عمل خیر غیر مسلمانان از نظر شهید مطهری

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۰۹ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

نظر شهید مطهری دربارهٔ عمل خیر انسان‌های غیر مسلمان چیست؟ اینکه اعمال خیر آنها به دلیل مسلمان نبودنشان نادیده گرفته شود خلاف عدل الهی نیست؟

پرداختن به بحث عمل خیر غیرمسلمانان از منظر عدل الهی ناشی از سؤالات بسیاری بوده است که مطهری از سوی جوانان و دانشجویان بارها با آن مواجه می‌شده است.[۱]

طرح بحث و سابقهٔ طرح

از نظر مطهری اساس این بحث این است که آیا کارهای خیر افراد غیرمسلمان مقبول است یا غیر مقبول. اگر مقبول است پس چه فرق می‌کند که انسان مسلمان باشد یا نباشد، عمده این است که در دنیا کار خیر بکند، فرضا مسلمان نبود و یا هیچ دینی نداشت زیانی نکرده است. اگر غیر مقبول و اجر و پاداشی نزد خدا ندارد با عدل الهی چگونه سازگار است.[۲] مطهری معتقد است که در گذشته این مسئله فقط در میان فلاسفه و در کتاب‌های فلسفی مورد بحث واقع می‌شد، ولی در دوران معاصر به میان همهٔ طبقات اجتماع،از جاهل و عالم ، و بیسواد و تحصیلکرده، کشیده شده و کمتر کسی را می‌توان یافت که حداقل در ذهن خود و برای خود این مسئله را طرح نکرده باشد. مطهری آغاز توجه به این مسئله را از قریب نیم قرن پش و بر اثر سهولت ارتباطات میان ملل مسلمان و غیرمسلمان و ازدیاد وسایل ارتباطی و بالا رفتن میزان ارتباط جوامع با یکدیگر قلمداد می‌کند. آشنایی که موجب می‌شود که این مسئله در میان عموم طبقات اجتماع، خصوصاً طبقهٔ روشنفکر، مورد پرسش و گفت‌وگو قرار گیرد. این گروه‌ها وقتی که در زندگی بعضی از مخترعان و مکتشفان بشر در عصر جدید، که‌ مسلمان نیستند ولی خدمات بسیار ارزنده‌ای به بشریت کرده‌اند، مطالعه‌ می‌کنند، آنها را لایق پاداش می‌یابند و از طرف دیگر قبلاً چنین می‌اندیشیده‌اند که عمل غیر مسلمان مطلقاً بی‌ارزش و بی‌فایده است. جمع چنین تصوراتی آنان را سخت دچار تردید و اضطراب می‌کند و عملاً موضوعی که سال‌ها در قلمروی فکری فیلسوفان مطرح بود به میان محافل عامه مردم پا می‌گذارد و به صورت اشکالی در موضوع عدل الهی در می‌آید.[۳]

همین فضا موجب می‌شود که مطهری بارها با سؤال دربارهٔ عمل خیر غیرمسلمانان از منظر عدل الهی از سوی جوانان و دانشجویان روبه‌رو شود و همین موجب می‌شود که او در کتاب خود به این مسئله بپردازد.[۴]

مطهری، پس از گذراندن مباحث مفصلی دربارهٔ این موضوع کل مباحث خود را اینچنین خلاصه می‌کند:

  • سعادت و شقاوت دارای درجات و مراتب است. همهٔ اهل سعادت در یک درجه نیستند. اهل شقاوت هم در یک مقام نیستند. از سوی دیگر، سعادت و شقاوت تابع شرایط واقعی، تکوینی و غیرقراردادی است.
  • همهٔ بهشتیان از همان ابتدا بهشتی نیستند. اهل جهنم هم در جهنم همیشگی نخواهند بود. بسیاری از مسلمانان و شیعیان به خاطر اعمال بد دنیوی خود، بر فرض اینکه ایمان سالمی داشته باشند، مراحل بسیاری سختی را پس از مرگ در پیش خواهند داشت.
  • افرادی که به خدا و آخرت ایمان ندارند طبیعتاً عملی را برای قرب الهی انجام نمی‌دهند؛ پس انتظاری برای رسیدن به بهشت، که مصداق کامل قرب الهی است، برای آنها مفروض نیست.
  • کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند، چه مسلمان باشند و چه نباشند، اعمالی را که از روی اخلاص و برای رضا خدا انجام می‌دهند مقبول درگاه الهی و موجب رسیدن آنان به بهشت می‌شود.

مرتضی مطهری: «مسلمانان و سایر اهل توحید واقعی اگر مرتکب فسق و فجور شوند و به برنامه عملی الهی خیانت کنند مستحق عذاب‌های طولانی در برزخ و قیامت خواهند بود و احیاناً به‌واسطهٔ بعضی از گناهان، مانند قتل مؤمن بیگناه عمداً، برای ابد در عذاب باقی خواهند ماند. ‏»[۵]

  • غیرمسلمانانی که اعمال خیری را به قصد قرب الهی انجام می‌دهند چون از نعمت اسلام محرومند از برنامهٔ متعالی آن هم محروم هستند. طبعاً، آن مقدار از اعمال آنها مقبول است که منطبق با این برنامه باشد.
  • عمل خیر مقبول از سوی هر کس، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، که انجام شود دارای آفاتی است. معارضه با حقیقت مهم‌ترین عامل از میان رفتن عمل خیر با قصد قربت است.
  • مسلمان یا هر اهل توحید دیگری که مرتکب فسق و فجور شود مستحق عذاب‌های طولانی در برزخ و دوزخ خواهد بود. حتی بعضی گناهان، مانند قتل انسان مؤمن بی‌گناه، موجب خلود در جهنم خواهد شد.
  • اعمال خیر افرادی که به خدا و قیامت ایمان ندارند و حتی مشرک هستند موجب تخفیف یا رفع عذاب آنها خواهد شد.
  • عمل خیر مورد نظر اسلام و قرآن عملی است که دارای حسن فعلی و حسن فاعلی توأمان باشد.
  • آیات و روایاتی که دلالت می‌کنند بر اینکه اعمال منکران نبوت یا امامت مقبول نیست ناظر به انکار از روی عناد و تعصب است؛ اما انکارهایی که صرفاً نوعی عدم اعتراف است، و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست.[۶]

منابع

  1. مطهری، عدل الهی، ص ۲۴۶.
  2. مطهری، عدل الهی، ص ۲۴۵.
  3. مطهری، عدل الهی، ص۲۴۵-۲۴۶.
  4. مطهری، عدل الهی، ص۲۴۶.
  5. مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۸.
  6. مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۶–۳۱۸.