برده‌داری از نگاه اسلام

سؤال

برده‌داری از نگاه اسلام را توضیح دهید

موضع اسلام در زمانی که برده‌داری امری متعارف و عادی بنظر می‌رسید، تشویق به آزاد کردن برده و خوش‌رفتاری با آنان بود. اسلام سعی کرده است بردگی را که در تمام جوامع امری معمول بود،به تدریج از بین ببرد. در اسلام کفاره بسیاری از گناهان از جمله قتل خطایی، افطار عمدی روزه و قسم دروغ، آزاد کردن برده است. همچنین آزاد کردن برده، به خودی خود از فضیلت‌های بزرگ شمرده می‌شود. آیات قرآن به این امر اشاره کرده است و روایات‌های فراوانی در این‌باره آمده است.

آزادی انسان

در اسلام اصل بر آزادی انسان‌ها و عدم سلطه بر ایشان است. اسلام با هر گونه عبودیت و بندگی محض جز در برابر خدا به مخالفت برخاسته و برای بندگان، ارباب و صاحب اختیار مطلقی جز خدا نمی‌شناسد.[۱] و حتی در آیه‌ای به صراحت ارباب بودن پیامبران برای مردم و عبودیت مردم در برابر آنان را نفی می‌کند.[۲]

قرآن کریم با سرزنش عملکرد اهل کتاب می‌فرماید: «آنها (یهود و نصاری) دانشمندان و راهبان خویش را به جای خداوند ارباب و صاحب اختیار خود قرار دادند و همچنین مسیح فرزند مریم را؛ در حالی که دستور نداشتند جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار می‌دهند.»[۳]

حضرت علی(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع) می‌فرماید: «بنده غیر خدا مباش، زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است».[۴] بنابر این از منظر اسلام انسان اصولاً آزاد است.

مقابله تدریجی اسلام با برده‌داری

اسلام در محیطی ظهور کرد که برده‌گیری در آن به گونه‌ای ستمگرانه شیوع داشت. سایر سرزمین‌ها نیز وضعیتی مشابه داشتند. تجارت برده در میان عرب جاهلی و دیگر اقوام و ملل امری متعارف بود. هنگام ظهور اسلام مکه یکی از مراکز برده‌فروشی بود. در آن دوران راه‌های گوناگونی برای برده‌گیری افراد وجود داشت. عدم توانایی در پرداخت دین، ارتکاب جرم از راه‌های معمول برده گیری بود. حتی گاهی در جریان یورش‌ها و غارت‌ها، افرادِ بی‌گناه به بردگی گرفته می‌شدند. در چنین وضعیتی اسلام، با دوراندیشی قوانین حکیمانه‌ای در مورد بردگان وضع کرد. اسلام از بدو ظهور با سیاست تحدید راه‌های برده‌گیری به تدریج نظام برده‌داری را تضعیف نمود و حرکت منطقی به سوی لغو کامل برده‌داری را بنیان نهاد. از ابتدای نزول قرآن کریم، آیاتی به تبیین احکام خاصی در جهت حمایت از بردگان اختصاص داده شد و آیاتی به تشویق مسلمانان به آزادسازی بردگان اختصاص یافت. آیات ۱۱ تا ۱۳ از سوره بلد که از آغازین سوره‌های نازل شده در محیط مکه است، مردم را به آزاد کردن برده تشویق می نماید و این کار را عبور آدمی از گردنه‌ای سخت در راه رسیدن به بهشت قلمداد نموده است.

نخستین حرکت اسلام مسدود ساختن تمامی راه‌های برده‌گیری جز یک شیوه استثنایی بود. این مورد استثنایی در آن شرایط غیر قابل گریز بود. اسلام تنها برده‌گیری اسیران جنگی را با وضع شرایط و مقررات خاصی پذیرفت.[۵] وظیفه اولیه مسلمانان در برخورد با اسیران جنگی آزاد ساختن آنان با اخذ تاوان یا حتی بدون آن بود. امّا چنانچه در مواردی آزادسازی اسرای جنگی بنا به مصالحی ممکن نبود، در آن صورت اسلام تحت شرایط خاصی به برده گرفتن آنان رضایت می‌داد؛ زیرا به جای آن که اسیران را در اردوگاه‌ها به کارهای اجباری وادارند یا در محیطی دور از اجتماع به نام زندان محبوس سازند، بهترین شیوه آن بود که آنان را بین مسلمانان مأوا دهند تا با رعایت ضوابط و مقررات معینی از سوی مسلمانان در کنار خانواده‌های آنان زندگی کنند. به این شیوه هم اسیران جنگی با اسلام بهتر آشنا می‌شدند و هم به تدریج زمینه آزادی آنها و الحاق آنان به جامعه مسلمانان فراهم می‌گردید. قهراً در شرایطی که امکان نگهداری شایسته و مراقبت و تربیت اسرای جنگی در مکانی به نام زندان وجود نداشت و آزادسازی همه آنان نیز به مصلحت جامعه اسلامی نبود، تقسیم آنان بین خانواده‌ها با سفارش به رفتاری شایسته و انسانی با آنان در یک روندی که در نهایت به آزادی آنان می‌انجامید، بهترین گزینه ممکن به حساب می‌آمد. در روزگاری که در تمام مناطق جهان با وحشیانه‌ترین شیوه‌ها اسیران را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دادند و از طرف متخاصم نیز اسیران مسلمان را به بردگی می گرفت؛ قرآن کریم مسلمانان را به تعامل انسانی با اسیران امر فرمود، شکنجه اسیران را ممنوع کرد و از به فحشاء کشاندن زنان اسیر منع نمود.[۶]

اسلام با وضع قوانین مختلف مثل قانون استیلاد،[۷] مکاتبه[۸] و آزادسازی بندگان به عنوان کفاره برخی گناهان، و...، راه را برای آزاد ساختن بردگان و نابودی تدریجی نظام برده‌داری هموار ساخت.

از دیدگاه اسلام، بنده یا آزاد بودن به عنوان ملاک ارزیابی انسان شمرده نمی‌شود. هر چند سعی اسلام آن بود تا به طرق مختلف بردگان را از راه‌های گوناگون از قید اسارت رهایی بخشد، امّا در همان مدت اسارت و ببدگی نیز مسلمانان حق نداشتند بردگان را به خاطر برده بودن پست‌تر دانسته یا مورد اهانت و تحقیر قرار دهند؛ بندگانی که گاه در ظاهر تحت عنوان غلام یا کنیز پیامبر و ائمه(ع) قرار می‌گرفتند، در واقع عضوی از اعضای خانواده آنان تلقّی شده و هیچ تفاوتی با سایر آزادگان اهل منزل حتی به لحاظ کار و فعالیت نداشتند و در واقع صرفاً در ظاهر تحت عنوان کنیز یا غلام قرار می‌گرفتند. این وضعیت به گونه‌ای بود که حتی وقتی آن بزرگواران تصمیم به آزاد ساختن آنان می‌گرفتند، گاه آن بردگان به خاطر جدایی از ایشان از پذیرش این آزادی اکراه داشتند.

بستن سرچشمه‌های بردگی

بردگی در طول تاریخ اسباب فراوانی داشته، نه تنها اسیران جنگی و بدهکارانی که قدرت بر پرداخت بدهی خود نداشتند به صورت برده درمی‌آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده داری بود. کشورهای زورمند از تجارت برده پول هنگفتی به دست می‌آوردند. آنان قوای نظامی خود را با انواع سلاح‌ها به ممالک ضعیف آفریقا و دیگر نقاط جهان اعزام می‌کردند و گروه، گروه از انسان‌ها را به اسارت گرفته و در بازارهای برده‌فروشی ممالک دیگر به فروش می‌گذاشتند.

اسلام با تمام شیوه‌های برده‌داری مخالفت کرد و تنها در مورد اسیران جنگی اجازه برده‌گیری داد؛ برده‌گیری اسیران جنگی در اسلام جنبه الزامی نداشت، بلکه در بسیاری موارد اسیران بنا به مصالحی بی قید و شرط یا به شرط دادن فدیه آزاد می‌شدند. در زمان ظهور اسلام زندان مناسبی وجود نداشت که بتوان اسیران جنگی را تا زمان تعیین تکلیف در آن نگهداشت؛ به همین خاطر راهی بهتر از مأوا دادن اسیران جنگی در میان خانواده‌های مسلمانان بر اساس مقررات خاص و به عنوان برده وجود نداشت. طبعا هنگامی که چنین شرائطی تغییر یابد، پیشوای جامعه اسلامی حکم بردگی را درباره این گونه اسیران اعمال نخواهد کرد. مثلا می‌توان آنها را از طریق «من» و «فداء» آزاد ساخت. اسلام به پیشوای مسلمین آزادی عمل داده‌است تا با در نظر گرفتن مصالح عمومی، تصمیم مناسبی اتخاذ نماید. به این ترتیب اسلام سرچشمه‌های بردگی جدید را به صورت تدریجی بست.

حفظ حق مقابله به مثل در برده‌گیری اسیران جنگی

یکی از حکمت‌های نفی کلی نظام برده داری در صدر اسلام، حفظ حق مقابله به مثل در برابر دولت‌های متخاصم بود. اگر کشورهای غیر اسلامی در آن زمان ملتزم و متعهد به عدم برده‌گیری بودند و پیمانی با این هدف منعقد شده‌بود، عمل به مفاد این پیمان الزامی بود؛ اما در وضعیتی که چنین پیمانی وجود نداشت نفی کلی برده‌داری در اسلام عملا به ضرر دولت اسلامی و مسلمانان بود. اگر کشورهای دیگر آسوده‌خاطر بودند که هیچگاه دولت اسلامی اتباع دیگر دول را به برده نمی‌برد، حمله به سرزمین اسلامی برای ایشان بی هزینه بود و برای برده‌گیری مسلمانان جری و جسور می‌شدند. بنابراین، ضرورت داشت در دوران رواج برده داری در جهان، اسلام حق مقابله به مثل را برای مسلمانان حفظ نماید و علی رغم مخالفت عملی با نظام برده‌داری، برده گیری دشمن را در آن دوران به عنوان شیوه‌ای برای دفاع از شهروندان مسلمان مثل باقی گذارد. به این همین جهت اسلام پیش از نفی نظام برده‌داری در سراسر جهان، برده‌داری را به کلی نفی ننمود؛ اگرچه عملا در جهت حفظ حقوق بردگان موجود و برچیدن نظام برده‌داری اقدامات بزرگ و ارزنده‌ای انجام داد.

گشودن دریچه آزادی

اسلام برنامه وسیعی برای آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر به درستی به آن عمل می‌شد در مدت نه چندان زیادی تدریجاً همه بردگان آزاد شده و شهروندی آزاد محسوب می‌شدند. رئوس این برنامه چنین است:

الف) در اسلام یکی از مصارف هشتگانه زکات، خریدن و آزاد کردن بردگان است (توبه / ۶۰) و به این ترتیب یک بودجه دائمی و مستمر برای این امر در بیت‌المال اسلامی در نظر گرفته شده و تا آزادی کامل بردگان ادامه داشت.

ب) برای تکمیل این منظور مقرراتی در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادی که با مالک خود می‌بندند، بتوانند با کار کردن خود را آزاد کنند (در فقه اسلامی فصلی در این زمینه تحت عنوان «مکاتبه» آمده است).

ج) در اسلام آزاد کردن بردگان یکی از مهمترین عبادات و از بهترین اعمال نیک است. پیشوایان اسلام در این مسئله پیش قدم بودند، تا آنچه که در حالات علی(ع) نوشته‌اند: اعتق آلفا من کدیده:[۹] «هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند».

د) پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه‌ای آزاد می‌کردند تا سرمشقی برای دیگران باشد. تا آنجا که یکی از بردگان امام باقر(ع) کار نیکی انجام داد امام(ع) فرمود: «اذهب فانت حر فانی اکره ان استخدم رجلا من اهل الجنه؛[۱۰] برو تو آزادی که من خوش ندارم مردی از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم».

در حالات امام سجاد(ع) آمده است: «خدمتکارش آب بر سر حضرت می‌ریخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد، امام(ع) سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: و الکاظمین الغیظ حضرت فرمود: خشمم را فرو بردم عرض کرد: وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ فرمود: خدا تو را ببخشد عرض کرد: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ فرمود: برو برای خدا آزادی».[۱۱]

هـ) در بعضی از روایات اسلامی آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد می‌شوند، چنان‌که از امام صادق(ع) می‌خوانیم:کسی که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد می‌شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسی که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست.[۱۲]

در همین باب حدیثی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که فرمود: «ما زال جبرئیل یوصینی بالمملوک حتی ظننت انه سیضرب له اجلا یعتق فیه؛[۱۳] پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من می‌کرد تا آنجا که گمان کردم به زودی ضرب الاجلی تعیین می‌شود که به هنگام رسیدن آن خود به خود آزاد شوند».

و) کسی که برده مشترکی را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند؛[۱۴]هر گاه بخشی از برده‌ای را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادی سرایت کرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد!.[۱۵]

ز) بر اساس موازین اسلامی هر گاه فرد آزادی مالک برده‌ای شود که با او خویشاوندی نزدیک دارد، آن برده خود به خود آزاد می‌شود. اگر پدر فردی آزاد یا مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمه، دایی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و خواهرزاده او برده باشد و به ملکیتش درآید فوراً آزاد محسوب می‌شود.

ج) هرگاه انسانی آزاد از کنیز خود صاحب فرزندی شود، فروختن آن کنیز ناممکن شده و پس از فوت پدر باید آن کنیز از محل سهم الارث فرزند آزاد شود. این امر وسیله آزادی بسیاری از بردگان می‌شد، زیرا بسیاری از کنیزان همسر صاحب خود می‌شدند و طبعا از آنها فرزند داشتند.

ط) کفاره بسیاری از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده‌است؛ در این زمینه می‌توان کفاره قتل خطایی، کفاره ترک عمدی روزه و کفاره قسم را به عنوان نمونه نام برد.

ی) اگر صاحب برده نسبت به برده‌اش پاره‌ای از مجازات‌های سخت را اعمال نماید، برده خود به خود آزاد می‌شود.[۱۶]

احیای شخصیت بردگان

در دوران گزاری که طبق برنامه حساب‌شدۀ اسلام بردگان به سوی آزادی سوق داده می‌شوند، اسلام برای احیای حقوق بردگان اقدامات وسیعی کرده و شخصیت انسانی آنان را احیاء نموده‌است؛ تا آنجا که میان بردگان و افراد آزاد هیچ تفاوتی از نظر شخصیت انسانی نمی‌بیند و یگانه معیار ارزیابی انسان را میزان تقوا قرار می‌دهد؛ به همین جهت به بردگان اجازه می‌دهد همه گونه پست‌های مهم اجتماعی را عهده‌دار شوند، تا آنجا که بردگان می‌توانند عهده‌دار منصب مهم قضاوت شوند.

در آغازِ اسلام و در عصر پیامبر(ص) جایگاه‌های برجسته‌ای از فرماندهی لشکر گرفته تا پستهای حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد. بسیاری از یاران بزرگ پیامبر(ص) بردگان بودند یا بردگان آزاد شده، و در حقیقت بسیاری از آنها به صورت معاون برای بزرگان اسلام انجام وظیفه می‌کردند. اقداماتی از این دست نشان می‌دهد اسلام به شکل واقعی و نه با ادعایِ صرف، احیاگر حقوق انسانی بردگان بوده و میان برده و آزاد تفاوتی نمی‌بیند.

سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه می‌توان نام برد، بعد از غزوه بنی المصطلق پیامبر(ص) با یکی از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و راه را برای اقناع مسلمانان در آزادسازی تمام اسرای قبیله فراهم ساخت.

رفتار انسانی با بردگان

در اسلام دستورات زیادی درباره رفق و مدارا با بردگان وارد شده‌است؛ تا جایی که آنها را در زندگی صاحبان خود شریک و سهیم کرده است. پیغمبر اسلام(ص) می‌فرمود: کسی که برادرش زیر دست او است باید از آنچه می‌خورد به او بخوراند و از آنچه می‌پوشد به او بپوشاند، و زیادتر از توانایی به او تکلیف نکند.[۱۷]

علی(ع) به غلام خود «قنبر» می‌فرمود: «من از خدای خود شرم دارم که لباسی بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا(ص) می‌فرمود: از آنچه خودتان می‌پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود می‌خورید به آنها غذا دهید».[۱۸] امام صادق(ع) می‌فرماید: «هنگامی که پدرم به غلامی دستور انجام کاری می‌داد ملاحظه می‌کرد اگر کار سنگینی بود بسم اللَّه می‌گفت و خودش وارد عمل می‌شد و به آنها کمک می‌کرد».[۱۹]

خوش رفتاری اسلام و پیشوایان معصوم (ع) نسبت به بردگان در این دوران انتقالی به اندازه‌ای است که حتی غیرمسلمانان نیز بر آن تأکید و آن را تمجید کرده‌اند.

به عنوان نمونه «جرجی زیدان» در تاریخ تمدن خود چنین می‌گوید: «اسلام به بردگان فوق‌العاده مهربان است. پیغمبر اسلام(ص) درباره بردگان سفارش بسیار نموده، از آن جمله می‌فرماید: کاری که برده تاب آن را ندارد به او واگذار نکنید، و هر چه خودتان می‌خورید به او بدهید.» در جای دیگر می‌فرماید: «به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید، بلکه آنها را (پسرم) و (دخترم) خطاب کنید!» قرآن نیز درباره بردگان سفارش جالبی کرده و می‌گوید: «خدا را بپرستید، برای او شریک مگیرید، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان و همسایگان نزدیک و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نیکوکاری رفتاری نداشته باشید، خداوند از خودپسندی بیزار است».[۲۰]

انسان‌فروشی، بدترین معامله

در اسلام خرید و فروش بردگان یکی از منفورترین معاملات است تا آنجا که در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) آمده است: «شر الناس من باع الناس! بدترین مردم کسی است که انسانها را بفروشد».[۲۱]

همین تعبیر برای شناسایی نظر نهایی اسلام را در مورد بردگان کافی است. چنین تعبیری به خوبی نشان می‌دهد جهت‌گیری برنامه‌های اسلامی به سوی برچیدن نظام برده‌داری بدون هیاهو و بدون تحمیل بار اقتصادی سنگین بر مردم است.

تعابیر دیگری حاکی از آن است که در اسلام سلب آزادی و حریت از انسان‌ها و تبدیل آنها به یک متاع یکی از گناهان نابخشودنی است؛ چنان‌که در حدیثی از پیغمبر اسلام(ص) آمده است: ان اللَّه تعالی غافر کل ذنب الا من جحد مهرا، او اغتصب اجیرا اجره، او باع رجلا حرا؛[۲۲] «خداوند هر گناهی را می‌بخشد جز (سه گناه): کسی که مهر همسرش را انکار کند، یا حق کارگری را غصب نماید، یا انسان آزادی را بفروشد.» طبق این حدیث سلب آزادی از انسانها گناهی سنگین و نابخشودنی است.

برده گرفتن کافر محارب

اسلام از سه سبب رایج دنیای قدیم: زور، جنگ، پدر و فرزندی، فقط جنگ با کفر حربی را مجوز بردگی شمرد.[۲۳] حتی این سبب نیز هرگز جنبه الزامی ندارد؛ در حالی که در عصر ظهور اسلام و حتی قرن‌ها بعد از آن، برده‌گیری از طریق زور در جهان رایج بود و حمله به کشورهای افریقایی و سیاه پوستان و دستگیر کردن انسانهای آزاد، و تبدیل آنها به بردگان، بسیار زیاد بوده و گاهی در مقیاس‌های وحشتناک روی آن معامله می‌شد. به‌طوری که در اواخر قرن ۱۸ میلادی دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله می‌کرد، و هر سال یکصد هزار نفر را از آفریقا گرفته و به صورت بردگان به آمریکا می‌برد.[۲۴]

آنچه در صدر اسلام بر «جواز» و نه «رجحان و مطلوبیت» آن حکم شده جواز به بردگی گرفتن «اسیر جنگی کافر» است که حکم جواز آن از وضعیت و امکانات آن عصر نشأت گرفته بود؛ برده‌گیری «کافر محارب» از اسیر کردن یا آزاد گذاردن او معقول‌تر بود؛ در آن روز زندانهایی وجود نداشت که بتوان اسیران جنگی را تا مدتی در آن نگهداشت؛ همچنین آزادسازی همه اسران نیز به مصلحت نبود زیرا به احتمال زیاد چنین افرادی به اردوی دشمن بر گشته و یا برای آن جاسوسی می‌کردند؛ لذا راهی جز تقسیم کردن اسیران جنگی در میان خانواده‌ها و نگهداری ایشان به صورت برده وجود نداشت. بدیهی است در هر عصری همه انسانها مشمول حکم اولیه اسلام در «حرمت برده گرفته شدن» هستند؛ همچنین در دورانی که معاهدات بین‌المللی روشن و مورد پذیرش اسلام وجود دارد و امکان «زندانی» کردن اسیر کافر و محارب فراهم است، به بردگی گرفتن آنها ضرورت نداشته و از آن اجتناب می‌شود.[۲۵]

آزاد کردن برده در قرآن و روایات

قرآن آزاد کردن برده را یکی از نیکوکاری‌ها[۲۶] برمی‌شمرد و مردم را به خوش‌رفتاری با آنان و آزاد کردن بردگان تشویق می‌کند.[۲۷] همچنین کفاره برخی گناهان را آزاد کردن برده معین کرده است.[۲۸] روایات فراوانی وجود دارد که توصیه به آزاد کردن برده‌ها دارد.


مطالعه بیشتر

۱. بردگی از دیدگاه اسلام، تهران: بنیاد دائره المعارف اسلامی، ۱۳۷۲.

۲. دین و آزادی، محمدتقی مصباح یزدی، مرکز مطالعات و پژوهش‌های حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱.

۳. نگاهی به بردگی، آیت الله محمد علی گرامی.

۴. بردگی در اسلام، محمد صادق ایرجی.

۵. بردگی از دیدگاه اسلام، حسینی طباطبایی.

۶. بررسی تاریخی اسلام و برده داری با تکیه بر سیره معصومان، عبدالرضا عرب


منابع

  1. آل عمران/۶۴؛ بگو ای اهل کتاب… جز خداوند را نپرستیم و برای او شریکی قایل نشویم و هیچ‌یک از ما دیگری را به جای خداوند ارباب و صاحب اختیار خود قرار ندهد.
  2. آل عمران/۸۰.
  3. توبه/۳۱.
  4. نهج البلاغه، نامه ۳۱، بند ۸۷، ص۱۲۸.
  5. مصباح یزدی، محمد تقی، دین و آزادی، مرکز مطالعات و پژوهش‌های حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱، ص۴۹.
  6. نور/۳۳.
  7. منظور از استیلاد آن است که اگر زنی مملوک از مولای خود صاحب فرزندی می‌شد، پس از وفات مولی آن زن بلافاصله آزاد می‌گردید.
  8. مکاتبه قانونی است که مطابق آن، هر اسیر و بنده‌ای می‌توانست با مالک خود قراردادی منعقد ساخته و به موجب آن در برابر مبلغی که به تدریج به مولایش می‌پردازد خویشتن را آزاد سازد. آیه ۳۲ از سوره نور به تشریح همین مورد اختصاص یافته است.
  9. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۱، ص۴۳.
  10. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۲.
  11. نور الثقلین، ج۱، ص۳۹۰.
  12. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۶.
  13. همان، ص۳۷.
  14. شرایع کتاب العتق؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱.
  15. شرایع کتاب العتق.
  16. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۶.
  17. بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۴۱، ح۱۱.
  18. همان، ص۱۴۴، ح۱۹.
  19. همان، ص۱۴۲، ح۱۳.
  20. تاریخ تمدن، ج۴، ص۵۴.
  21. مستدرک، ج۲، کتاب تجارت، باب ۱۹، ح۱.
  22. بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۱۶۸، ح۱۱.
  23. شهید مطهری، یادداشتهای استاد مطهری، جلد دهم‏، ص۳۰۵
  24. المیزان، ج۶، ص۳۶۸.
  25. سایت آیین رحمت، پاسخ به شبهات کلامی، متعلق به دفتر آیت الله مکارم شیرازی
  26. سوره بقره، آیه ۱۷۷
  27. سوره نساء آیه ۲۶
  28. سوره نساء، آیه ۹۲؛ سوره مائده، آیه ۸۹