آیه «هر کجا کافران را یافتید، آنها را بگیرید و بکشید»
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیه ۹۸ سوره مبارکه نساء در مورد قتل کفار، چگونه توجیه میشود؟
آیه ۸۹ سوره نسا میفرماید:((آنان آرزو میکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوی یکدیگر باشید. بنابر این از آنها دوستانی انتخاب نکنید، مگر این که (توبه کنند) و در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سرباز زنند (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند)، هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید و از میان آنها، دوست و یاوری اختیار نکنید!))
این آیه شریفه در تعقیب آیه قبل (۸۸ / نساء)، درباره منافقانی که بعضی از مسلمانان ساده دل به حمایت از آنها برخاسته و از آنها شفاعت میکردند و قرآن بیگانگی آنها را از اسلام بیان داشت، در این آیه میفرماید: ((تاریکی درون آنها، به قدری است که نه تنها خودشان کافرند بلکه «دوست میدارند شما هم همانند آنان کافر شوید و مساوی یکدیگر گردید.»
بنابر این، آنها از کافران عادی نیز بدترند؛ زیرا کفار معمولی دزد و غارتگر عقائد دیگران نیستند، اما اینها هستند و فعالیتهای پیگیری برای تخریب عقاید دیگران دارند، اکنون که آنها چنین هستند، آنها را برای دوستی انتخاب نکنید مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند و دست از نفاق و تخریب بردارند و نشانه آن این است که از مرکز کفر و نفاق به مرکز اسلام (از مکه به مدینه) مهاجرت نمایند.[۱]
اما اگر حاضر به مهاجرت نشدند، بدانید دست از کفر و نفاق خود برنداشته اند و اظهار اسلام آنها فقط به خاطر اغراض جاسوسی است، در این صورت میتوانید هر جا بر آنها دست یافتید، آنها را اسیر کنید یا در صورت لزوم به قتل برسانید.[۲]
این شدت عمل، که در آیه فوق نسبت به این دسته از منافقان نشان داده شده، به خاطر آن است که جز این راهی برای نجات یک جامعه زنده در مسیر انقلاب از چنگال دشمنان دوست نما و جاسوسان خطرناک نیست.
قابل توجه این که: این در حالی است که اسلام افراد غیر مسلمانی همانند یهود و نصاری را با شرایطی تحت حمایت خود قرار داده، و اجازه هیچ گونه مزاحمت نسبت به آنها نمیدهد، اما در مورد این دسته از منافقان این چنین شدت عمل به خرج داده است.[۳] و با این که آنان تظاهر به اسلام مینمودند دستور اسارت و حتی اعدام آنان را در صورت لزوم صادر کرده است. و این نیست مگر به خاطر آن که این گونه افراد، زیر پوشش اسلام میتوانند ضربههایی بزنند که هیچ دشمن قادر بر آن نیست.
ممکن است گفته شود: سیره پیامبر اکرم(ص) درباره منافقان این بوده که هیچگاه دستور قتل آنها را صادر نمیکرد، مبادا دشمنان او را متهم به کشتن یارانش کنند یا بعضی از این مسئله سوءاستفاده کرده، با افرادی که خرده حساب داشتند به عنوان منافق بودن در آویز شده و آنها را به قتل برسانند.
در پاسخ باید توجه داشت: سیره پیامبر اکرم(ص) تنها در مورد منافقان «مدینه» و مانند آنها بوده است که به ظواهر اسلام عمل میکردند و مبارزه صریحی با اسلام و مسلمین نداشتند، اما کسانی که مانند منافقان «مکه» همکاری روشنی با دشمنان اسلام داشتند، مشمول این حکم نبودند.[۴]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱ـ المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی ـ رحمه الله علیه ـ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج۵، ص۴۵.
۲ـ تفسیر نمونه، استاد مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۴، ص۷۶.
۳ـ تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران: انتشارات مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ج۲، ص۳۴۸.
۴ـ مجمع البیان، علامه طبرسی، تهران، انتشارات فراهانی، ج۵، ص۲۸۲.