راههای ترک غیبت
راههای ترک غیبت چیست؟
غیبت به معنای ذکر نکات ناخوشایند درباره فردی در غیاب اوست که باعث ناراحتی او میشود. این عمل در اسلام به شدت نکوهش شده و در احادیث، «غیبت کردن» به «خوردن گوشت برادر مرده» تشبیه شده است. غیبت به دو نوع تقسیم میشود: غیبت حرام که شامل بدگویی از مؤمنین است و غیبت جایز که در شرایط خاصی مانند دادخواهی از ظالم یا نهی از منکر مجاز شمرده شده است. با این حال، حتی در موارد مجاز نیز ترک غیبت توصیه شده، مگر در شرایطی که سکوت باعث ضرر به فرد یا جامعه شود.
برای ترک غیبت، ابتدا باید انگیزههای آن شناسایی شود. عواملی مانند دشمنی، حسادت، دلسوزی نادرست یا حتی خوشگذرانی میتوانند فرد را به غیبت سوق دهند. درک این انگیزهها و تلاش برای از بین بردن آنها، گام مهمی در ترک این گناه است. همچنین، توجه به آثار غیبت، مانند از بین رفتن اعتماد دیگران، ایجاد دشمنی و از دست دادن حسنات در آخرت، میتواند فرد را از این عمل بازدارد. در روایات آمده است که غیبت، حسنات فرد را سریعتر از آتش که چوب را میسوزاند، نابود میکند.
راهکارهای عملی برای ترک غیبت شامل چلهنشینی برای تمرین ترک غیبت، یاد خدا و کمک خواستن از او، ایجاد رفتارهای جایگزین مانند سرگرمیهای حلال و ثبت پیشرفت در این مسیر است. همچنین، توجه به حقیقت غیبت و تشبیه آن به خوردن گوشت برادر مرده، میتواند در ایجاد تنفر از این عمل مؤثر باشد. با این روشها، فرد میتواند به تدریج از این گناه فاصله بگیرد و به اصلاح رفتار خود بپردازد.
تعریف غیبت
اشخاصی که مبتلاء به گناه غیبت هستند برای اینکه بتوانند آن را ترک کنند، اولین مرحله ای که باید آن را سپری کنند این است که بهطور کامل نسبت به تعریف و چیستی غیبت علم داشته باشد، از این رو ابتدا از تعریف غیبت بحث میشود.
نبی مکرم اسلام(ص) در حدیث قدسی میفرماید: آیا میدانید که غیبت چه چیزی است؟ حاضران گفتند: خدا و رسول او داناتر است. حضرت فرمود: آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او را ناخوشنود کند. حاضران پرسیدند: اگر آن صفت با او باشد باز بد است؟ فرمود: اگر باشد غیبت است والا بهتان(تهمت) است.[۱] پس غیبت یعنی ذکر فرد مؤمن، به هر چیزی که باعث ناراحتی آن شخص مؤمن میگردد.
انواع غیبت
غیبت حرام
فقها با استناد به آیه غیبت، روایات، اجماع و عقل، غیبت را حرام[۲] و گناه کبیره[۳] دانستهاند. امام خمینی حرمت آن را از ضروریات فقه شمرده است. گوش کردن به غیبت نیز حرام شمرده شده است[۴]
گفته شده حرمت غیبت، به غیبت مؤمنین[۵] یا مسلمانان[۶] اختصاص دارد و غیبت کافر[۷] و متظاهر به فسق حرام نیست.[۸]
غیبت جایز
بر اساس احادیث ائمه(ع)، در موارد ویژهای که پای مصلحت و خیر انسانها در میان باشد و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران میکند غیبت جایز است.[۹][۱۰] برخی از موارد غیبتهای مجاز عبارتند از:[۱۱]
- دادخواهی از ظالم
- نهی از منکر
- پرسش و استفتا
- اهل بدعت
- کسی که علناً گناه میکند، در همان گناه، نه گناهانی که مخفیانه انجام میدهد.
در موارد جواز غیبت نیز ترک کردن غیبت بهتر است مگر مواردی که لازم است و در صورت سکوت ضرر مهمی به فرد دیگری یا جامعه وارد شود.[۱۲]
ترک غیبت
برای ترک غیبت، اطلاع از انگیزههای غیبتکنندگان و همینطور پیامدهای آن، میتواند تاثیرگذار باشد. از این بابت در ادامه به توضیحاتی در این خصوص اشاره میشود:
انگیزههای غیبتکنندگان
- دشمنی: ممکن است با کسی که از او غیبت میکنیم دشمنی داریم و همین دشمنی سبب میشود علیه او اقدامی کنیم و از او غیبت کنیم و او را در نزد دیگران کوچک و خوار کنیم. اگر این چنین است باید اولا دشمنی را از بین برده و با خود بگوییم مؤمنین که با هم برادرند،[۱۳] نباید دشمن باشند نباید بد هم را بخواهند و… ثانیاً بالفرض که ما با او دشمن هستیم آیا با غیبت کردن داریم به او بدی میکنیم یا خوبی. در روایات آمده است که کارهای خوب آدم غیبت کننده وارد نامه اعمال غیبت شونده میشود، پس ما داریم با غیبت او در واقع به خودمان بدی میکنیم نه به دشمنمان.[۱۴]
- حسادت: ممکن است از روی حسادت، غیبت کنیم در این صورت باید حسادتی که در ما هست درمان شود باید با خودمان بیندیشیم که چرا ما باید از بین رفتن نعمتی را که خدا به او داده طلب و آرزو کنیم. خداوند شاید خیر و مصلحت او میدانسته که به او نعمت داده و به ما نداده است.[۱۵]خداوند میتواند در عین این که به او ـ غیبت شونده ـ نعمت داده به ما نیز بدهد. لازم نیست که آرزو کنیم که نعمت او را بگیرد تا به ما برسد.
- دلسوزی: ممکن است از روی دلسوزی باشد،[۱۶] یعنی ما گاهی مشکل و گرفتاری یک فرد را که به نوعی عیب حساب میشود از روی دلسوزی در میان جمع مطرح میکنیم در حالی که او اگر بشنود ناراحت میشود و دوست ندارد که دیگران از مشکل و عیب او باخبر شوند. در اینجا باید بیندیشیم که این راه دلسوزی نیست اگر مشکل او قابل حل است و خودمان میتوانیم حل کنیم باید در رفع آن بکوشیم نه آن که آن را هر جا میرویم بیان کنیم یا اگر خودمان نمیتوانیم فقط به کسی که میتواند آن هم به شکل خصوصی در میان بگذاریم، اگر میخواهیم خدمتی بکنیم نباید آبروی او را بریزیم.
- خوش گذرانی: ممکن است به خاطر هیچیک از این انگیزهها نباشد، بلکه صرفاً برای خوش گذارنی و دور هم نشستن و با گفتن سخن از این و آن لحظاتی را به خنده برگزار کردن. در این صورت باید اندیشید آیا چند لحظه خوش بودن به عذاب و عقوبتی که در پی دارد میارزد یا راه مناسبتر و بهتری بدون آن که عقوبت اخروی به همراه داشته باشد وجود ندارد. آیا نمیتوان غیبت نکرد و خوش بود آیا نمیتوان به سرگرمیها حلال پرداخت. و ممکن است انگیزههای دیگری باشد که باید آنها را شناسایی کرد و با تفکر و مطالعه کتب اخلاق اسلامی راه حل مبارزه با آن را پیدا کرد.
آثار غیبت در دنیا و آخرت
آثار دنیوی
وقتی که ما از کسی در پیش دیگران غیبت میکنیم آنها با خود فکر میکنند این که از فلانی پیش ما بدگویی میکند حتماً از ما هم نزد دیگران بدگویی میکند، لذا به ما بدگمان و بیاعتماد میشوند، بنابراین در درجه اول سبب سلب اعتماد دیگران ـ که در پیش آنها از کسی غیبت کردهایم ـ میشود.
اگر غیبت شونده از موضوع باخبر شود و بفهمد که ما عیب او را پیش دیگران گفتهایم و از او بدگویی کردهایم از ما دلخور و دلگیر خواهد شد و احتمالاً کینه ما را به دل گیرد و به دشمنی با ما بپردازد و او نیز درصدد تلافی برآید و آبروی ما را پیش دیگران بریزد؛ بنابراین با غیبت کردن برای خود دشمن درست میکنیم و بذر دشمنی و کینه را در جامعه اسلامی میپاشیم.[۱۷]
اثر دیگری که در دنیا به دنبال دارد این است که طبق روایات وقتی ما در پی عیوب مردم باشیم تا از آنها آگاه شویم و به دیگران بگوییم، خداوند در پی عیب ما خواهد آمد و ما را هر چند در خانهمان باشیم رسوا خواهد کرد؛ بنابراین اگر در پی رسوا کردن دیگران باشیم خدا نیز ما را رسوا خواهد کرد.[۱۸]
آثار اخروی
مهمتر از همه آن است که موجب میشود حسنات ما از بین برود. در روایت است که غیبت حسنات شخص را سریع تر از آتش که چوب را میسوزاند، نابود میکند.[۱۹]
یا در روایت دیگری است که کسی در حضور پروردگار متوقف میشود و نامه عملش به او داده میشود پس کارهای خوب خود را نمیبیند، میگوید خداوندا این نامه اعمال من نیست، حسناتم در آن نمیباشد. به او گفته میشود پروردگار تو اشتباه نمیکند و نه فراموش میکند، اعمال تو با غیبت کردن مردم از بین رفته است و کس دیگر آورده میشود و نامه عملش به او داده میشود، پس در آن طاعات زیادی میبیند پس میگوید خداوندا این نامه اعمال من نیست من که این طاعات را انجام نداده بودم. پس به او گفته میشود: فلانی از تو غیبت کرد پس کارهای نیکش به تو داده شد.[۲۰]
توجه به باطن و حقیقت غیبت
عاملی دیگر که میتواند در ترک غیبت مؤثر باشد توجه به حقیقت و باطن غیبت است. خداوند میگوید: آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ همه شما از این امر کراهت دارید.[۲۱]
در این آیه برای نهی از غیبت به حقیقت و باطن غیبت کردن اشاره شده است: حقیقت آن خوردن گوشت مرده برادر است. چون مؤمنین با هم برادرند پس وقتی از یک مؤمن غیبت میکنی از برادر خود غیبت کردهای و در حقیقت گوشت مرده او را خوردهای. آیا هیچ انسانی گوشت برادر مرده خود را میخورد؟ هرگز. پس همانطور که از این مسئله متنفر هستید باید از غیبت کردن تنفر داشته باشید. چون با غیبت کردن دارید همان کاری را میکنید که از آن تنفر دارید یعنی گوشت برادر مرده خود را میخورید.
ـ انسان که گوشت میخورد تنها گوشت تعداد مشخصی از حیوانات را میخورد آن هم حیوانی که زنده باشد و انسان آن را بکشد نه حیوان مرده را. امّا انسان گوشت انسان دیگر را هرگز نمیخورد به خصوص اگر مرده باشد.
ـ انسان نسبت به برادر خود تعصب میورزد و اگر کسی به او حمله کند از او دفاع میکند و نمیگذارد به برادرش آسیبی برسد. چه جور برادری باشد که بخواهد به برادرش آسیب و صدمهای برساند. تا چه رسد که بخواهد گوشت او را در حالی که مرده باشد و هیچ گونه دفاعی از خود ندارد بخورد. اینها کارهایی است که انسانهای با وجدان به شدت از آن دوری میجویند.
راهکارهای عملی برای ترک غیبت
- چله ترک غیبت: علمای بزرگ ما و اهلبیت علیهم السلام برای اینکه شیعیان از گناهها فاصله بگیرند و خود را خالص کنند و افعال نیک را در خود زیاد کنند توصیه به چله اخلاص کردهاند،[۲۲] از این رو پیشنهاد میشود با یکی از اطرافیانتان که مایل به ترک غیبت است، صحبت کنید و قرار بگذارید که ۴۰ روز با هم غیبت نکنید. این شخص میتواند همسر، مادر، خواهر، دوست و … باشد. ۴۰ روز تلاش کنید که به هیچ عنوان غیبت نکنید. پس از این ۴۰ روز، نفس شما کمی تربیت شده و میتوانید در چلههای بعدی افراد بیشتری را اضافه کنید.
- یاد خدا و کمک خواستن از او: یاد همیشگی خدا و ناظر دانستن او، بهتدریج حالت خود کنترلی در فرد ایجاد میکند و در نتیجه راه برای ترک غیبت آسان میشود. درخواست کمک از خدا برای ترک رذائل اخلاقی نیز، از موارد لازم و ضروری برای ترک همه رذائل از جمله غیبت است.
- ایجاد رفتارهای جایگزین: یکی از انگیزههای غیبت کردن این است که وقتی افراد دور هم جمع میشوند و برنامه مفید و سرگرمکنندهای ندارند، اوقات فراغت خود را با غیبت میگذرانند. یک برنامه مفید، مانند مطالعه یا سرگرمیهای جمعیِ حلال، نمونههایی از رفتار جایگزین است، که بهتدریج به ترک غیبت میانجامد.
- پیگیری پیشرفت: پیشرفت خود را در ترک غیبت ثبت کنید و نتایج مثبت آن را مشاهده کنید.
مطالعه بیشتر
- مهدی فقیه ایمانی، نقش زبان در سرنوشت انسان، نشر اسماعیلیان، ۱۳۷۵ش.
- ابراهیم امینی، خود سازی، انتشارات شفق، ۱۳۷۲ش.
- اخلاق الاهی، ج۴ و ۵، آفات زبان، مجتبی تهرانی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
منابع
- ↑ نراقی، احمد (۱۲۴۵). معراج السعاده. ج۱. ص۵۵۹.
- ↑ احمد نراقی (۱۴۱۵). مستند الشیعه. ج۱۴. ص۱۶۱.
- ↑ مقدس اردبیلی (۱۴۰۳). مجمع الفائدة و البرهان. ج۱۲. ص۳۳۹.
- ↑ امام خمینی (۱۳۸۰). شرح چهل حدیث. ج۱. ص۳۰۳.
- ↑ امام خمینی (۱۴۱۵). مکاسب المحرمه. ج۱. ص۳۷۶.
- ↑ علامه طباطبایی (۱۳۹۰). المیزان. ج۱۸. ص۳۲۵.
- ↑ اردبیلی (۱۴۰۳). مجمع الفائدة و البرهان. ج۸. ص۷۷.
- ↑ نراقی (۱۴۱۵). مستند الشیعه. ج۱۴. ص۱۶۶.
- ↑ علامه مجلسی. بحار الأنوار. ج۷۲. ص۲۵۳.
- ↑ علامه مجلسی. بحار الأنوار. ج۷۲. ص۲۶۰.
- ↑ النراقی. جامع السعادات. ج۲. ص۳۲۳.
- ↑ امام خمینی (۱۳۸۰). شرح چهل حدیث. ج۱. ص۳۱۴.
- ↑ قرآن /حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.
- ↑ امام خمینی. چهل حدیث.
- ↑ امام خمینی (۱۳۶۸). چهل حدیث. ج۱. ص۱۱۲.
- ↑ ملا احمد نراقی (۱۳۶۷). معراج السعادة. ج۱. مؤسسه مطبوعاتی هدف. ص۴۰۷.
- ↑ مکارم شیرازی (۱۳۷۸). تفسیر نمونه. ج۲۲. دار الکتب الاسلامیه.
- ↑ امام خمینی (۱۳۶۸). چهل حدیث. ج۱. ص۲۵۹.
- ↑ محدث نوری (۱۴۰۸). مستدرک الوسایل. ج۹. مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث. ص۱۲۶.
- ↑ علامه مجلسی. بحار الانوار. ج۷۴. ص۳۸۳.
- ↑ امام خمینی (۱۳۷۱). چهل حدیث. ج۱. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ص۳۱۶.
- ↑ بحر العلوم (۱۴۲۲). رساله سیر و سلوک. ج۱. ص۲۸.