‌ها را می‌بینند.[۷] خلقت آنها جزئی از آفرینش است و برای امتحان و آزمایش بندگان وجود دارند.[۸]

شیطان حتی به رسولان هم القا می‌کند اما خداوند القائات آنان را باطل می‌کند.[۹] القائات آنان برای کسانی است که مرضی در دلشان قرار دارد و سنگدل هستند.[۱۰]

فلسفه آفرینش شیطان

خداوند شیطان را جبراً شیطان (به عنوان موجودى شریر و موذى) نیافرید؛ بلکه شیطان پس از خلقت آن‌قدر عبادت خدا را انجام داد که در زمره فرشتگان قرار گرفت. اما خود شیطان بود که‌با اختیارات خود از امر الهى‌تخلف کرد و از سجده ‌بر آدم‌امتناع ‌نمود و بدین ‌روى، مطرود رحمت الهى‌شد. خداوند انسان را در برابر فریب‌ها و اغواگرى‌هاى شیطان بى‌دفاع نگذاشته، بلکه او را به نیروهاى عقلانى و وحیانى مسلّح نموده است; از یک سو، به وسیله عقل و از سوى دیگر، از طریق وحى از ترفندهاى شیطانى آگاهى پیدا کرده است. یکى از سنّت‌هاى الهى «امتحان» است; به این معنا که اراده خدا بر این تعلّق گرفته که همه بندگانش را به انحاى گوناگون بیازماید. خلقت شیطان هم خود وسیله‌اى براى آزمایش انسان‌هاست. نه تنها انسان با علم حضورى، پى به مختاربودن خود مى‌برد13 و نه تنها آیات متعددى از قرآن دلالت بر اختیار انسان مى‌کنند، بلکه آیات فراوان دیگرى نیز دلالت دارند که انسان در برابر شیطان مسلوب‌الاختیار نیست، بلکه شیطان از طریق تزیین (آراستن، زیباجلوه دادن)، وسوسه، دعوت، تسویل (فریفتن) استزلال (لغزاندن)، افتنان (به فتنه انداختن) اضلال (گمراه کردن)، ایحاء (القا کردن سخن، وحى کردن، وسوسه کردن) وعده دروغ و مانند آن انسان را به نافرمانى خدا سوق مى‌دهد و این‌همه، از لوازم شیطنت است.[۱۱]


مطالعه بیشتر

  • تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۹۱.
  • جن و شیطان، علی رضا رجائی تهرانی، ص۲۴.
  • جن و شیطان، زین العابدین دست داده، ص۴۶.


منابع

  1. ابلیس غیر عربی است. شاید هم از» اَبلس «باشد که مبدء شر و وسوسه در جهت خلاف کمال و مصلحت می‌باشد. طالقانی، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۸ ش، ج۶، ص۱۵۰.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۱۹۱؛ رجائی تهرانی، علی رضا، جن و شیطان، قم، انتشارات نبوغ، ۱۳۷۵ ش، ص۱۴.
  3. یوسف/۵۳، ان نفس لاماره بالسوء.
  4. دست داده، زین العابدین، جن و شیطان، مجتمع هنری و فرهنگی شهید مصلی نژاد، جهرم، ۱۳۷۷ ش، ص۴۶.
  5. نهج البلاغه، خ ۴۴.
  6. سوره کهف آیه ۵۰، سوره حجر آیه ۲۹ تا ۴۲
  7. سوره اعراف آیه ۲۷.
  8. سوره سبأ آیه ۲۱.
  9. سوره حج آیه ۵۲.
  10. سوره حج آیه ۵۳.
  11. علی محمد قاسمى، شیطان‌شناسى در قرآن، معرفت ۱۳۸۱، شماره ۶۲.