چشم برزخی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۲ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا برای چشم برزخی دلیل قرآنی وجود دارد؟

در برخی آیات قرآن به وجود حقایقی پنهان از انسان، اشاره شده‌است که اهل غفلت توان ادراکش را ندارند، لکن برخی خواص آن را درک می‌کنند.


چشم برزخی

در عالم مثال یا خیال منفصل، این امکان برای عقول یا ارواح فراهم است که تجسّم یابند و صورت جسمانی به خود بگیرند؛ چنان‌که اجسام نیز می‌توانند روحانی شده، از عالم طبیعت به عالم مثال سیر کنند. همان‌گونه که نفس انسانی از طریق حواس ظاهری با عالم طبیعت تماس برقرار می‌کند و صور عینی مادی محسوس را از عالم طبیعت انتزاع می‌نماید، با حواسی شبیه حواس ظاهری، که مربوط به ادراک عالم طبیعت‌اند، با عالم مثال یا خیال منفصل ارتباط برقرار می‌کند و حقایق موجود در آن را درک می‌نماید و با چشم برزخی صورت‌های مثالی را می‌بیند.[۱] لذا تمام انسان‌ها بعد از مرگ چشم برزخیشان باز می‌شود و حقایق را می‌بینند، لکن برخی مؤمنین نیز در این دنیا توان دیدن آن را دارند. و البته همه حقایق عالم باطن منحصر در مثال و برزخ نمی‌باشد.

چشم برزخی در قرآن

با توجه به برخی از آیات فهمیده می‌شود که در دنیا انسان می‌تواند حقایقی از عوالم باطنی را درک کنند و حتی برای افرادی مثل انبیاء این ممکن، رخ داده است. در ادامه به برخی از این آیات اشاره می‌شود:

آیه لترون الجحیم

در آیاتی از سوره تکاثر آمده است که: ﴿کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِین * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیم؛ نه، باز تأکید می‌کنم که اگر به علم الیقین برسید، آن وقت دوزخ را خواهید دید(تکاثر:۵–۶)

علامه طباطبایی می‌فرمایند: «از ظاهر کلام بر می‌آید که مراد از دیدن جحیم، دیدن آن در دنیا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت است، منظور رؤیت قلب است، که به طوری که از آیه زیر استفاده می‌شود خود از آثار علم الیقین است، (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)، که بحث در پیرامون آن گذشت، و این رؤیت قلبی قبل از قیامت است، و برای مردمی که سرگرم مفاخرتند دست نمی‌دهد، بلکه در مورد آنان امری ممتنع است، چون چنین افرادی ممکن نیست علم الیقین پیدا کنند… ﴿ثمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ مراد از عین الیقین خود یقین است، و معنایش این است که جحیم را با یقین محض می‌بینند، و مراد از علم یقین در آیه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصیرت و در دنیا است.»[۲]

آیه رویت ملکوت

در آیه 75 از سوره انعام آمده است که: ﴿وَ کذلِک نُری إِبْراهیمَ مَلَکوت السَّماوات وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنین‏؛ و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان‌ها و زمین به ابراهیم نشان می‌دهیم تا از یقین کنندگان شود.(انعام:۷۵)

علامه طباطبایی می‌فرمایند: «ملکوت در عرف قرآن و بطوری که از آیه[یس۸۴] استفاده می‌شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چیز که بسوی پروردگار متعال است، و نظر کردن به این طرف با یقین ملازم است، هم چنان‌که از آیه[انعام۷۵] این تلازم به خوبی استفاده می‌شود.[۳]

آیه حدید

در آیه 22 سوره ق، خداوند متعال می‌فرمایند:﴿لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدیدٌ؛ [به او می‌گویند:] تو از این روز بزرگ در بی‌خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی‌خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.(ق:۲۲)

علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌گویند: «خطاب می‌شود: «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا»؛ تو در دنیا از این‌هایی که فعلاً مشاهده می‌کنی و به معاینه می‌بینی در غفلت بودی، هر چند که در دنیا هم جلو چشمت بود و هرگز از تو غایب نمی‌شد، لیکن تعلق و دل‌بستگی‌ات به اسباب، تو را از درک آنها غافل ساخت و پرده و حائلی بین تو و این حقائق افکند، اینک ما آن پرده را از جلو درک و چشمت کنار زده‌ایم».[۴] و در ادامه می‌نویسند: «اولا غفلت وقتی تصور دارد که در این میان چیزی باشد و ما از بودنش غافل باشیم. از سوی دیگر تعبیر به غطاء (پرده) کرده، و این تعبیر در جایی صحیح است که پشت پرده چیزی باشد و پرده آن را پوشانده و بین بیننده و آن حائل شده باشد. و از سوی سوم تعبیر به حدت و تیزبینی در جایی صحیح است، و چشم تیزبین در جایی به درد می‌خورد که بخواهد یک دیدنی بسیار دقیقی را ببیند و الا احتیاجی به چشم تیزبین پیدا نمی‌شود.»[۵] در نتیجه آشکار می‌شود که انسان‌هایی که در غفلت نیستند، مثل انبیاء(ع) و ائمه اطهار(ع)، پرده از دیدگانشان برداشته شده و حقایق را می‌بینند.

منابع

  1. حسین‌زاده، محمّد (۱۳۸۵). «حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی». فصلنامه معرفت فلسفی. سال سوم (۴): ۷۸.
  2. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۲۰. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۶۰۲.
  3. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۴۵۵.
  4. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۵۲۴.
  5. طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج. ۱۸. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۵۲۴.