اسم اعظم
اسم اعظم خدا چیست و خاصیت آگاهی از آن در چه میباشد؟
اسم اعظم بزرگترین نام خداوند است که پیامبران و اولیای الهی به وسیله آن، قادر به انجام تصرفات غیرطبیعی و خوارق عادات میشوند و از امور غیبی آگاهی مییابند. در روایات، اسم اعظم الهی بهعنوان اصلی بنیادی و عنوانی عظیم شناخته شده که شامل مجموعهای از حروف و کلمات است و این ویژگی را دارد که میتواند به دیگران منتقل شود.
معناشناسی
مقصود از اسم اعظم، بزرگترین اسم خداوند است.[۱] برخی «اعظم» را بهمعنای «عظیم» تفسیر کرده و گفتهاند که همه اسمای الهی عظمت دارند و هیچکدام از دیگری بزرگتر نیست.[۲][۳]
پیامبران و اولیای الهی با استفاده از اسم اعظم، قادر به انجام تصرفات غیرطبیعی و خوارق عادات هستند و از امور غیبی آگاهی مییابند.[۴][۵]
اسم اعظم در احادیث و ادعیه فراوانی آمده است، و گفته شده که هر کس خدا را با این اسم بخواند، دعایش مستجاب میشود. همچنین با استفاده از آن نام، میتواند به فرمان خدا در طبیعت تصرف کرده، کارهای مهمی انجام دهد و به اهداف الهی خود دست یابد. با این حال، آنچه که اهمیت دارد، بهدست آوردن حالات و کمالات روحی است که انسان را به مقام مستجابالدعوه میرساند، نه اینکه فردی آلوده با تلفظ یک اسم خاص، انتظار داشته باشد که دعایش مستجاب شود.[۶][۷]
اسم اعظم در روایات و ادعیه
بر اساس احادیث و دعاها و نیایشهای نقلشده از اهل بیت(ع)، آیات و اذکار زیادی به عنوان اسم اعظم شناخته شدهاند. از جمله: «بسم الله الرحمن الرحیم»،[۸] آیة الکرسی،[۸] سوره توحید،[۸] سوره قدر،[۹] آیه ۱۶۳ سوره بقره،[۱۰] آیه ۱ سوره آل عمران،[۱۱] آیه ۲۶ سوره آل عمران،[۱۱] آیه ۱۱۱ سوره طه،[۱۱] ۶ آیه اول سوره حدید،[۱۲] و شش آیه آخر سوره حشر.[۱۳]
- امام هادی(ع) فرمود: «اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است، نزد آصف بن برخیا یک حرف بوده و به آن تکلم نمود، پس زمین مابین او و شهر سبأ شکافته شد، در نتیجه تخت بلقیس را در اختیار گرفته آن را خدمت سلیمان منتقل کرد، سپس در کمتر از چشم به هم زدن زمین گسترده شد به حال خود برگشت و در نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم موجود است و یک حرف نزد خداوند، متفرّد به آن، در علم غیب است.»[۱۴]
- امام صادق(ع) فرمود: «همانا به عیسی(ع) دو حرف عطا شده بود که با آن دو عمل میکرد، و به موسی(ع) چهار حرف و به ابراهیم(ع) هشت حرف و به نوح(ع) ۲۵ حرف و همانا خداوند متعال برای محمد(ص) تمام آن حروف را جمع کرد و اسم اعظم ۷۳ حرف است که به محمد(ص) ۷۲ حرفش عطا شده و تنها یک حرف از او پوشانده شده است.»[۱۵][۱۶][۷]
- در روایتی امام باقر(ع) در پاسخ «برید بن معاویه» که در مورد آیه ﴿قُلْ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ؛ بگو: «کافی است خدا و آن کس که نزد او علم کتاب است، میان من و شما گواه باشد.»﴾(سوره رعد:۴۳) سؤال کرد، فرمود: «منظور، ما اهل بیت هستیم و علی، اوّل ما و افضل ما و بهترین ما بعد از پیامبر اکرم است.»[۱۷] علامه مجلسی، معتقد است ظاهر روایت، بیانگر آن است که مراد از کتاب، قرآن است، پس معنا چنین میشود که "علم همه کتب، نزد ماست…". اسم اعظم یا علم کتاب، یکی از منابع امامان(ع) است. همچنین تمام هفتاد و دو حرف اسم اعظم، در کتاب است و امام(ع) نیز دارای کلّ علم کتاب است.[۱۸]
حقیقت اسم اعظم
در روایات، اسم اعظم الهی به عنوان یک اصل و مفهوم اساسی معرفی شده است که شامل حروف متعددی میباشد. از برخی روایات چنین برمیآید که هر یک از این حروف دایره وسیعی از علم و آگاهی را در بر میگیرند و دارای مراتب و مراحل صعودی مختلف هستند. امام هادی(ع) فرمود: نقل شده: «اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا».[۱۴]
در این روایات، اسم اعظم که همواره به صورت مفرد آمده، شامل بیش از هفتاد حرف است. اگرچه حقیقت این اسم و حروف آن برای ما پنهان است، اما از ظاهر سخنان آگاهان به این حقایق میتوان استنباط کرد که مجموع این حروف، سازنده اسم اعظم هستند. نباید تصور کرد که مراد از اسم اعظم صرفاً یک لفظ یا کلمهای مشابه سایر کلمات رایج است، بلکه منظور حقیقتی عظیم است که حقایق متعددی را در خود جای میدهد؛ به عبارت دیگر، واقعیتهای مختلفی که مجموعهای از آنها، اسم اعظم الهی را تشکیل میدهند.[۱۹]
آثار اسم اعظم
بر اساس روایات، حضرت عیسی(ع)، زنده کردن مردگان و شفا دادن کور مادرزاد و شخص مبتلا به بیماری پیسی را که در آیه ۴۹ سوره آل عمران به آنها اشاره شده است، بر اثر بهرهمندی از اسم اعظم انجام میداد.[۱۴][۲۰]
کسی که اسم اعظم را بداند دعایش مستجاب و هرچه از خدا بخواهد به او عطا میشود.[۲۱] از علم غیب بهاندازهای که خدا بخواهد آگاهی مییابد[۱۴] و همه خیرات و برکات بر او فرود میآید.[۲۲] ابوالحسن شعرانی الهیدان شیعه براین باور است که اسم اعظم دارای خاصیت همه اسماء خداوند است که ائمه(ع) وقتی با آن اسم، خدا را میخواندند، میتوانستند هر معجزهای را اظهار کنند. وی حقیقت این مسئله را از اسرار امامت میداند که کیفیت آن بر ما مجهول است.[۲۳]
مطالعه بیشتر
- حسین شهسواری، مقاله اسم اعظم، دانشنامه امام خمینی ج۲.
منابع
- ↑ حسنزاده آملی، حسن (۱۳۷۶). کلمه علیا در توقیفیت اسماء. قم، انتشارات بوستان کتاب. ص۳۰.
- ↑ طریحی، فخرالدین (۱۳۷۵). مجمع البحرین. ج۶. تهران، کتابفروشی مرتضوی. ص۱۱۸.
- ↑ مغنیه، محمد جواد (۱۴۲۴). تفسیر الکاشف. ج۳. تهران، دارالکتب الإسلامیه. ص۴۲۶.
- ↑ موسوی، سید امین (۱۳۹۵). گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی. انتشارات مهر امیرالمؤمنین(ع). ص۲۷۳.
- ↑ شاکر، محمد تقی (۱۳۹۱). مقاله منابع علم امام در قرآن، فصلنامه امامتپژوهی. ج۶. قم، بنیاد فرهنگی امامت. ص۱۷۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. ج۷. تهران، دارالکتب الإسلامیه. ص۳۰.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ مرتضوینیا، محمدباقر (۱۳۸۸). مقاله اسم اعظم، دانشنامه کلام اسلامی. ج۱. قم، مؤسسه امام صادق(ع). ص۲۵۸ ـ ۲۶۴.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۹۰. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص۲۲۳ ـ ۲۲۴.
- ↑ ابن طاووس، علی بن موسی (۱۴۱۱). مهج الدعوات و منهج العبادات. دار الذخائر. ص۳۱۶.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۹۰. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص۲۲۷.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۹۰. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص۲۲۴.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۹۰. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص۲۳۰ ـ ۲۳۱.
- ↑ ابن طاووس، علی بن موسی (۱۴۱۱). مهج الدعوات و منهج العبادات. دار الذخائر. ص۳۱۷.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). الکافی. ج۱. تهران، دار الکتب الإسلامیه. ص۲۳۰.
- ↑ صفار، محمد بن حسن (۱۴۰۴). بصائر الدرجات. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۲۰۸.
- ↑ شاکر، محمد تقی (۱۳۹۰). پایاننامه منابع علم امام در قرآن و روایات. قم. ص۳۴ ـ ۳۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). الکافی. ج۱. تهران، دار الکتب الإسلامیه. ص۲۹۹.
- ↑ غلامی، اصغر (۱۳۸۷). مقاله آفاق علم امام در الکافی، مجموعه مقالات فارسی کنگره بینالمللی ثقةالاسلام کلینی. قم. ص۴۷۸ ـ ۴۷۹.
- ↑ شاکر، محمد تقی (۱۳۹۰). پایاننامه: منابع علم امام در قرآن و روایات. ص۲۶.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۴. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص۲۱۱.
- ↑ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۹۰. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص۲۲۴ ـ ۲۲۵.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). المیزان فی تفسیر القرآن. ج۸. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص۳۵۴.
- ↑ شعرانی، ابوالحسن (۱۳۸۷). دمع السجوم. قم، انتشارات هجرت. ص۳۶۹.
{{شاخه
| شاخه اصلی = اخلاق و معنویت | شاخه فرعی۱ =عرفان | شاخه فرعی۲ =اصطلاحات عرفانی
| شاخه فرعی۳ =
