پیامدهای بدبینی
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
پیامدهای بدبینی چیست؟
تشويق به بديها (حسد، غيبت، کينه). بدبيني انسان را به طرف گناهان سوق مي دهد زيرا انسان بدبين هميشه جنبه منفي رفتار ديگران را مدّ نظر مي گيرد و در نتيجه احساس مي کند که افراد ديگر با او دشمني و عناد دارند، مشخص است در چنين وضعيتي صفاتي مانند کينه توزي، حسادت و... در فرد بدبين ريشه مي دواند.
۲. بيماري روحي و جسمي (صفات بد اخلاقي باعث فرسايش و مسموميت جسم مي شوند). کسي که بدبين است تمام کارهاي ديگران را در جهت منفي تحليل مي کند و همين امر باعث مي شود که خود را در جهاني بي امنيت بيابد و احساس کند که تمام افراد قصد آزار و اذيت او را دارند و همين امر باعث فشار روحي و رواني بر او مي شود.
۳. سلب اعتماد و زوال امنيت مردم.
ذ) گرامي داشتن و اطمينان به طرفي که به او بدگمان شده ايم (بيش تر از پيش). دعا کردن به او و مأيوس کردن شيطان از وسوسه (چون قوه خيال پذيراي هر احتمال است و شيطان دقيقاً از همين کانال وارد مي شود و به احتمالات رنگ بد و وسوسه شيطاني مي زند و با تکرار آن در ذهن سبب عملي شدن افکار بد مي شود[۱] و با تکرار به شکل عادت در مي آيد.
ح) تقويت نفس و اراده با انجام دستورات الهي و ترک محرمات تا حسن ظن به تدريج ملکه انسان شود و بدگماني که عادت شده ريشه اش از بين برود.
خ) بايد به جنگ بدبيني زماني برويم که هنوز فکر و گمان است، چون اگر به عمل آيد و ريشه دواند مبارزه با آن سخت مي شود چون روان شناسان اعتقاد دارند که هر فکر و انديشه اي تمايل دارد که به عمل تبديل شود (هر چه از راه ذهن وارد شود از راه عضله خارج مي شود).
ر) بدبين هميشه تنهاست، چون او مردم را خيانتکار و ناپايدار در دوستي مي پندارد. و به همين دليل با مردم ارتباط برقرار نمي کند و هميشه تنها مي ماند. امير المؤمنين(ع) فرمودند: بدگماني به هر کسي چيره شود صلح و صفائي که بين او و دوستانش بود به هم مي زند، ديگر اينکه او از ترس اينکه شرّ ديگران به او مي رسد خود را از برکات ارتباط با مسلمانان محروم مي کند.[۲]
ز) برخي از بدگماني ها ريشه در بيماري هاي شديد رواني دارند که نياز است به مشاوره هاي روان شناسي و روان پزشکي رجوع شود. گاهي انسان متوجه اين صفت زشت خود (بدبيني) شده و درصدد رفع آن است. در زير برخي از راه هاي علاج را ذکر مي کنيم:
۱. گاهي انسان به اين حالت شرطي شده و به خاطر تکرار، به آن عادت کرده مثلاً وقتي که بدبيني خودش را به ديگران گفته آنها با حرف هاي خود، لبخند و تأييد، فرد بدبين را تقويت و تشويق مي کنند و او بر اين کار گرم تر و مصّرتر شده است به گونه اي که از اين کار لذت مي برد. اين فرد مي تواند با چندين راه از اين صفت بد فاصله بگيرد. يک: بيشتر با افرادي بنشيم که او را تشويق به اين کار نکنند. دو: براي کار زشت خود جريمه در نظر بگيرم، مثلاً مي تواند به فردي که نسبت به او بدبيني کرده، رجوع کند و از او معذرت خواهي کند، چون عذرخواهي براي فرد سخت است، سعي کند بار ديگر مرتکب نشود، يا اينکه مي تواند يک چيز با ارزشي از خودش را در نظر بگيرد و عهد و يا نذر کند که اگر به او بدگمان و بدبين شدم اين شيء با ارزشم را به او مي دهم (چون دل کندن از آن برايش سخت است سعي مي کند از بدبيني فاصله بگيرد.) از جملات مثبت زياد استفاده کند. من ديگران را دوست دارم، من خوش بين هستم.
ي) بدبيني و بدگماني را مخالفت با امر خدا بدانيم، در قرآن آياتي وجود دارد که به ما دستور داده از گمان هاي بد پرهيز کنيم چون باعث گناه مي شوند. بدبيني گناه است و گناه زماني انجام مي گردد که انسان مؤمن غافل است، پس با ذکر خدا، دعا و قرآن حالت مراقبت را در نفس خود تقويت کنيم تا در مرداب گناه نيفتيم.
نکته پاياني: با توجه به مطالب ذکر شده بايد گفت که براي اينکه انسان به صفت خوبي آراسته شود، و صفت بداخلاقي اي را از خانه دلش بيرون کند، لازم است هميشه در حال مراقبه (ياد خدا) باشد و ديگر اينکه بر غفلت خود سخت گيري کند، و با تعيين جريمه خود را تنبيه کند، مثلاً عذرخواهي از طرفي که به او بدگمان شده ايم.