پرش به محتوا

حضرت ابوطالب

نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۲ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش جزیی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

حضرت ابوطالب کیست؟ چگونه زیست و در کجا دفن شد؟

درگاه‌ها


عبدمناف یکی از فرزندان عبدالمطّلب بوده است. کنیه او ابوطالب است. ابوطالب عموی حضرت محمد(ص) و پدر امام علی(ع) است. نام همسر ابوطالب فاطمه بنت اسد است. ایشان سه دختر و چهار پسر داشت. پس از درگذشت عبدالمطّلب، سرپرستی حضرت محمد(ص) بر عهده ابوطالب قرار گرفت. او در این دوران توجه ویژه به رسول خدا داشت و ایشان را حتی بیش از خانواده خود دوست می‌داشت.

ابوطالب از آغاز کار رسالت رسول خدا هم در گفتار و هم در عمل پشتیبان و حامی ایشان بوده است و هرگز به بت‌پرستی روی نیاورد. خانه‌اش پناهگاه نیازمندان و یتیمان بود. افزون بر این، ابوطالب از جایگاه اجتماعی والایی برخوردار بود؛ چنان‌که مشرکان که از سوی حضرت محمد(ص) آسیب دیده بودند، از او می‌خواستند تا در برابر محمد(ص) بایستد.

حضرت ابوطالب سرانجام در حدود سن ۹۰ سالگی وفات کرد و در قبرستان جُحون به خاک سپرده شد.

نسب و تبار

عبدالله، زبیر و عبدمناف، فرزندان عبدالمطلب بودند. مادر این فرزندان فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم نام داشت. عبدمناف را به کنیه‌اش، ابوطالب، می‌شناختند.

عبدالله، زبیر و عبدمَناف فرزندان عبدالمطِّلب بودند. مادر این فرزندان ـ که همسر عبدالمطلب نیز بود ـ فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران ابن مخزوم نام داشت. عبدمناف را به کنیه‌اش، ابوطالب، می‌شناختند.[۱] عبدالله پدر حضرت محمد(ص) بوده است؛ از این‌روی ابوطالب عموی حضرت محمد(ص) بوده[۲] و پدر امام اول شیعیان، علی(ع) است.[۳]

همسر و فرزندان

فاطمه بنت اسد، مادر امام علی(ع) همسر ابوطالب بود،[۴] او افزون بر علی(ع)، سه پسر به نام‌های طالب، عقیل و جعفر، و سه دختر به نام‌های أم‌هانی (فاخِته)، جُمانَه[۵] و رَیطَه (اسماء) داشت.[۶]

زندگی‌نامه و شرح حال

ابوطالب در زمان بعثت حضرت محمد(ص) هشتاد و چند ساله داشت. وفات او ده سال پس از بعثت رخ داد؛ عمر وی حدود ۹۰ سال بود.[۷]

حمایت از حضرت محمد(ص) و ایمان به او

ابوطالب پس از مرگ پدرش، عبدالمطلب، بر پایه سفارش او، سرپرستی حضرت محمد(ص) را بر عهده گرفت. سن پیامبر در آن زمان هشت سال بود.[۸] در دوران سرپرستی ابوطالب، او چنان توجهی به پیامبر داشت که همواره ایشان را همراه خود نگاه می‌داشت. ابوطالب، حضرت محمد(ص) را بیش از فرزندان خود دوست می‌داشت و همیشه هنگام خواب، او را در کنار خود می‌خوابانید. مراقبت او از پیامبر به‌اندازه‌ای بود که پیش از آن، از هیچ چیز آن‌گونه محافظت نکرده بود. پذیرایی او از حضرت محمد(ص) به‌گونه‌ای ویژه بود؛ چنان‌که هنگامی که خانواده ابوطالب همراه با پیامبر غذا می‌خوردند، سیر می‌شدند؛ اما اگر بدون ایشان غذا می‌خوردند، کاملاً سیر نمی‌شدند.[۹]

ابوطالب از همان آغاز رسالت حضرت محمد(ص)، در برابر حقیقت نبوت سر فرود آورد و به پیامبر ایمان آورد. افزون بر این، او به رسول خدا دلگرمی می‌داد و از ایشان پشتیبانی می‌کرد.[۱۰] هنگامی که حضرت محمد(ص) دعوت خود را آغاز کرد و ندای هدایت سر داد، ابوطالب او را تصدیق کرد و گفت: «به خدا سوگند که همواره پیرامون تو هستم و از تو پاسداری می‌کنم؛ زیرا دلم اجازه نمی‌دهد که از دین و آیین عبدالمطلب روی برگردانم.» صاحب الغدیر می‌نویسد: دین عبدالمطلب چیزی جز یکتاپرستی و پذیرش خدا و فرستادگان او نبود و هرگز با بت‌پرستی آمیخته نشد.[۱۱]

ابوطالب ایمان خود را در عمل نیز نشان داد. زمانی که میان بزرگان قریش سخن از کشتن حضرت محمد(ص) بود، ایشان برای مدتی ناپدید شد و به خانه بازنگشت. ابوطالب از این غیبت نگران شد و گمان کرد که قریش پیامبر را کشته‌اند؛ با گروهی از دوستانش قصد انتقام گرفت؛ اما زید بن حارثه با آگاه کردن او از زنده بودن پیامبر، مانع این کار شد. هنگامی که زید، حضرت محمد(ص) را از تصمیم ابوطالب آگاه کرد، پیامبر شتابان به خانه بازگشت. ابوطالب با دیدن چهره ایشان پرسید: «برادرزاده‌ام کجا بودی؟ در این مدت شاد و سالم بودی؟!» پیامبر پاسخ داد که آسیبی به او نرسیده است. پس از این رویداد نیز ابوطالب همواره نگران جان پیامبر بود و در پاسداری از ایشان می‌کوشید.[۱۲]

جایگاه اجتماعی

هنگامی که حضرت محمد(ص) دعوت خود را آغاز کرد، ابوطالب رئیس قبیله بنی‌هاشم بود. او مردی پاک‌دل و بلندهمت به شمار می‌رفت و خانه‌اش پناهگاه بی‌پناهان، درماندگان و یتیمان بود. او در میان عرب از منزلت بزرگی برخوردار بود. جایگاه او چنان بود که با قیام پیامبر، بزرگان قریش نزد ابوطالب آمدند و به او گفتند: «یا برادرزاده‌ات را از ما بازدار، یا حمایت خود را از او بردار و او را به ما بسپار.» این درخواست آنان نشان‌دهنده نفوذ اجتماعی بالای ابوطالب است.[۱۳]

وفات

درباره تاریخ درگذشت ابوطالب دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد. به گفته شیخ طوسی، او در ۲۶ رجب سال دهم بعثت درگذشت.[۱۴] به نقل از یعقوبی، وفات ابوطالب در ماه رمضان و سه روز پس از درگذشت حضرت خدیجه(س) رخ داده است.[۱۵] برخی نیز تاریخ وفات او را اول ذی‌القعده یا پانزدهم شوّالدانسته‌اند.[۱۶] پیکر او در قبرستان حجون مکه به خاک سپرده شد.[۱۷]

پانویس

منابع

  • طبری، محمد بن جریر (۱۴۰۳). تاریخ الطبری. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
  • قمی، عباس (۱۳۷۹). منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل‏. قم: دلیل ما.
  • اسلام کوئست نت (۱۴۰۴). «نام پدر امام علی(ع) چه بود؟». islamquest.net. دریافت‌شده در ۲۸ فروردین ۱۴۰۴.
  • بلاذری، احمد بن یحیی (۱۴۲۰). انساب الاشراف. بیروت: دارالفکر.
  • ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی (۱۴۲۶). تذکرة الخواص. قم: مجمع جهانی اهل‌بیت.
  • ابن سعد، محمد (۱۹۶۸). الطبقات الکبری. بیروت: دار صادر.
  • بیهقی، احمد بن حسین (۱۴۰۵). دلائل النبوه. به کوشش عبدالمعطی. بیروت: دارالکتب العلمیة.
  • امینی، عبدالحسین (۱۳۸۶). ترجمه الغدیر. ترجمهٔ محمد تقی واحدی. تهران: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر.
  • سبحانی، جعفر (۱۳۶۸). فروغ ابدیت. قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
  • سبحانی، جعفر (۱۳۷۳). فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام. تهران: نشر مشعر.
  • یوسفی غروی، محمد هادی (۱۴۱۷). موسوعة التاریخ الاسلامی. قم: مؤسسة الهادی.
  • یعقوبی، ابن واضح (۱۳۸۴). تاریخ الیعقوبی. نجف: المکتبة الحیدریة.
  • مقریزی، احمد بن علی (۱۳۸۴). امتاع الاسماع. به کوشش عبدالحمید النمیسی. بیروت: دار الکتب.