تکبر
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
تکبر چیست؟
مفهومشناسی
تکبر و خود بزرگبینی، شهرت طلبی و غرور از جمله بیماریهای اخلاقی است که هم در دنیا و هم در آخرت پیامدهای منفی و زیانبار برای انسان به همراه دارد. در آیات قرآن و روایات ائمه اطهار(ع) به آثار و پیامدهای این صفات تصریح شده و آمده است که انسانها در طول تاریخ به دلیل این صفات پست و نامطلوب به چه مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی خود دچار شدهاند.[۱] یکی از بارزترین مصداقهای تکبر و خود بزرگبینی و مبتلا شدن به انحرافات فکری، داستان ابلیس است که در قرآن بارها به آن پرداخته شده و از آن سخن به میان آمده است. انحرافات فکری در واقع زیر بنای این رذایل اخلاقی است. وقتی خداوند از ملائکه خواست تا در برابر آدم سجده کنند، همه سجده کردند جز ابلیس، ابلیس مبتلا به تکبر و خود بزرگبینی شده و فکر میکرد که از نظر خلقت و آفرینش از آدم بهتر است.[۲]
در واقع زیر بنای تکبر و غرور نیز انحرافات فکری است. این نخستین گناهی است که در جهان به وقوع پیوست، گناهی که سبب شد فردی همچون ابلیس که سالیان دراز و به تعبیر امیر مؤمنان علی(ع) در خطبه قاصعه شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود، به سبب تکبر و غرور و به دلیل انحرافات فکری، تمام عبادات و اعمال او بر باد رفت و از آن مقام والا که همنشین با فرشتگان و مقام قرب خدا بود، یکباره سقوط کرد، و درست به همین دلیل خدا او را خوار و ذلیل و پست گردانید.
علی(ع) در این باره میفرماید: «الا ترون کیفَ صغَّرهُ الله بتکبُّره و وضعَهُ بترَفّعِهِ فجعله فی الدنیا مدحوراً و اعدّلهُ فی الآخره سعیراً»[۳] آیا نمیبینید چگونه او را خداوند به سبب تکبرش، تحقیر کرد و بر اثر غرور و بلند پروازی بیدلیلش، وی را پست و خوار گردانید، از همین رو او را در دنیا مطرود ساخت و آتش برافروخته دوزخ را در آخرت برای او مهیا نمود.
پس تکبر و خود بزرگبینی بزرگترین گناه محسوب میشود. همان گونه که علی(ع) فرمود: «ایّاک و الکبر فانّهُ اعظمُ الذنوب»[۴] از تکبر بر حذر باش؛ زیرا که آن از گناهان بزرگ است و ریشه اصلی تکبر و خود بزرگ بینی نیز انحراف در عقیده و فکر است. فردی که فکر میکند بهتر از دیگران است، نسبت به آنها احساس برتری میکند؛ بنابراین باید ریشهها و عوامل تکبر و خود بزرگبینی و غرور را بشناسیم و اگر خواسته باشیم از بروز این صفات جلوگیری کنیم یا در خودمان اصلاح نماییم، باید ریشههای آن را قطع نماییم.
دو واژه تکبر و غرور از اصطلاحات قرآني و حديثي هستند كه در فارسي استعمال مي شوند. لفظ غرور در فارسي به معناي تكبر به كار مي¬رود؛ ولي همين لفظ در عربي به معني فريب دادن و فريفتن است. اين كه در آيات و روايات وارد شده كه دنيا دارالغرور است يعني دنيا محل فريفتن و فريب¬دادن و گول¬خوردن انسان است به وسيله تجملات دنيا، نفس، شيطان و ... . به هرحال آنچه كه ما امروزه در فارسي از كلمه غرور قصد مي¬كنيم همان چيزي است كه معادل و مساوي تكبر است پس اگر سخن از غرور و تكبر گفته مي شود به دليل همساني معنايي اين دو لفظ در فارسي است.
تفاوت با عجب
تفات تکبر انسان و خدا
تفاوت صفت تکبر در خدا و انسان، به تفاوت منشأ آن برمیگردد؛ منشأ تکبر در خداوند، علم، قدرت و حکمت او است؛ ولی منشأ تکبر بشر، حقارت، نادانی و ضعف اراده است. بر اساس روایتی، امام صادق(ع) عامل تکبر در انسان را احساس پستی و خواری در خود دانسته است.[۵] انسان برای آنکه نقص خود را بپوشاند، تکبر ورزیده و مقامی را ادعا میکند که دارای آن نیست.
معنای کبر
کبر عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و معتقد شود که بر دیگران برتری دارد. ملامهدی نراقی در جامع السعادات کبر را چنین تعریف کرده است: «کبر یعنی عزیز و بزرگ شمردن خود بر دیگران …»[۶] متکبر هم به کسی گفته میشود که این بزرگ شمردن را در گفتار و رفتار خود ظاهر نماید.
معنای کبر درباره انسان
کبر، استکبار و تکبر عبارت است از حالت نفسانی و روانی که آدمی به خود گمان برد که از دیگران برتر و والاتر است و بزرگترین تکبر، تکبر بر خداوند است، از اینکه امتناع از قبول حق کند و اعتراف به معبودیت و اختصاص عبادت به او نداشته باشد.[۷]
فرق عجب با تکبر در این است عجب خودپسندی است،[۸] عجب فقط خود را بزرگ میشمارد، اما خود را برتر از دیگران نمیبیند.[۹] و کبر بزرگی کردن بر غیر و عظمت فروشی است[۱۰] پس عجب سبب کبر است و کبر از نتائج عجب است.
حضرت امام خمینی (ره) در معنای کبر میفرماید: کبر عبارت است از یک حالت نفسانیه که انسان ترفع کند و بزرگی کند و بزرگی بفروشد بر غیر.[۱۰]
اما گاهی این حالت خودبرتر بینی در درون است و اظهار نمیکند و عملاً از خود نشان نمیدهد، بلکه دچار کبر نفسانی است که این را کبر میگویند، ولی اگر این گمان دورنی برتر بینی، باعث شد که در اعضاء و جوارح ظاهر شود ـ و با مردم عملاً به گونهای برخورد نماید که خود را بزرگ وانمود کند و آنان را کوچک ـ این را تکبر میگویند.[۱۱]
چنانچه خداوند متعال فرموده: ﴿کذلک یطبَع اللهُ علی کلِّ قلبِ متکبرٍ جبارِ[۱۲] یعنی این گونه خدا بر دل هر متکبّر ستمکاری مهر شقاوت میزند؛ و رسول خدا(ص) فرمودند: لایدخلُ الجنه من کان فی قلبه مثقال حبّه من خردل من کبر، یعنی وارد بهشت نمیشود، کسی که در قلبش به اندازه ذرهای کبر وجود داشته باشد.﴾[۱۳]
و اما کبر دارای انواعی است: الف) گاهی کبر در برابر خداست.[۱۴] همانند کبری که نمرود و فرعون داشتند، و سبب این کبر، طغیان و جهل است و از زشتترین انواع کبر است و بزرگترین نمونه کفر است،
ب) گاهی کبر و تکبر بر انبیاء است، خداوند میفرماید: ﴿فقالوا انومنُ لبَشرینَ مثلِنا﴾ یعنی چرا ما به دو بشر مثل خودمان ایمان آوریم.[۱۵]
ج) و گاهی تکبر بر مؤمنین است به اینکه خود را بزرگ بشمارد و دیگران را حقیر و کوچک[۱۶]
انواع تکبر[۱۷]
- تکبر نسبت به خدا: سبب آن طغیان و جهل محض است و این زشتترین نوع تکبر است.
- تکبر نسبت به انبیاء و اولیاء دین: به گونه ای که شخص خود را از بالاتر دانسته و از آنان اطاعت نکند.
- تکبر در برابر بندگان خدا: دیگران را کوچک و حقیر شمردن، این گونه تکبر اگرچه به شدت دو قسم بالا نیست؛ ولی از این جهت که به مخالفت با خدا منجر میشود، از صفات هلاک کننده انسان است و باید خود را از آن پاک نمود. پیامدهای این گونه کبر و غرور و تکبر بیش از آن است که در این مقاله گنجانده شود؛ ولی بهطور اجمال باید اشاره کنیم که مهر خوردن بر قلب و تاریکی آن و دخول ابدی در جهنم و …[۱۸] از آثار شوم این صفات است که طبق آیات و روایات صریح به آنها اشاره شده است.
تکبر
معنای تکبر این است که فردی با رفتار و کردار خود وانمود کند که از دیگران برتر و بالاتر است؛ برای اینکه بتوانیم این صفت ناپسند را درمان کنیم، باید بدانیم تکبر چگونه به وجود میآید. در این خصوص دانشمندان اعتقاد دارند که تکبر از نتایج خودبینی و عجب بوده و از آن نشأت میگیرد.[۱۹] تبیین روان شناختی تکبر ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که ریشه اصلی تکبر از نقص و نقصانی است که در شخص متکبر وجود دارد و او ناخودآگاه میکوشد با ابراز تکبر نقص را جبران نماید. از امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده است که فرمودند: «ما من احدٍ تکبَّر الا لِذله وَجَدَها فی نفسه»[۲۰]؛ هر که تکبر نماید این بزرگبینی بر اثر ذلّت و نقصی است که در خود او وجود دارد. امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «بر حذر باش از تکبر؛ زیرا که آن از گناهان بزرگ است.»[۲۱] نقصی که در فرد وجود دارد و باعث تکبر میشود، در برخی روایات بیان شده، لذا باید آنها را شناخت وبه درمان یکایک آنها پرداخت.
انسان تكبر ممكن است به چند چيز تكبر بورزد: توانايي و مال و ثروت، عبادت، علم و دانش، نسب، جمال و زيبايي ظاهري، شجاعت و قدرت، مقام و مسئوليت و منزلت اجتماعي و....
عوامل تکبر
عوامل تکبر، اختلال در شخصیت، ناآگاهی از ضعفهای خود و تسلط شیطان بر انسان شمرده شده است. احساس خواری و ذلت یکی از اختلالها شخصیتی است که با وجود آن انسان به تکبر دچار میشود.
راههای درمان تکبر
برای درمان تکبر راههای گوناگونی گفته شده، که برخی از آنها چنین است:
- خودشناسی؛[۲۲]
- یاد مرگ؛[۲۳]
- عبادت؛[۲۴]
- تواضع؛[۲۵]
- توجه به پیامدهای تکبر؛
- تقویت عزت نفس.
شناخت به ضعف خود، بهویژه هنگام تولد و هنگام مرگ، خودبزرگبینی را در انسان از بین میبرد.[۲۶] عبادت نیز، که فروتنی نزد خدا است، باعث ضعیف شدن احساس تکبر میشود.[۲۴]
یکی از عوامل تکبر، احساس حقارت در خود است، که برای درمان آن، تقویت عزت نفس تأثیرگذار دانسته شده است.
حکم تکبر برای زن
در روایتی از امام علی(ع)، تکبر زن در برابر نامحرم، نیکو شمرده شده است. دلیل آن را بر اساس روایت، حفظ کرامت و شأن زن در برابر نامحرم و پیشگری از خطرهای احتمالی دانستهاند.[۲۷] مراد از تکبر زن، کوچک شمردن نامحرم نیست؛ بلکه زن با نشان دادن خودبزرگبینی در برابر او، خود را از اینکه ابزار لذتجویی او شود، بزرگتر و با ارزشتر معرفی میکند.
بنابراین، تکبر به معنای کوچک شمردن دیگران، برای مرد و زن جایز نیست و گناه محسوب میشود.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی ابن ابیطالب(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۲، فصل اول.
- ↑ بقره/۳۴.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، ج۱۳، ص۱۲۷.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۸۰.
- ↑ . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج۳، باب کبر.
- ↑ علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حکمت، چاپ سوم، ۱۳۶۳، جلد اول، ص۴۱۷.
- ↑ . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴، ص۴۲۱ و ۴۲۲.
- ↑ . امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۷۹.
- ↑ . نراقی، ملامحمد مهدی، جامع السعادات، تعلیقه و تصحیح سید محمد کلانتر، مطبعه النجف، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۱، ص۳۴۴–۳۵۱.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۷۹.
- ↑ . نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، معراج السعاده، مشهد، انتشارات ندای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۷۶.
- ↑ . غافر/ ۳۵.
- ↑ . نراقی، معراج السعاده، ص۱۷۶.
- ↑ . دستغیب، سید عبدالحسین، گناهان کبیره، چاپ آرمان، ج۲، ص۱۱۱–۱۳۲.
- ↑ . مؤمنون/ ۴۷.
- ↑ . نراقی، معراج السعاده، ص۱۷۸.
- ↑ اقتباس از همان منبع.
- ↑ رجوع کنید به کتابهای اخلاقی از قبیل جامع السعادات.
- ↑ محمدی ری شهری، گزیده میزان الحکمه، دارالحدیث، ۱۳۸۱، ص۶۶۴.
- ↑ رشید پور، مجید، مبانی اخلاق اسلامی، انتشارات هجرت، ۱۳۷۴، ص۳۱۱.
- ↑ رشید پور، مجید، مبانی اخلاق اسلامی، انتشارات هجرت، ۱۳۷۴، ص۳۱۱؛ میزان الحکمه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. چاپ چهارم، ۱۳۷۱، ج۸، ص۲۹۸.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳، ص۲۶۵۷؛ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۲.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.
- ↑ ری شهری، محمد؛ منتخب الحکمه، مترجم: حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۲ش، جلد ۲، ص۹۱۰.