مشروعیت مجازات حدی در نظام اسلامی

سؤال
حدود اسلامی چه ربطی با آیات قرآنی دارد؟ بسياري از حدود اسلامي ريشه قرآني ندارد و استنباطات فقها است كه با هدف ايجاد قدرت سياسي فراهم شده است. قران كتاب اخلاق است نه كتاب حقوق و فقه و قدرت

منابع استنباط احکام شرعی منحصر به آیات قرآن نیست؛ لزومی ندارد که تمامی احکام شرعی از جمله احکام جزایی در قرآن بیان شده باشد. بسیاری از احکام به وسیله پیامبر و معصومین جانشین ایشان معین شده‌است. با این وجود برخی از حدود در خود قرآن بیان شده‌است.

منبع شناسایی احکام جزایی در حکومت اسلامی

موارد ذیل برای معرفی منابع احکام جزایی اسلام قابل ذکر است.

تعیین برخی از احکام جزایی اسلامی در آیات قرآن

مجازات حدی برخی از جرائم در آیاتی از قرآن تعیین شده‌است؛ مثلاً در آیه ۳۸ سوره مائده، حد سرقت به این شکل بیان شده است: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَه فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا …» یعنی [در صورت وجود شرایط] دست مرد یا زن سارق را قطع کنید. بدیهی است جزئیات این حکم و شرایط و کیفیت اجرای حد در روایات تفسیری بیان شده و بر اساس آن فتوا داده شده‌است. آیات دیگری نیز وجود دارد که حدود دیگری را تعیین می‌نماید؛ برخی از این آیات به شرح زیر است: سوره مائده آیه ۳۳ راجع به مجازات محاربه، سوره نور آیه۲ راجع به حد زنا و سوره نور آیه ۴ راجع به حد قذف؛ بنابراین نمی‌توان ادعا کرد که قرآن یک کتاب اخلاقی است و راجع به حدود چیزی بیان ننموده‌است.

منابع استنباط احکام اسلامی

منابع استنباط احکام فقهی و مجازات حدی متعدد است. فقیهان همواره برای استنباط حکم شرعی به منابع چهارگانه‌ی استنباط احکام شرعی و مراجعه می‌کنند؛ تنها در صورتی که ۱-آیات قرآن یا ۲-روایات معصومین یا ۳-حکم قطعی عقل یا ۴-اجماع فقها، بر حکمی دلالت داشته باشد، بر اساس همین منابع به آن حکم فتوا می‌دهد. بنابراین نمی‌توان گفت استنباط شخصی فقها تبدیل به حکم شرعی می‌شود؛ به ویژه در مورد حدود که اهمیت زیادی دارد و حتماً مستند به آیات قرآن یا روایات معصومین است. از نظر فقهی نیز استنباط حکم بر اساس دیدگاه شخصی و بدون وجود ادله شرعی معتبر، بدعت و حرام است.

سابقه طولانی فتوا به مجازات حدی توسط فقیهان شیعه بدون ایفای نقش در حکومت

از سوی دیگر در سالیان زیادی فقهای شیعه حکومت را در دست نداشته‌اند و به همین خاطر نمی‌توان به راحتی ادعا کرد که تمامی فتواهای آنان با هدف سیاسی بوده است.

شایان ذکر است که حد لواط که در متن سؤال به آن اشاره شده است، مستند به روایاتی است که در دسترس همگان قرار دارد.[۱] سایر حدود شرعی نیز وضعی مشابه داشته و مستند به ادله شرعی است و استنباط شخصی فقها و بدون دلیل معتبر نیست.

از سوی دیگر باید توجه داشت که همه احکام در قرآن کریم بیان نشده است؛ بلکه قرآن معمولاً به بیان اهم مسائل پرداخته و احکام کلی را تبیین می‌کند؛ به همین دلیل برای شناخت سایر احکام شرعی و جزئیات احکام قرآنی نیازمند تبیین رسول خدا و جانشینان او هستیم. به بیان دیگر با قرآن به تنهایی نمیتوان تمام احکام اسلام را شناسایی کرد و احکام بیان شده قرآن نیز در بسیاری موارد با تفسیر پیامبر و جانشینان او تبیین می‌شود؛ بنابراین نمی‌توانیم با این ادعا که بسیاری از حدود ریشه قرآنی ندارد، آنها را احکام اسلامی ندانیم. به تعبیر دیگر احکام اسلامی منحصر در بیانات قرآنی نیست. به عنوان نمونه تعداد رکعات نمازهای پنجگانه روزانه که در مقدار آن هیچ تردیدی وجود ندارد، در هیچ‌یک از آیات قرآن بیان نشده است و تبیین آن به خود رسول‌الله واگذار شده است.

پس باید گفت حدود شرعی برساخته فقها نیست بلکه استنتاج آنان از نصوص و ادله شرعی است. این نصوص شرعی در خلال آیات قرآن و بیانات روایی معصومین بیان شده است.

منابع

  1. ر. ک. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۴۰۹ ه‍. ق، ج۲۸، ص۱۵۳ به بعد