مراحل رسیدن به یقین
برای رسیدن به مرتبه یقین چه مراحلی را باید گذراند؟
برای رسیدن به یقین به طور کلی دو مرحله باید طی شود. مرحله اول یقین علمی و از طریق علم آموزی است. مرحله دوم از طرقی است که برای ازدیاد ایمان در روایات ذکر شده است. شخصی که یقین علمی به دست آورد، در مرحله بعد برای این که آن علم را به ایمان قلبی تبدیل کند تلاش می کند. هر مقدار ایمان قلبی افزایش پیدا کند یقین شخص نیز افزایش پیدا می کند.
برای افزایش ایمان، به حیا، ترجیح آخرت بر دنیا، اخلاص و صبر بر مصیبتها سفارش شده است. مراد از بندگیِ خدا، زندگی بر مدار بندگی است؛ به گونهای که همه اعمال و حالات انسان برای رضایت خدا باشد. برای تقویت این حالت، کمک گرفتن از بندگیهای خاص مانند نماز و روزه، تأثیرگذار دانسته شده است.
مراتب یقین
یقین علمی
يقين مراتب و مراحل مختلفي دارد. نخستين مرتبه و مرحله آن، يقين حصولي و علمی است كه با مطالعه و تحقيق و تفكر به دست ميآيد، انديشيدن درباره براهين فلسفي و مطالعه كتب اعتقادی ميتواند آدمي را به نخستين مرتبه يقين برساند. چنين يقيني، نيازمند سير و سلوك و طي مقامات روحاني نيست و هر كسي، ميتواند با مطالعه و تحقيق و پالايش ذهن خود از شبهات مختلف، اين معرفت را حاصل كند. يقين در اين مرحله، علم بدون شك و غيرقابل زوال است، به گونهاي كه فرد مطمئن ميشود كه مثلاً گزاره «خدا موجود است»، صحيح است و غيرممكن است كه صحيح نباشد.[۱] اين يقين پايه ايمان است،[۲] و بدون چنين يقيني اصلاً ايمان و بلكه اسلام آوردن هم ممكن نيست. لذا در روايت فرمودهاند كه ايمان خود را با يقين تقويت كنيد.[۳]
یقین شهودی
ولي مرحله ديگري از يقين وجود دارد كه نه تنها پايه ايمان نيست بلکه در مرحلهای بالاتر از ايمان قرار دارد.[۴] چنين يقيني كمياب است.[۵] با این یقین فرد ميتواند حقايق مخفي عالم را شهود نمايد.[۶] براي رسيدن به اين يقين، بايد ايمان آورد و ايمان را تقويت كرد. در روايات اهل بيت(ع) عواملي براي تكميل و ازدياد ايمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسيدن از ملامت ديگران، ريا نكردن، ترجيح آخرت بر دنيا، حيا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان و... .[۷] در آيات قرآن نيز، تلاوت آيات الهي، جزو عوامل ازدياد ايمان ذكر شده است.[۸]
عوامل رسیدن به یقین
برخی از عوامل افزایش یقین عبارتند از:
پرستش خداوند متعال
با توجه به آیه ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ؛ و پروردگارت را عبادت کن تا به یقین برسی﴾(حجر:۹۹) یکی از راههای رسیدن به یقین، عبادت و بندگی است. مراد از عبادت در اینجا، اعمال عبادی خاص نیست، بلکه منظور زندگی بر مدار بندگی است؛ چنانکه بردگان روزگار قدیم همیشه برده بودند؛ نه آن که فقط ساعتی از روز را برده باشند، بلکه تمام حرکات و اعمال آنها برای اربابشان بوده است. بندگی در برابر خداوند نیز، به همین گونه است که انسان را به یقین میرساند؛ یعنی آدمی در همه حالات خود، برای خدا باشد و رضایت او را بخواهد.
عبادت و بندگی، نیازمند وقتی خاص نیست، بلکه خودِ زندگی، تلاش و کسب درآمد میتواند عبادت باشد؛ چنانکه در آیه﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه﴾[۹] آمده است مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش، آنها را از یاد خدا باز نمیدارد.
در این میان، عبادتهای مخصوصی مانند نماز و روزه، ایمان انسان را برای این که در همه وقت بنده باقی بمانند، تقویت میکند؛ از این رو است که در قرآن فرموده است ﴿اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ﴾، از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید.[۱۰]
افزایش ایمان
افزایش ایمان باعث افزایش یقین میشود. در روایات اهل بیت(ع) عواملی برای افزایش ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسیدن از ملامت دیگران، ریا نکردن، ترجیح آخرت بر دنیا، حیا، خوشخلقی، صبر بر مصیبتها و راستگویی.[۱۱] در قرآن نیز، خواندن آیات قرآن، جزو عوامل افزایش ایمان ذکر شده است.[۱۲]
مصادیق عبودیت در روایات
در روايات اهل بيت(ع) نيز عناوين ديگري براي رسيدن به يقين وجود دارند كه در واقع همگي بيان مصاديق عبوديت ميباشند. فراميني چون اصلاح نفس،[۱۳] رضايت به قدر الهي،[۱۴] زهد،[۱۵] و... كه همه جلوههايي از بندگي خدا هستند. عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين نيز همان موارد خروج از دايره بندگي ميباشند؛ همانند هواپرستي، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضي كردن مردم با غضب خداوند، ستايش مردم در ازاء نعمتي كه خداوند به ما داده است (يعني نعمت را ناشي از ديگران دانستن) و... .[۱۶] خلاصه آن كه راه رسيدن به يقين، عبارت است از ايمان و عبادت و عبوديت، كه در پي هم حاصل ميشوند.
عوامل کاهش یقین
عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين، همان عواملی است که انسان را از دايره بندگی خارج میکند؛ مانند هواپرستی، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضی کردن مردم با غضب خداوند و ستایش مردم در برابر نعمتی که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن).[۱۷]
مطالعه بیشتر
- امام خمینی، چهل حدیث، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حدیث ۳۲.
- ملا احمد نراقی، معراج السعادة، انتشارات دهقان، تهران، ۱۳۷۱ش، ص۷۴–۷۹.
منابع
- ↑ طباطبايي، سيد محمد حسين (1352 هجری شمسی|1393 هجری قمری|1973 میلادی). الميزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص. ۲۴۸. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). ميزان الحكمه. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۳. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). ميزان الحكمه. ج. ۸. قم - ایران:: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۳. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۴. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۴. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ طباطبايي، سيد محمد حسين (1352 هجری شمسی|1393 هجری قمری|1973 میلادی). الميزان فی تفسیر القرآن. ج. ۶. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص. ۱۸۶. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). میزان الحکمة. ج. ۱. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۱۹۶. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ انفال/ 2.
- ↑ نور:۳۷.
- ↑ بقره:۱۵۳.
- ↑ نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ انفال:۲.
- ↑ ري شهري، محمد (1367 ش). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: قم - ایران. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ ری شهری، محمد (1367 ش). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامي، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۸. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۸.