مقصود از حبل‌الله در آیه ۱۰۳ سوره آل‌عمران

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۱ توسط R.bahmani (بحث | مشارکت‌ها) (←‏مصادیق دیگر حبل الله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

منظور قرآن کریم از حبل الله که در آیه ی۱۰۳ سورهٔ آل عمران آمده است، چیست؟


درگاه‌ها
درگاه قرآن.png


حَبْل‌الله به معنای ریسمان الهی است. در قرآن گفته شده است به حبل الله چنگ بزنید و آن را بگیرید. مفسران، قرآن و دین را مصداق اصلی حبل‌الله دانسته‌‌اند. مصادیق دیگری هم برای حبل الله ذکر شده است از جمله: اهل بیت(ع)، طاعات و خیرات، عهد الهی، توبه، سنت و جماعت.

متن آیه

معنای حبل الله

حبل، سبب و وسيله‌ای است كه با آن می‌توان به خواسته و هدف رسيد، يا هر چيز ممتد و طولانی است كه وسيله رسيدن به هدف يا محكم كردن چيزی قرار می‌گيرد. حبل‌اللّه، چيزی است كه موجب اتّصال انسان به خداوند می‌شود.[۱] اما معنای لغوی حبل به معنای ریسمان است.[۲] در قرآن آمده است: ﴿فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ؛ بر گردنش طنابى از ليف خرماست.(مسد:۵) فخر رازی از مفسرین اهل سنت ذیل آیه ۱۰۳ سوره آل عمران درباره حبل اینگونه می‌گوید: «کسی که از راه باریکی عبور می‌کند و می‌ترسد از اینکه پای او بلغزد، اگر از رشته و ریسمانی که دو طرف آن به جای محکم بسته شده است، بگیرد از سقوط و خوف لغزیدن نجات می‌یابد.[۳]

مصادیق حبل الله

قرآن

بیشتر مفسران، قرآن را مصداق بارز حبل الله دانسته‌اند.[۴][۵][۶][۷] در کتاب معانی‌ الاخبار از امام سجاد(ع) نقل شده است که فرمودند: «وَ حَبْلُ‏ اللَّهِ‏ هُوَ الْقُرْآن‏؛ حبل الله قرآن است».[۸]

ابن کثیر دمشقی از علمای اهل سنت این روایت را از پیامبر اکرم(ص) نقل نموده که حضرت فرموده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ‏ هُوَ النُّورُ الْمُبِینُ، وَ الْحَبْلُ‏ الْمَتِینُ‏، وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى، وَ الدَّرَجَةُ الْعُلْیَا، وَ الشِّفَاءُ الْأَشْفَى؛ قرآن نور آشکار، ریسمان محکم، دستگیره مطمئن، پایگاه بلند، و بهترین شفا دهنده است».[۹]

اهل‌بیت(ع)

در روایات رسیده از طریق شیعه، «حبل الله» هم به قرآن کریم و هم به اهل بیت(ع) تطبیق شده است؛ از جمله در روایتی از پیامبر اکرم(ص) می‌خوانیم که حضرت آیه ۱۰۳ سورۀ آل عمران را به آیۀ ۱۱۲ همین سوره که می‌فرماید: ﴿از خواری و ذلت نجات پیدا نمی‌کنند، مگر با تمسک به ریسمان الهی و ریسمانی از مردم، تفسیر کرده است و فرموده است: حبل الله کتاب خدا و حبل الناس وصی من است.[۱۰] امام باقر(ع) فرموده است: «آلُ مُحَمَّدٍ هُمْ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ الَّذِي أُمِرَ بِالاعْتِصَامِ بِهِ.؛ حبل الله که خداوند مردم را به تمسک به آن امر کرده است، آل محمد(ع) است».[۱۱][۱۲][۱۳]

فخر رازی از علمای برجسته اهل سنت، ذیل تفسیر آیۀ ۱۰۳ سورۀ آل عمران، با بیان چند قول و روایات، روایتی را از طریق ابو سعید خدری از پیامبر اکرم(ص) نقل نموده است که فرموده است: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي؛ دو چیز گرانبها میان شما می‌گذارم کتاب الله که ریسمانی از آسمان تا زمین کشیده شده است و خویشاوندانم که همان اهل بیت من هستند».[۱۴]

عهد و امان

در آیه ۱۱۲ همین سوره هم حبل الله و حبل الناس آمده است که مترجمان و مفسران آن را عهد و امان معنا کرده‌اند: ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ؛ هر جا كه باشند مهر خوارى بر آنها زده شده است، مگر آنكه در امان خدا و در امان مردم باشند.(آل عمران:۱۱۲)

مصادیق دیگر

در روایات نیز برای «حبل الله» مصادیق مختلفی ذکر شده است، برخی مفسران، جمیع طاعات و خیرات را مصداق حبل الله دانسته‌اند.[۱۵] يكی از مصاديق حبل‌الله، قرآن است و ديگری اسلام و يكی هم اهل‌بيت(ع) می‌باشد.[۱۶] برخی عهد الله[۱۷] و برخی اسلام[۱۸] را مصداق حبل الله دانسته‌اند.[۱۹] هر یک از اموری که به عنوان مصداق «حبل الله» در روایات و تفاسیر ذکر شده در کنار همدیگر عامل هدایت و نجات انسان می‌باشد و هر کدام واسطه‌ای است که عبد را به رب وصل می‌نماید و همه این‌ها مصداق این آیه است: ﴿وَکیْفَ تَکفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَی عَلَیْکمْ آیَاتُ اللّهِ وَفِیکمْ رَسُولُهُ وَمَن یَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ؛ و هر كس به خدا تمسك جويد، قطعاً به راه راست هدايت شده است.(آل عمران:۱۰۱)


منابع

  1. هاشمی رفسنجانی، اکبر (۱۳۷۹). فرهنگ قرآن. ج. ۱۰. قم، دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم. ص. ۳۴۶.
  2. قرشی، سید علی اکبر (۱۳۷۱). قاموس قرآن. ج. ۲. تهران، دار الكتب الإسلاميه. ص. ۹۹.
  3. فخر رازی، محمد (۱۴۱۵). تفسیر کبیر. ج. ۴. بیروت، دارالفکر. ص. ۱۷۸.
  4. میبدی، احمد بن محمد (۱۳۷۱). كشف الاسرار و عدة الابرار. ج. ۲. تهران، امیر کبیر. ص. ۲۳۱.
  5. طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۷). تفسير جوامع الجامع. ج. ۱. تهران، انتشارات دانشگاه تهران. ص. ۱۹۴.
  6. زمخشری، محمود (۱۴۰۷). الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل. ج. ۱. بیروت، دار الكتاب العربی. ص. ۳۹۴.
  7. رشید رضا، محمد (۱۴۱۴). تفسیر المنار. ج. ۴. بیروت، دار المعرفة. ص. ۱۷.
  8. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۰۳). معانی الاخبار. قم، دفتر انتشارات اسلامى‏. ص. ۱۳۲.
  9. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل (۱۴۱۹). تفسیر القرآن. ج. ۲. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۷۶.
  10. بحرانی، سید هاشم (۱۴۱۶). البرهان فی تفسیر القرآن. ج. ۱. تهران، بنیاد بعثت. ص. ۶۶۹.
  11. عیاشی1380، محمد بن مسعود. کتاب التفسیر. ج. ۱. تهران، چاپخانه علميه. ص. ۱۹۴.
  12. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج. ۶۵. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص. ۲۳۳.
  13. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۳۷۴). ترجمه المیزان. ج. ۳. قم، دفتر انتشارات اسلامى. ص. ۵۸۶.
  14. فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب). ج. ۴. بیروت، دار احياء التراث العربى. ص. ۱۷۹.
  15. فخر رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). التفسیر الکبیر (مفاتيح الغیب). ج. ۸. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص. ۳۱۱.
  16. مصباح یزدی، محمد تقی (۱۳۹۰). پند جاوید. ج. ۱. قم، انتشارات مؤسسه امام خمینی. ص. ۴۸.
  17. ابن كثير دمشقى، اسماعيل بن عمرو (۱۴۱۹). تفسير القرآن العظيم. ج. ۱. بیروت، دار الكتب العلميه. ص. ۳۹۷.
  18. خمینی، سید روح الله (۱۳۸۹). صحيفه امام. ج. ۹. تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی. ص. ۱۸۷.
  19. طوسی، محمد بن حسن. التبيان فى تفسير القرآن. ج. ۲. بیروت، دار احياء التراث العربی. ص. ۵۴۵.