مهد در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۳ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا در لغت عرب «مهادا» به معنی گهواره است؟

مهد، مهاد، مهادا و… همه از یک ریشه هستند و در لغت عرب و قرآن کریم برای معانی شبیه و نزدیک به هم استفاده شده‌اند که با نگاهی به لغت و معنای لغوی آن روشن می‌گردد.

مهد در لغت

جایی که برای خوابیدن بچه آماده می‌کنند را مهد گویند.}}[۱] و مهد همان آماده کردن و مهیا ساختن مکان و شرایطی برای زندگی و عاقبت کار خویشتن است.[۲]

بنابراین، مهد یعنی آماده ساختن و اگر به گهواره بچه مهد گفته می‌شود، برای این است که گهواره جایی است که برای استراحت بهتر کودک آماده می‌شود و مهد هر چند در نگاه اولیه به گهواره معنی می‌شود، ولی در اصل هر گونه آماده‌سازی شرایط را مهد گویند.

اما مهاد اعم است از گهواره و غیر گهواره؛ یعنی در مهد، آنچه اول به ذهن انسان می‌آید گهوراه کودک است؛ ولی «مهاد» اعم است از جایی که برای کودک آماده می‌شود و جایی که برای بزرگسالان استفاده می‌شود و نیز اعم است از جایی که برای استراحت آماده شود یا برای زندگی عمومی بشر یا یک خانواده محیطی آماده گردد و نیز اعم است از جایگاه بشری در دنیا و جایگاه انسان‌ها در آخرت.[۳]

کلمه مهد و مشتقات آن پانزده مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است که هم به معنای گهواره و هم به معنای اعم از گهواره و شرایط زندگی و عاقبت کارها آمده که در این نوشتار به آنها اشاره می‌شود:

۱. مهد یعنی گهواره: خداوند در چند مورد از کلمهٔ مهد گهواره را منظور کرده از جمله در سخن گفتن حضرت عیسی(ع) در گهواره: {{قرآن|وَیُکلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِینَ[۴]؛ «و با مردم در گهواره و در سن بزرگسالی سخن گفت و از بندگان صالح بود».

۲. مهد یعنی زمین برای زندگی مردم: در کنار این، گاهی خداوند متعال «زمین» را مهد دانسته است. چون آن را برای زندگی بشر آفریده و مهیا ساخته و گسترانیده است هم چنانچه یک مادر، گهواره را برای آسایش و رفاه بچه اش آماده می‌سازد:

﴿الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَک لَکمْ فِیهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّی[۵]؛ «همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد و راه‌هایی در آن ایجاد کرد و از آسمان آبی فرستاد که با آن، انواع گوناگون گیاهان را برآوردیم».

در این قسمت مهاد را به معنای فرش و محل آرامش آورده است: ﴿أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا[۶]؛ «آیا زمین را محل آرامش قرار ندادیم».

۳. جایگاه اهل عذاب: با توجه به این که «مهد» آماده کردن جایگاه بشری معنا شد، خداوند متعال از جهنم نیز بابد جایگاه بود و بد مهاد بودن یاد کرده است یعنی عده ای با کردارهای ناپسند خود بدجایی را برای استراحت خود اختیار نمودند: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّه بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ[۷]؛ «وقتی گفته می‌شود با تقوا باش، لجاجت و تعصب آنها را به گناه می‌کشاند، آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است».

۴. فراهم ساختن وسایل زندگی: خداوند متعال می‌فرماید این انسان کسی است که وسایل زندگی را برای آنها از هر نظر فراهم ساختم: ﴿وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا.[۸]

۵. آماده کردن سرانجام کار: انسان‌ها هم چنانچه وسایل زندگی و مکان آسایش را برای خود فراهم می‌سازد، آماده کردن سرانجام کار و سعادت یا به شقاوت رسیدن نیز در گرو اعمال خودش می‌باشد و خداوند متعال به این نتیجه اشاره کرده و می‌فرماید: ﴿مَن کفَرَ فَعَلَیْهِ کفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ[۹]؛ «هر کس کافر شود کفرش بر زیان خود اوست و آنها که کار شایسته انجام دهند به خودشان آماده می‌سازند».

یمهدون از مهد است و به معنای آماده ساختن استعمال شده است.

حاصل سخن این که «مهد» و «مهاد» به معنای آماده ساختن، مهیا کردن، فراهم نمودن و گستراندن بستر و بساط برای آسایش و رفاه آرامش است و به گهواره نیز مهد گفته می‌شود چون بستری است برای آسایش و رفاه بچه که مادرش آماده کرده است در روایات اسلامی نیز از مهد هم به گهواره و هم به آماده ساختن و گستراندن بساط استفاده شده است. در حقیقت بین مهد و مهاد، عام و خاص مطلق وجود دارد و هر مهادی، مهد را می‌گیرد؛ و لی هر مهدی مهاد را نمی‌گیرد.


منابع

  1. زاهیدی، خلیل، کتاب العین، بی جا، مؤسسه دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۳۱.
  2. ابن منظور، لسان العرب، بی جا، نشر ادب الحوزه، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۴۱۱.
  3. همان.
  4. آل عمران ۴۶؛ مائده / ۱۱۰؛ مریم / ۲۹؛ طه / ۵۳.
  5. طه / ۵۳؛ زخرف / ۱۰؛ ذاریات / ۴۸.
  6. نباء / ۶.
  7. بقره / ۲۰۶؛ آل عمران / ۱۲ و ۱۹۷؛ اعراف / ۴۱؛ رعد / ۱۸؛ ص۵۲.
  8. مدثر / ۱۴.
  9. روم / ۴۴.