فرقه‌های شیخیه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۶ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

موقعیت اجتماعی و جغرافیایی امروزی شیخیّه را توضیح دهید؟

...

ماهیت و تاریخچه

شیخیه یا پایین‌سری به گروهی از شیعیان گفته می‌شود که بر اساس تعالیم شیخ احمد احسائی (۱۱۶۶-۱۲۴۱ق)[۱]، فقیه شیعه امامی، در دوران قاجاریه (نیمه اول قرن سیزدهم) به وجود آمدند و تاکنون در جهان اسلام حضور دارند. امروزه شیخیه در شهرهای کرمان، جندق، مشهد، بصره، حله، کربلا و قطیف و کشورهای بحرین، کویت، هند و پاکستان حضور دارند. جمعیت شیخیان را بین پنجاه تا دویست هزار نفر تخمین می‌زنند که از میان آنها تخمیناً پنجاه هزار نفر در ایران و بیشتر در کرمان زندگی می‌کنند.[۲]

نام دیگر این گروه کشفیه است؛ کشفیه کنایه از کشف و الهامی است که رهبران این فرقه برای خود قائل بودند.[۳] اساس عقاید شیخیه مبتنی بر ترکیبی از تعبیرات فلسفهٔ اشراق و برداشتی غلوآمیز از اخبار اهل‌بیت است. آموزه های شیخیه، غیر از آنکه مایهٔ انشعابات داخلی فرقه شیخیه شد، زمینهٔ پیدایش دو فرقهٔ بابیت و بهائیت را نیز ایجاد کرد و تحولاتی را در تاریخ شیعهٔ امامیه از قرن سیزدهم قمری موجب شد.[۴]

مؤسس واقعی این فرقه شاگرد شیخ احمد احسائی، سید کاظم رشتی (در گذشتهٔ ۱۲۵۹ق)[۵]، است. دورهٔ توسعه و تشخّص مذهبی شیخیه از سایر فرق شیعه در دوران ریاست هجده‌سالهٔ سید کاظم رشتی رخ داد.[۶] سید کاظم رشتی بالغ بر ۱۵۰ کتاب و رساله نوشت که با زبانی رمزآلود و نامفهوم نوشته شده‌اند. این آثار در کنار آثار پرتعداد شیخ احمد احسائی منابع عقیدتی این فرقه را تشکیل می‌دهند.[۷]

سید کاظم رشتی به هنگام مرگ برای خود جانشینی انتخاب نکرد و ظهور امام زمان(ع) را نزدیک دانست. این اظهارات موجب شد تا عده‌ای از شاگردانش به انتظار ظهور در مسجد سهله معتکف شوند. عدم ظهور امام زمان موجب شد تا تعدادی از شاگردان سید کاظم رشتی ادعا کنند که شیعهٔ کامل هستند. نتیجه این رخدادها این شد که از میان شاگردان سید کاظم ۳۸ نفر مدعی نیابت از او شدند.[۸][یادداشت ۱] مهم‌ترین مدعیان در سه منطقهٔ عتبات، آذربایجان و کرمان تبلیغ می‌کردند. به همین دلیل، شاخه‌های مختلف شیخیه در این سه شهر تمرکز یافت. همچنین، در ادامه شاخه‌های کرمان و آذربایجان نیز دچار انشعاب شدند.[۹]

شیخیهٔ کریم‌خانیه

بعد از سید کاظم رشتی شاگرد او حاج محمدکریم‌خان قاجار (۱۲۲۵–۱۲۸۸ق)، از نوادگان فتحعلی‌شاه قاجار بود، جانشین او شد. حاج محمدکریم‌خان فرزند والی خراسان و کرمان بود. پدرش یکی از ارادتمندان سید احمد احسائی بود که شیخ احمد احسائی را به دیدار فتحعلی‌شاه تشویق کرد.[۱۰]

حاج محمدکریم‌خان مؤسس فرقهٔ شیخیه کرمانیه یا کریم‌خانیه است. او یکی از علمای بزرگ زمان خود بود و بالغ بر ۲۶۰ رساله و کتاب تألیف کرد. او مرکز شیخیهٔ کریم‌خانیه در زمان محمدکریم‌خان شهر کرمان بود. او مبلغانی را برای تبلیغ مرام شیخیه به شهرهای مختلف می‌فرستاد. محمدکریم‌خان با همهٔ کسانی که بعد از سید کاظم رشتی ادعای جانشینی او را کردند از در مخالفت درآمد و خود را یگانه جانشین بر حق سید بر شمرد. در جریان این مخالفت، بابیه مهم‌ترین جریانی بود که محمدکریم‌خان از در مخالفت با آنان در آمد؛ به طوری که اولین ردیهٔ بر باب و بابیه را او به‌نگارش درآورد. مبارزات علمی و عملی حاج محمدکریم‌خان با بابیه مورد حمایت همه‌جانبه سلطنت قاجار بود و حکومت او را از همه جهت تأیید و تقویت می‌کرد.[۱۱]

پس از مرگ حاج محمدکریم‌خان در سال ۱۲۸۸ق شیخیهٔ کریم‌خانیه دچار انشعاب شد. عده‌ای گرد حاج محمدخان (۱۲۶۳–۱۳۲۴ق)، پسر دوم و وصی حاج محمدکریم‌خان، گرد آمدند و شیخیهٔ کرمانیهٔ ناطقیه را ایجاد کردند و عده‌ای دیگر به رهبری حاج میرزا محمدباقر همدانی گردن نهادند و از کرمان خارج شدند و شیخیهٔ باقریه را ایجاد کردند.[۱۲]

پس از مرگ محمدخان برادرش زین‌العابدین‌خان (۱۲۶۰–۱۳۷۶ق) به رهبری انتخاب شد. پس از او حاج ابوالقاسم‌خان ابراهیمی (۱۳۱۴-۱۳۸۹ق) و سپس عبدالرضا‌خان (۱۳۰۰-۱۳۵۸ش) به ریاست شیخیهٔ کرمانیه برگزیده شدند. عبدالرضا‌خان در سال اول پس از انقلاب اسلامی ایران به‌دست گروه توحیدی الفتح ترور شد و درگذشت. پس از عبدالرضا‌خان، شاگرد او سید علی بن عبدالله موسوی (درگذشتهٔ ۱۳۹۳ش)، از طایفهٔ بنی‌عامر در جنوب عراق، به ریاست شیخیهٔ کرمانیه رسید. پیشوای فعلی شیخیهٔ کرمانیه، زین‌العابدین‌خان ابراهیمی فرزند عبدالرضا‌خان است. او متولد ۱۳۳۱ش و ساکن کرمان است. سایت‌های الابرار، مکارم الابرار و شبکهٔ ماهواره‌ای عربی قناة مسجد الموسوی الکبیر زیر نظر او اداره می‌شود. [۱۳]

شیخیهٔ باقریه

فرقهٔ شیخیهٔ باقریه پیروان میرزا محمدباقر خندق‌آبادی دُرچه‌ (۱۲۰۱-۱۳۱۹ق) هستند که بعداً به میرزا باقر همدانی معروف شد. او از شاگردان حاج محمدکریم‌خان کرمانی بود و سمت نمایندگی او را در شهرهای مختلف ایران از جمله همدان داشت. با مرگ حاج محمدکریم‌خان، میرزا محمدباقر خندق‌آبادی دعوی جانشینی او را کرد و سرانجام فرقهٔ شیخیهٔ باقریه را در همدان تشکیل دارد.[۱۴]

یکی از حوادث مهم پیرامون شیخیهٔ باقریه نزاع شدید میان شیخیه (پایین‌سریه) با متشرعان (بالاسریه) در همدان در سال ۱۳۱۵ق بود. در این واقعه عده‌ای بی‌گناه کشته شدند و غارت، خرابی و خسارات مالی فراوانی به‌جای گذاشته شد. این رخداد موجب اخراج میرزا محمدباقر از همدان شد.[۱۵] برخی منابع او را مسبب برانگیخته‌شدن این نزاع دانسته‌اند.[۱۶] بعد از اخراج میرزا محمدباقر از همدان او به جندق رفت و در آنجا به تبلیغ مرام خود پرداخت. فعالیت‌های تبلیغی میرزا محمدباقر در همدان و جندق موجب شد تا او در جندق، همدان، نائین، اصفهان، بیابانک، مشهد و تهران مقلدانی پیدا کند.[۱۷]

شیخیهٔ باقریه به مدت نزدیک به شصت سال دچار انشعاب نشد، ولی پس مجادلاتی میان برخی سران این فرقه باقریه به چند دسته تقسیم شد که مهم‌ترین آنان باقریهٔ حسینیه‌ای و باقریهٔ اتاق‌درسی است.[۱۸]

شیخیهٔ آذربایجان

عالمان بزرگی در آذربایجان پیرو شیخ احمد احسائی شدند و مرام او را تبلیغ و ترویج می‌کردند؛ از جمله سه طایفهٔ بزرگ حجة‌الاسلام، ثقة‌الاسلام‌ و خاندان احقاقی.[۱۹] شاگردان بزرگ شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی در آذربایجان و سرزمین‌های عربی مشرب خاصی داشتند که با مشرب شیخیهٔ کرمان متفاوت بود: آنان در اصول عقاید پیرو شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بودند، ولی در فروع احکام مذهبی پیروان خود را به تقلید از مراجع بزرگ مذهب جعفری هدایت می‌کردند.[۲۰]

  • طایفهٔ حجة الاسلامی که میرزا محمد مامقانی ملقب به حجه الاسلام و از شاگردان سید کاظم رشتی پیروی می‌کنند.[۲۱]
  • طایفهٔ ثقة الاسلامی که از حاج میرزا شفیع ثقه الاسلام تبریزی (در گذشته ۱۳۰۱ق) که از شاگردان شیخ احمد احسائی بود پیروی می‌کنند.
  • طایفه احقاقیّه یا احقاقی این گروه از پیروان میرزا محمد باقر اسکویی (۱۲۳۰–۱۳۰۱ق) که از مراجع تقلید و دارای رساله علمیّه بود، پیروی می‌کنند. بدین سبب که اسکویی کتابی به نام «احقاق الحق و ابطال الباطل» در ردّ حاج محمد کریم خان کرمانی نوشت به احقاقی شهرت یافت. این طایفه غالباً در آذربایجان و کربلا و کویت زندگی می‌کنند و آخرین پیشوای ایشان که چند سال قبل وفات کرد آقا شیخ رسول احقاقی بود.[۲۲] به نوشته عبدالرسول احقاقی هم اینک مرکز گروه احقاقی کشور کویت است و ریاست آن را تا چندی قبل میرزا حسن احقاقی بر عهده داشت که مرجع فقهی شیخیّه آذربایجان و اسکو به‌شمار می‌رفت و پس از در گذشت وی فرزندش عهده‌دار مسائل شرعی پیروان پدر بود.[۲۳]
  • به هر حال به جز اطلاعات مذکور آگاهی دیگری از شیخیّه و انشعابات آن و موقعیت و جایگاه آنها در ایران و خارج از ایران در دست نیست و حتی از آمار انسانی و تعداد پیروان این فرقه نیز گزارشی نرسیده است. امّا آنچه روشن است و از منابع بدست می‌آید این که از میان گروه‌های شیخیه گروه احقاقی از شیخیه آذربایجان معروفیّت و احتمالاً از تعداد پیروان زیادتری برخوردار است و فعالیت تبلیغاتی بیشتری دارد و شیخیه کرمان نیز بعد از کشته شدن عبدالرضا مرکز ثقل خود را به کشورهای خارجی به خصوص بصره و عراق انتقال داده و با آن که در اطراف کرمان پیروانی دارد ولی عمده فعالیت ایشان در عراق است.

مطالعه بیشتر

  • الشیخیه نشأتها و تطورها و مصادر دراستها، سید محمد حسن آل طالقانی.

منابع

  1. برای اطلاع مفصل از زندگی و حیات علمی و اجتماعی او ن.ک: آل‌الطالقانی، السید محمدحسن، الشیخیة (نشأتها و تطورها و مصادر دراستها)، بیروت، الآمال للمطبوعات، ۱۴۲۰ق، ص۵۳-۱۱۳.
  2. فرمانیان، مهدی و محمدحسن بهشتی، مذاهب در ایران، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۴۰۰ش، ص۲۳۷-۲۳۸.
  3. امین سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار العارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۵۸۹.
  4. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷، ص۲۶۶؛ نیز: برای اطلاع از باورها و اندیشه‌های شیخیه ن.ک: فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۴۳-۲۴۷.
  5. برای اطلاع مفصل از زندگی و جایگاه او در برآمدن شیخیه ن.ک: آل‌الطالقانی، الشیخیة، ص۱۱۵-۱۷۳.
  6. مدرسی چهاردهی،‌ مرتضی، شيخی‌گری، بابی‌گری از نظر فلسفه تاريخ اجتماع، تهران، انتشارات فروغ، ۱۳۵۱ش، ص۱۳۹.
  7. فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۴۱-۲۴۲.
  8. فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۴۲.
  9. فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۴۷.
  10. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۶۷.
  11. مدرسی چهاردهی،‌ شيخی‌گری، بابی‌گری از نظر فلسفه تاريخ اجتماع، ص۲۳۹-۲۴۰.
  12. فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۵۱.
  13. مشکور، محمد جواد، همان، ص۲۶۸.
  14. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۹۷.
  15. فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۵۶.
  16. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۹۷.
  17. فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۵۶.
  18. فرمانیان و بهشتی، مذاهب در ایران، ص۲۵۷-۲۵۸.
  19. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، مؤسسهٔ فرهنگی طه، ۱۳۸۱، ص۱۷۶-۱۷۷.
  20. مدرسی چهاردهی،‌ شيخی‌گری، بابی‌گری از نظر فلسفه تاريخ اجتماع، ص۱۷۵.
  21. مشکور، محمد جواد، همان، ص۲۶۸.
  22. همان، ص۲۶۹.
  23. ر. ک. قرنان من الاجتهاد و المرجعیَّه فی أسره الاحقاقی، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، ص۱۷۵–۱۷۸.
  1. یکی از این افراد سید علی‌محمد شیرازی بود. او در نوزده‌سالگی در کربلا به مجلس سید کاظم رشتی راه یافت و یکسال پس از درگذشت استادش، در بیست و چهار سالگی، مدعی شد که باب و واسطهٔ امام زمان(ع) در میان مردم است. پس از این ادعا، در مدت پنج ماه، هجده تن از پیروان شیخیه به او گرویدند. به همین دلیل، نخستین گروندگان به بابیه از پیروان شیخیه بودند. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۸۸.