آیه قتل یک نفر مساوی است با کشتن همه انسانها
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
چرا در قرآن قتل یک نفر مساوی قتل همه انسانها قرار داده شدهاست؟
متن آیه
﴿ | مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا
هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. مائده:۳۲ |
﴾ |
تفسیر آیه
دربارهٔ این سؤال که چگونه قتل یک انسان مساوی است با قتل همه انسانها و نجات یک شخص مساوی است با نجات همه انسانها؟ مفسّران قرآن پاسخهای مختلفی دادهاند: از جمله در «مجمع البیان»[۱] پنج پاسخ، در «تبیان»[۲] شش پاسخ، در «کنزالعرفان»[۳] چهار پاسخ، در تفسیر «المیزان»[۴] یک پاسخ، و در تفسیر «نمونه»[۵] دو پاسخ به آن داده شدهاست. ما در اینجا به دلیل اختصار به پاسخی که در تفسیر نمونه آمدهاست، اشاره میکنیم.
آنچه در پاسخ سؤال فوق میتوان گفت، این است که قرآن کریم در آیه شریفه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو میکند، زیرا:
اولاً: کسی که دست به خون انسان بیگناهی میآلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسانهای بیگناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بیگناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. او در حقیقت یک قاتل است و طعمه او انسانهای بیگناه و میدانیم که تفاوتی بین انسانهای بیگناه از این نظر نیست و نیز کسی که بهخاطر نوعدوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسانهای بیگناه است.
ثانیاً: جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است، و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندیهای آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسانها میداند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بیگناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنانکه گفتهاند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».[۶] از آنجا که سرنوشت افراد بههم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد بهمنزله قتل همه انسانها فرض شدهاست و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نمودهاست که در آن حکمتهای بیشماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آنها پی ببریم.
تکلیفبودن حفظ حیات انسان
از دیدگاه اسلام حیات بهطور کلی نشانهای از رحمت الهی است.[۷] این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش میبخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان میداند.[۸] اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کردهاست؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شدهاست و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است.
در فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه قرآن کریم و روایات، نفس محترمه شامل همه انسانها است،[۹] مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباه کننده حیات، مستحق کیفر و قصاص گردد.
حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آنقدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسانها معرفی شدهاست.[۱۰] از آیه ۳۲ سوره مائده، اهمیت مرگ و حیات یک انسان از دیدگاه قرآن بهطور کامل مبرهن میگردد، عظمت این امر با توجه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسانها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار میشود.
مطالعه بیشتر
۱. طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، بیتا) ج۵، ص۵۱۸ به بعد.
۲. محمّد گیلانی، محمّد، حقوق کیفری اسلامی، تهران، المهدی، ۱۳۶۳.
۳. علیرضا، فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹.
۴. حسن، عباسزاده اهری، جرمها و مجازاتها در اسلام، تبریز، آیدین، ۱۳۷۸.
منابع
- ↑ الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ ق، ج۳–۴، ص۱۸۷–۱۸۶.
- ↑ ابی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف، مکتبه الأمین، ۱۳۸۳–۱۳۷۶ ق، ج۵، ص۵۰۰..
- ↑ جمال الدین، فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۴۳، ج۱–۲، ص۳۵۳، (کتاب الجنایات).
- ↑ طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا، ج۵، ص۵۱۸ به بعد.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵، ذیل سوره مائده آیه ۳۲.
- ↑ علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بیجا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.
- ↑ روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.
- ↑ چون در انسان روح الهی دمیده شدهاست. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.
- ↑ اسری/۳۲، ولا تقتلوا النفس آلتی حرّم الله الّا با لحق؛ ر.ک. الحرالعاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۹، کتاب القصاص، حدود ۱۴، حدیث دربارهٔ حرمت قتل نفس محترمه.
- ↑ مائده/۳۲؛ ر.ک. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.