معنای خشیت در قرآن
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
واژه ی خشيّت به چه معناست؟
واژه ی «خشيّت» که ريشه آن از «خشي» است به ترسو و بيمناک، معنا شده است.[۱] واژه ی «خشيت» به معناي «ترس» است. اين واژه يک بار در قرآن کریم آمده است که خداوند متعال مي فرمايند: {{قرآن|قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي[۲]؛ «يعني هارون گفت: اي برادر «بر من قهر و عتاب مکن» سرو ريش من مگير، ترسيدم بگويي تو ميان بني اسرائيل تفرقه انداختي...».
مشتقات خشيّت ۴۸ بار در قرآن کریم تکرار شده است.
خشيت در قرآن کريم به معناي ترس و بيمي است که با تعظيم و بزرگداشت چيزي همراه است. و بيشتر اين حالت از راه علم و آگاهي نسبت به چيزي که از آن خشيّت و بيم هست، حاصل مي شود.
لذا دانشمندان مصداق چنين حالتي هستند.[۳] که خداوند تبارک و تعالي مي فرمايند: ﴿...إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء[۴]...﴾؛ «از ميان اصناف بندگان تنها، مردمان عالم و دانا، مطيع و خدا ترسند».
تنها و تنها، عالمان از خدا مي ترسند، علم خشيّت آور است. يعني هر که علم دارد، خشيّت دارد و از آن سو در ادعيه تصريح شده است که هر کس خشيّت ندارد. عالم نيست.[۵]
باب ورود در میدان تقوي هم، خشيّت است و خشيّت موجب تعظيم خداوند مي باشد، اخلاص در طاعت از اوامر خداوند مي باشد و ترس و احتياط و توقف از محرمات مي باشد، و دليل آن هم علم مي باشد. امام صادق(ع) فرمود: خوشا به حال بنده اي که براي خداوند، با نفس خود مبارزه مي کند و با هواهاي آن مقاومت نمايد، هر کس لشکريان هوي را شکست داد، به رضايت خداوند مي رسد و با نفس اماره مبارزه مي کند و خضوع و خشوع را با وي نزديک سازد به رستگاري خواهد رسيد.[۶]
يکي از شرايط خوف و خشيّت، معرفت و شناخت خداوند است و علم و آگاهي به صفات و افعال او است.
پس هر کس عالم تر و آگاه تر به خدا و صفات و افعالش باشد. ترسش بيشتر است. و لذا پيغمبر اسلام فرمود: من ترسان تر و خائف تر و پرهيزگارترين شما هستم.[۷] از حضرت صادق(ع) نقل نموده اند که منظور از علماء آن دانشمندي است که افعالش گواه گفتارش باشد و آن کسي که کردار او با گفتارش تطبيق نکند، عالم نيست و در جاي ديگر آمده است که: داناترين شما آن کسي است که خوف و ترسش از خدا از همه بيشتر باشد.[۸]
از اين جهت است که وقتي انسان به عظمت و سلطه و غلبه و قدرت خداوند بر تمام اشياء و ممکنات پي برد و معرفت پيدا کرد و فهميد که پديد آورنده و نابود کننده اوست. خلاصه معرفت پيدا کرد که هر چه هست از اوست و با اوست، قهرا حالت خوف و خشيّتي در او موجود مي شود و هر آن احتمال سلب نعمت و کمال را مي دهد و روشن است که اين حالت ترس، موجب مي شود که لذائذ و شهوات نامشروع دنيوي را که موجب خشم الهي مي گردد، به طور کلي رها نموده و به وظائف عبوديت و بندگي مراقبت نمايد.[۹]
گرچه لفظ خوف و خشيّت به يک معناست؛ ولي اهل دل بين اين دو فرق مي گذارند. به اين ترتيب که ريشه و منشأ اين دو از هم جداست، چون ريشه ی خوف احساس ناراحتي از چيزي که ناپسند است و ترس از عقاب و عذابي که ارتکاب گناه و يا ترک واجبات به دنبال دارد و چون احتمال مي دهد که در واجبات خلل و کوتاهي رخ داده باشد و يا احيانا معصيت و گناهي انجام داده باشد، انتظار عذاب دارد و احتمال کيفر مي دهد و اين حالت را اکثر مردم مي توانند داشته باشند، امّا خشيّت، حق و ترس از محروميت و محجوب شدن از مقام قرب الهي به دست مي آيد نه احتمال عذاب و کيفر، و اين چنين حالتي منحصر است به آن بندگان پاکي که اطلاع و آگاهي کامل بر عصمت و جلال و کبريائي او داشته و لذت قرب به حق را درک نموده باشد.[۱۰]
پس در نتيجه خشيّت و خدا ترسي، از عناصر ارزشمند روحي است که در ارتباط انسان با جلال و جبروت الهي ظهور مي يابد: {{قرآن|مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ[۱۱]. آن کس که از خداي مهربان در باطن ترسيد و با قلب خاشع و نالان به درگاه او باز آمد. هر کس از خشيّت الهي از ديدگانش اشک ريزد و هر قطره اي که از ديده او بچکد، هموزن کوه احد ثواب در ميزان عملش بنهند و نيز هر قطره اي، او را در بهشت چشمه اي دهند که در کنارش شهرها و قصرهائي باشد که هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر دل هيچ بنده اي خطور نکرده باشد».[۱۲]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ احتجاج، ترجمه جعفري، بهرداد جعفري، انتشارات اسلاميه، تهران، ۱۳۸۱، اول ، ص۴۹۶.
۲ـ ارشاد القلوب، سيد هدايت الله مسترحمي، انتشارات مصطفوي، تهران، ۱۳۴۹، سوم، ج۲، ص۵۴.
۳ـ آداب سفر در فرهنگ نيايش، عبدالعلي محمدي شاهرودي، نشر آفاق، تهران، ۱۳۸۱ش، اول، ص۳۰۷.
منابع
- ↑ فرهنگ ابجدي عربي فارسي، مهيار، رضا، بي نا، بي جا، بي تا، ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ طه / ۹۴.
- ↑ راغب اصفهاني، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن کريم، تهران، انتشارات مرتضوي، ج۱، ص۶۰۴.
- ↑ فاطر / ۲۸.
- ↑ شيخ طوسي، مصباح المتهجد، بيروت، موسسه فقه الشيعه، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۲، دعاي روز چهارشنبه.
- ↑ ايمان و کفر، ترجمه الايمان و الکفر، مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، عطاردي، عزيز الله، تهران، انتشارات عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۴.
- ↑ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ترجمه موسوي همداني، تهران، کتابخانه مسجد وليعصر، چاپ اوّل، بي تا، ج۱، ص۳۵۰، باب ۵۹.
- ↑ همان.
- ↑ بحارالأنوار، همان، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ همان، ص۳۶۸.
- ↑ ق / ۳۳.
- ↑ شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه غفاري، تهران، کتابفروشي صدوق، چاپ اول، بي تا، ج۱، ص۶۸۰.