حقوق کودک از نظر اسلام و حقوق بشر
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
نظر اسلام و حقوق بشر در مورد حقوق اطفال چیست؟
به عنوان مقدمه باید توجه داشت که نهاد خانواده به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی همواره مورد توجه قانونگذاران بودهاست و مهمترین هدف قانون در هر جامعه ای نیز تبیین حقوق افراد آن جامعه به منظور حفظ و عدم تضییع آن میباشد. در مکتب غنی اسلام، مسئله حقوق کودکان جایگاه ویژه ای دارد و برای آن در تمامی مراحل، قوانین مقتضی وضع شدهاست که خود بحث ویژه و جایگاه متناسب خویش را میطلبد. جامعه بینالمللی نیز از این امر مستثنا نبوده و تحرک و پویایی جامعه بینالمللی برای حمایت از حقوق کودک در یکی دو دهه اخیر شتاب چشمگیری داشتهاست و کنوانسیون حقوق کودک مشخصترین نماد این امر میباشد. توجه به حقوق کودک و این اندیشه که کودکان بایستی از حقوق خاص و متناسب با شرایط خود برخوردار شوند، پدیده جدیدی نیست؛ هم اسلام به این امر توجه داشتهاست و هم در این عصر و زمان نظام بینالملل حقوق بشر بر این مسئله تأکید دارد.
حقوق اطفال از نظر اسلام
در مکتب اسلام، حقوق متعدد و در مراحل مختلفی برای کودکان مشخص شدهاست و والدین و افراد اجتماع موظف به رعایت این حقوق شدهاند. اولین و اساسیترین حق برای کودک، حق داشتن پدر و مادر شایستهاست. از نگاه اسلام، خانواده محبوبترین بنیاد و بنیان اجتماعی است. پدر و مادر بر اساس پیوند ازدواج در کنار هم قرار گرفته و کانون پرمهر و محبت خانواده را تشکیل میدهند. کودک محصول این پیوند مقدس خواهد بود. از دید اسلامی، رعایت این حق کودک منوط به پیوند و ازدواج قانونی و شرعی است؛ تولد فرزند خارج از این دایره، اولین تعدی به حقوق کودک است که اسلام از آن نهی کردهاست. کودکی که خود را محصول پیوندی بیهویت و غیر مقدس بداند در آینده دچار اختلالهای عاطفی و روانی فراوان خواهد شد.
از دیگر حقوقی که برای اطفال وجود دارد، حق حضانت است. فقهای امامیه در تعریف حضانت بیان میکنند: حضانت عبارت است از ولایت و سلطنت بر تربیت طفل و متعلقات آن از قبیل نگهداری کودک، گذاردن او در بستر، پاکیزه کردن، شستن جامههای او و مانند آن.[۱]بنابر این، در حضانت، هر آنچه که برای نگهداری طفل مطابق اقتضای سن او لازم است، باید انجام گیرد. حضانت، هم ناظر به حمایت جسمی از کودک است و هم ناظر به حمایت روحی و اخلاقی طفل.
ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی ایران در این باره مقرر میدارد: «نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است».
یکی دیگر از حقوق مهم که برای کودکان در اسلام مورد توجه فراوان قرار گرفتهاست، حق تعلیم و تربیت آنان است. تعلیم و تربیت غالباً با هم استعمال میشوند، به طوری که گویا یک معنا دارند؛ در صورتی که هر یک از آنها دارای مفهومی غیر از مفهوم دیگری است. «تعلیم» در لغت به معنای یاد دادن و آموزش بوده و عبارت است از انتقال علوم و فنون و بهطور کلی انتقال دانستهها به فراگیر و متعلم. و تربیت به معنای پرورش و نشو و نما دادن به کار میرود.
در اسلام ضمن این که به جایگاه علم و دانش آموزی بهطور عمومی فراوان اشاره شدهاست، تعلیم و تربیت فرزندان نیز بهطور مستقل مورد توجه قرار گرفته و بر آن تأکید شدهاست. چنانکه در روایتی، امام علی (ع) فرمودهاند: حق فرزند بر پدر سه چیز است: نام نیکو برای او انتخاب کند، او را به نیکی ادب کند و به او قرآن بیاموزد[۲] قانون مدنی ایران نیز که برگرفته شده از دیدگاههای اسلامی است، در ماده ۱۱۷۸ میگوید: «ابوین مکلف هستند در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند.»
حق تعلیم و تربیت شاخههای گوناگونی از جمله تعلیم آموزههای دینی، علوم پایه و عمومی، تربیت عاطفی، تربیت اجتماعی و… را در بر میگیرد که هر کدام از آنها خود بحث و زمان مفصلی را میطلبد و این مختصر گنجایش آن را ندارد.
اسلام علاوه بر این امور، به حقوق مالی کودکان نیز توجه کردهاست و برای آنان نفقه در نظر گرفتهاست و نفقه از حقوقی است که فرزندان نسبت به والدین و اجداد از آن برخوردارند. نفقه اولاد در حقوق اسلامی در ذیل عنوان نفقه اقارب مورد بحث قرار گرفتهاست. نفقه در لغت به معنی هزینه، خرج، خرجی، آنچه هزینه عیال و اولاد، روزی و مایحتاج معاش آمدهاست.[۳] معنای اصطلاحی نفقه نیز نزدیک به معنی لغوی آن است و در اصطلاح فقهی و حقوقی عبارت از چیزهایی است که شخص برای ادامه زندگی به آنها محتاج است، از قبیل: خوراک، پوشاک، مسکن و اساس منزل و همه آنچه که یک شخص در زندگی بهطور متعارف به آن نیازمند است.[۴] در فقه امامیه، نفقه ابوین و اولاد واجب است و بر آن ادعای اجماع مسلمین شدهاست و مستند آن آیه شریفه ۳۱ سوره اسراء است و علاوه بر این، روایات بسیاری نیز از اهل بیت (ع) در این زمینه وارد شدهاست.[۵]
در اسلام، حقوق دیگری نیز برای کودک ذکرشده است از جمله حق ارث، حق استیفای قصاص، حق تکریم و احترام به شخصیت کودک و … که به جهت اختصار از توضیح آنها خودداری میشود.
و اما حقوق کودکان در نظام بینالملل حقوق بشر
توجه به حقوق کودک در جامعه جهانی به دوران بعد از جنگ جهانی اول بازمیگردد. این طرز تفکر از آنجا ناشی گردید که در طی سالیان متمادی، کودکان قربانی سیاستهای اقتصادی غلط، خطاهای سیاسی و جنگ میشدند. اولین قدم قانونی برای حمایت از حقوق کودک در سال ۱۹۲۴ توسط جامعه ملل برداشته شد؛ زمانی که اولین اعلامیه ۵ ماده ای حقوق کودک که توسط یک سازمان غیردولتی بینالمللی تهیه شده بود را تصویت نمود. پس از آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ مورد تصویب قرار گرفت، بهطور محدود به حقوق کودکان اشاره گردید. اما وضعیت خاص کودکان و تضییع حقوق آنها، به ویژه در مخاصمات مسلحانه و آسیبپذیری این قشر در طول جنگ جهانی دوم، ضرورت توجه به حقوق کودکان و حمایت از آنان را در یک سند مجزا و خاص مشخص نمود. به همین دلیل مسائل کودکان بهطور بارز و مشخصی از بدو تأسیس سازمان ملل مورد توجه قرار گرفت و بالاخره در سال ۱۹۵۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه ای[۶] به اتفاق آراء اعلامیه حقوق کودک را مورد تصویب قرار داد.
این اعلامیه، در واقع اولین سند حقوقی مستقل برای کودکان جهان بوده و شامل ده اصل میباشد که در آن به آموزش و پرورش و حمایت ویژه از کودکان و منع کلیه اشکال تبعیض در مورد کودکان اشاره شدهاست و در مقدمه آن بیان شده که کودکان بایستی دوران کودکی خود را با خوشبختی و آسایش بگذرانند و از حقوق اجتماعی ویژه برخوردار گردند. بدین لحاظ، اعلامیه مذکور از کلیه افراد جامعه، سازمانهای داوطلب، مقامات محلی و دولتها میخواهد که این حقوق را به رسمیت شناخته و در جهت اجرای آن از طریق اتخاذ قوانین و ابزارهای خاص اهتمام کافی مبذول دارند. اما از آنجا که اعلامیه ۱۹۵۹ سازمان ملل متحد تعهد اجرایی برای دولتهای جهان ایجاد نمیکرد و از دیگر سو، دنیا به وضوح شاهد تضییع حقوق کودکان بود، در سال ۱۹۸۹ در طی قطعنامه ای[۷] کنوانسیون حقوق کودک به تصویب مجمع عمومی رسید، این کنوانسیون به عنوان یک سند الزامآور، ضمن حمایت همهجانبه و گسترده از کودکان به عنوان اصلیترین سرمایه انسانی هر کشور، توانست در تحکیم و شفافیت نقش و وظیفه خانواده و دولتها گام برداشته و راهکارهایی را در تأمین حقوق همهجانبه کودکان مشخص نماید. بهطور کلی حقوق مطروحه در کنوانسیون را میتوان به اصول حقوق زیر بنایی و اساسی، حق مشارکت و آزادیهای مدنی، حق حمایت و حق تأمین طبقهبندی نمود. از جمله حقوق زیربنایی و اساسی کودکان در این کنوانسیون عدم تبعیض، رعایت منافع کودکان، حق حیات و بقا و رشد آنان است. در مورد اصل عدم تبعیض در این کنوانسیون تأکید شدهاست که حقوق در نظر گرفته شده در این کنوانسیون برای کلیه کودکان، بدون در نظر گرفتن جنسیت، رنگ، نژاد و ملیت آنان است.[۸]
همانگونه که اسلام نیز بیان داشته و در مطالب پیشگفته به آن اشاره کردیم، رعایت منافع کودکان از جمله حقوق زیربنایی و از اهم ملاحظاتی است که در این کنوانسیون نیز بهطور مشخص به آن اشاره شدهاست و به عنوان یکی از مباحث اصلی مطرح است.[۹]
حق برخورداری از حمایت
اصولی چند از کنوانسیون مثل ماده ۲۲، ۳۸ و ۳۹ به حق برخورداری از حمایت و اعمال روشهای حمایتی در شرایط اضطراری جهت کودکانی که در شرایط ویژه به سر میبرند، اختصاص یافتهاست.
اعلامیه حقوق کودک در ماده ۳۷ نیز بیان میدارد سن مسئولیت کیفری کودکان نباید خیلی پایین در نظر گرفته شود و هیچ کودکی نباید تحت شکنجه یا سایر رفتارهای خشونتآمیز قرار گیرد. مجازات اعدام یا حبس ابد، بدون امکان بخشودگی در مورد کودکان زیر ۱۸ سال نباید اعمال گردد.
در این کنواسیون هم چنین اهمیت رشد کودک در خانواده دقیقاً تعریف و مشخص شده و بر رشد و اعتلای کودک در محیطی آکنده از شادی و تفاهم تأکید گردیدهاست. در این کنوانسیون نیز همانند دیدگاه رفیع اسلام و به همان صورتی که دین اسلام نیز بیان داشته، عالیترین منافع کودک زمانی تأمین میگردد که مسئولیت اولیه رشد و پیشرفت کودک بر عهده اولیای قانونی وی باشد.[۱۰]
در این کنوانسیون هم چنین حق برخورداری از بهداشت، حق بهرهمندی از آموزش، اوقات فراغت و انجام فعالیتهای فرهنگی نیز مورد تأکید قرار گرفتهاست و پرسشگر محترم جهت مطالعه بیشتر به مواد این کنوانسیون که به فارسی نیز ترجمه شدهاست میتواند رجوع کند.
به عنوان نتیجه و در یک جمعبندی
بهطور خلاصه میتوان بیان داشت که شعار جامع از نظر اسلام و حقوق بشر راجع به اطفال عبارت است از حمایت و رعایت اصول مواردی که به غبطه و مصلحت بیشتر کودکان منتهی میشود. قوانین وضع شده در زمینه حقوق کوئدک ـ چه در اسلام و چه در نظام حقوق بشر ـ در جهت این است که از کودکان بیشترین حمایت صورت پذیرد تا آنان بتوانند به عنوان آینده سازان جامعه بشریت، به سعادت کامل و نهایی دست یابند و تمامی حقوق مطرح شده در جهت رسیدن به این نتیجه مهم است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
- حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، مجید وزیری، نشر شرکت چاپ و نشر بینالملل.
- حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (ع)، محمد جواد طبسی، نشر انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
- تربیت و بازسازی کودکان، علی قائمی، انتشارات امیری.
- تربیت فرزندان از دیدگاه پیامبر، محمد نور سوید، ترجمه: محمد صالح سعیدی، چاپخانه امین سنندج.
- کنوانسیون حقوق کودک و بهرهوری از آن در حقوق داخلی ایران، جمعی از نویسندگان، انتشارات دانشگاه تهران.
- حقوق بشر و موضع جمهوری اسلامی ایران، حسین مهرپور، انتشارات اطلاعات.
و…
منابع
- ↑ شهید ثانی، سالک الافهام، ج۸، ص۴۲۱؛ خوانساری، سید احمد، جامع المدارک، ج۴، صص ۴۷۲ و ۴۷۳.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۱.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۴۸، ص۶۷۳.
- ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۳۷۶.
- ↑ برای اطلاع از روایات، ر.ک. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۳۷.
- ↑ A/Res 1386 (xiv), 20 November 1958.
- ↑ A/ Res. ۴۴/۲۵، ۲۰ November 1989.
- ↑ کنوانسیون حقوق کودک، ماده۲.
- ↑ همان، ماده۳.
- ↑ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۱۸، بند ۱.