حدیث متواتر

نسخهٔ تاریخ ‏۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۱ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد مدخل: حدیث متواتر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

تواتر در احادیث به چه معناست و چه ملاکی دارد و کی حجت است؟

تواتر در لغت

تواتر در لغت به معناي، پي در پي شدن، پياپي بودن، پياپي رسيدن، دمادم رسيدن، پياپي آمدن، پي يكديگر به مهلت آمدن مي باشد. ريشه ي اين واژه از «وتر»، به معناي تنها تنها و يك يك به دنبال هم آمدن است.[۱]

تواتر در اصطلاح

خبر جماعتي را گويند كه في حدّ نفسه (خود به تنهايي) افاده علم كند و انسان از شنيدن آن قطع به راستي مضمون حديث پيدا كند.[۲]

ملاک تواتر

برخي ملاك تواتر را عدد معيني بين ۵، ۱۰، ۲۰، ۴۰ و ۷۰ ذكر كرده اند، ولي بايد گفت! عدد در تحقق آن معتبر نيست. بلكه ملاك تواتر حصول اطمينان و قطع به مضمون خبر و ايمني از عدم تباني مخبرين بر كذب است. از اين جهت عدد بر حسب مورد و موضوع تفاوت پيدا مي كند. چه بسا عددي در موضوعي كافي باشد و در مورد موضوع ديگر كفايت نكند و اطمينان حاصل نشود.[۳]

شرايط مخبرين

  • شنونده به واسطه تقليد يا وجود شبهه اي اعتقاد به دروغ بودن كذب يا نفي (وجود نداشتن) مضمون، خبر نداشته باشد. به عنوان مثال فرقه هاي غير مسلمان چون به پيامبر(ص) باور ندارند، نمي توانند معجزات آن حضرت را كه به حدّ تواتر رسيده بپذيرند.
  • مستند خبر دهنده، حس(شنيدن يا مشاهده) باشد نه دليل عقلي بر مفاد خبر.
  • عدد مخبرين به حدّي برسد كه تباني بر دروغ نتوانند كرد.[۴]

اقسام تواتر

  • متواتر لفظي: محور مشترك در تمام خبرها لفظ باشد؛ همانند: حديث غدير «من كنت مولاه فعليّ مولاه» كه ۱۱۰ نفر از صحابه آن را نقل كرده اند.
  • متواتر معنوي: محور مشترك در تمام خبرها، معنای خبر باشد باشد؛[۵] همانند: شجاعت اميرمومنان علی(ع) که با لفظ‌های متفاوتی نقل شده است و در معنا شجاع بودن حضرت را می‌رساند.
  • متواتر اجمالي: محور مشترك در تمام خبرها، نه لفظ باشد و نه معنا؛ بلكه چيزي باشد كه لازمه اين اخبار از آنها باشد. به عبارت ديگر، قدر مشترك حاصل از اخبار «مختلفالدلاله» را متواتر اجمالي گويند: مانند: روايت حجيت خبر واحد كه مضمون مختلفي دارد و هر حديثي امري را در حجيت خبر واحد شرط دانسته است.[۶]

خبر متواتر دامنه گسترده‌اي دارد. علاوه بر عرصه روايات صادره از معصوم(ع)، عرصه‌هاي گوناگون ديگر را مانند بسياري از حوادث تاريخي نيز شامل مي‌شود.[۷]

منابع

  1. نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳۱.
  2. امين، محمد، روايت و درايت، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۱۱۶.
  3. امين، محمد، روايت و درايت، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۱۱۶.
  4. مدير شانه چي، كاظم، علم الحديث و درايه الحديث، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۹، ص۳۳.
  5. نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳۱.
  6. امين، محمد، روايت و درايت، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۱۱۶.
  7. نجف زاده، محمد باقر، دانش حديث، تهران، جهاد دانشگاهي، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳۱.