اصلاح زبان
اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟
اصلاح زبان در متون دینی جایگاه و اهمیت فراوانی دارد و آن را مهمترین راه خودسازی در اخلاق دانستهاند. عالمان اخلاق اصلاح زبان را نشانه تکامل روح و تقویت فضایل اخلاقی دانستهاند. اهمیت سکوت در روایات اسلامی بازتاب بسیار گستردهای دارد و آثار و ثمراتی برای آن تشریح شده است و یکی از راههای ازبین بردن آفات زبان شمردهاند. در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: «بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود، و عقلت نورانی گردد، و مردم از دست و زبان تو سالم بمانند!»
بدزبانی و دشنام، تهمت، دروغ، خودستایی، غیبت، استهزاء، سخنچینی و شوخیهای رکیک از جمله آفات و گناهان زبان بیان شدهاند.
اهمیت
در بسیاری از روایات درباره اصلاح زبان و اهمیت فوقالعادهای سخن گفته شده است و از نظر علمای اخلاق نیز این دارای اهمیت ویژهای است؛ تا آنجا که آنها معتقدند سالکان راه حق بدون رعایت سکوت و بدون حفظ زبان از انواع گناهانی که به آن آلوده میشوند به جائی نمیرسند، هرچند در ریاضتهای بدنی و روحانی و انجام انواع عبادات کوشا باشند.[۱] علمای اخلاق اصلاح آن را نشانه تکامل روح و تقویت فضائل و ملکات برجسته اخلاقی میدانند.[۲]
زبان در عین این که یکی از بزرگترین نعمتهای پروردگار است، میتواند سرچشمه گناهان بیشماری گردد، و سعادت انسان را نابود سازد.[۳] گفته شده اگر انسان پیش از آن که شروع به سخن گفتن کند در محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود کمی بیندیشد، بسیاری از لغزشهای زبان و گناهان، از او دور میشود.[۴] گفته شده آلودگی زبان به انواع گناهان و سخنان لغو و بیهوده، قلب را تاریک و روح را تهی از معنویت میکند. اصلاح زبان را مهمترین گام در راه خودسازی دانستهاند.[۵]
قرآن مجید در یک تعبیر میگوید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید تا خدا اعمال شما را اصلاح کند». (سوره احزاب، آیات ۷۰ و ۷۱.) بنابر این رابطه لازم و ملزوم بودن اصلاح زبان و اصلاح قلب و اصلاح ایمان، یک رابطه روشنی است.[۶]
جایگاه سکوت در اصلاح زبان
سکوت در تهذیب نفوس و اخلاق، اثر زیادی دارد و یکی از طرق اساسی برای پیشگیری از آفات زبان است.[۷] اهمیت صَمْت (سکوت) در روایات اسلامی بازتاب بسیار گستردهای دارد و آثار و ثمراتی برای آن تشریح شده است. در زمینه تأثیر سکوت در تعمیق تفکّر و استواری عقل، از پیامبر(ص) نقل شده است: «هنگامی که مؤمن را خاموش ببینید به او نزدیک شوید که دانش و حکمت به شما القا میکند، و مؤمن کمتر سخن میگوید و بسیار عمل میکند، و منافق بسیار سخن میگوید و کمتر عمل میکند.» در حدیث دیگری در همین زمینه از امام صادق(ع) آمده است: «نشانه عاقل فکر کردن و نشانه فکر کردن، سکوت نمودن است.» در حدیث دیگری از امام علی(ع) آمده است: «بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود، و عقلت نورانی گردد، و مردم از دست و زبان تو سالم بمانند!»[۸]
گفته شده مراد از سکوت، سکوت مطلق نیست زیرا بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنوی و مادّی و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است. بلکه منظور قِلّةُ الکلام (کم سخن گفتن) یا به تعبیر دیگر، خاموشی، در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است. به همین دلیل، در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: «کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان میشود؛ و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد، حیاء او کم میشود؛ و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاریاش کم میشود؛ و کسی که ورعش کم شود، قلبش میمیرد؛ و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ میشود!»[۹]
آفات زبان
برای زبان انحرافات و آفات زیادی برشمردهاند. فیض کاشانی در کتاب المحجّة البیضاء، و غزالی در احیاء العلوم بحث بسیار مشروحی تحت عنوان گناهان زبان ذکر کردهاند. عالمان دینی به آفات زبان از جمله به این موارد اشاره کردهاند:
- گفتگو کردن در اموری که به انسان مربوط نیست (و در سرنوشت او اثر مادّی و معنوی ندارد).
- بیهوده گویی و پرحرفی
- گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده
- جدال و مراء (منظور از «جدال» جرّو بحثهاییاست که برای تحقیر دیگران انجام میشود، و «مراء» به معنی بحثهایی است که به عنوان اظهار فضل و برتری جویی است)
- خصومت و نزاع و لجاج در کلام
- تکلّف در سخن گفتن و تصنّع در سجع و قافیه پردازی و مانند آن
- بد زبانی و دشنام
- لعن کسی که مستحقّ لعن نیست
- غنا و اشعار (منظور اشعاری است که محتوای باطل دارد یا با آهنگ لهوی خوانده میشود)
- مزاح و شوخیهای رکیک و زشت
- سخریّه و استهزای دیگران
- فاش کردن اسرار مردم
- وعدههای دروغین
- دروغ و خبرهای خلاف گفتن.[۱۰]
- غیبت کردن
- سخن چینی (حرف این را برای آن بردن و میان دو نفر یا دو گروه نفاق و آشوب بپا کردن)
- نفاق در سخن (که در تعبیرات عربی به چنین کسان ذوللِّسانین گفته میشود؛ مثلًا، در پیش رو چیزی بگوید و در پشت سر چیز دیگر)
- مدح نا به جا و ستایش از کسانی که شایسته ستایش نیستند
- نسنجیده و بیمطالعه سخن گفتن که غالباً توأم با خطاها و خلافها است
- سؤال از مسائل پیچیدهای که درک آن خارج از توان فکری سؤال کننده است.[۱۱]
- تهمت زدن
- شهادت به باطل
- خودستایی
- نشر شایعات بیاساس و اکاذیب، و اشاعه فحشاء، هرچند به عنوان ذکر احتمال باشد.
- خشونت در سخن و بیادبی در کلام
- اصرار بی جا (مانند اصرار بنیاسرائیل در مورد گاوی که مأمور به ذبح آن بودند)
- ایذاء دیگران با گفتار، و به اصطلاح نیش زبان زدن
- مذمّت کسی که سزاوار مذمّت نیست
- کفران و ناسپاسی با زبان
- تبلیغ باطل و تشویق بر گناه و امر به منکر و نهی از معروف.[۱۲]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۹۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، زندگی در پرتو اخلاق، قم، سرور، ۱۳۸۶ش، ص۷۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۱۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۸۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۸۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۲۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۸.