اندوه و حسرت پیامبر(ص) به سبب گمراهی مردم

نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۴ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

سیره رسول اکرم(ص) را از دیدگاه قرآن کریم چیست؟

برای بررسی سیره پیامبر اکرم(ص) مناسب است تا در دو بخش این سیره را مورد بررسی قرار دهیم:

حجیت سیره

تمام اعمال، حرکات، سکنات، گفته‌ها و اوصاف نفسانی که سیره و سنت پیامبر نام دارد، از طریق وحی انجام می‌گیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت حجت است، لذا اطاعت از سنت و سیره اطاعت از خداوند است. ﴿مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ؛ کسی که از پیامبر اطاعت کند همانا خداوند را اطاعت نموده است.(نساء:۲۱۸) پس این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را می‌گوید و انجام می‌دهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی هوی و هوس نمی‌باشد، ﴿وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی؛ هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید، آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است(نجم:۲و۳)

و چون پیامبر(ص) برای همگان اسوه حسنه است ﴿لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه حَسَنَه[۱] پس باید آنچه که رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجرا کنند و آنچه که از او نهی کرده از آن خودداری کنند. ﴿ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۲] آنچه که پیامبر(ص) برای شما آورده بگیرید و آنچه را که از آن نهی کرده، از آن خودداری کنید.

سیره پیامبر(ص) در قرآن

در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گسترده‌ای است که به‌طور اختصار به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. دلسوزی نسبت به امت: پیامبر اسلام(ص) آن قدر به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود که قرآن آن را این گونه بیان می‌فرماید: ﴿فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً[۳] «شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه که به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهی.»

این نشان از سعی و تلاش پیامبر(ص) اسلام در هدایت امت دارد تا جایی که خود را در پرتگاه هلاکت و نابودی قرار می‌دهد تا مردم را هدایت کند.

خداوند در جایی دیگر می‌فرماید: ﴿وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ[۴] «بر گستاخی کافران غم مخور، از مکر و حیله آنان بر خود فشار مده.» نیز می‌فرماید: ﴿فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ[۵] «جان خود را به اثر شدت تأسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه که انجام می‌دهند، آگاه است»}}[۶]

۲. تطهیر امت اسلامی: یکی از کارهای پیامبر(ص) این است که مطهر امت اسلامی است چون خود پیامبر(ص) پاک و مطهر است، لذا امت خویش را پاک می‌کند: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَه تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[۷] «از اموال آنها صدقه‌ای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزه‌شان سازی برایشان دعا کن، زیرا دعای تو برای آنان آرامش است».

زکات در این آیه برای نمونه است، زیرا تمام دستورات اسلامی پاک کننده است و کسی که دستورات اسلام را انجام بدهد به طهارت می‌رسد، در آیه فوق به پیامبر خطاب می‌کند و این جمله «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ» وصف صدقه نیست، زیرا ضمیر «ـها» به صدقه بر می‌گردد، لذا ضمیر «هم» در تطهرهم و تزکیهم به صدقه بر نمی‌گردد با این توصیف معنای آیه این می‌شود که ای پیامبر(ص): با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و تزکیه می‌کنی.[۸]

۳. رأفت و رحمت پیامبر نسبت به امت: رحمت و رأفت از صفات خداوند است، رسول خدا(ص) مظهر این صفات الهی است، وقتی که پیامبر از مردم زکات می‌گیرد، خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید: وَ ﴿صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[۹] «ای پیامبر(ص) برای آنها دعا کن زیرا دعای تو برای آنها آرامش است، لذا آن حضرت می‌فرماید: «زندگی من برای شما خیر است مرگ من هم برای شما خیر است»[۱۰]

۴. صبر و پایداری: خداوند مسئولیت سنگینی بر عهده پیامبر(ص) قرار داد و فرمود: ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً[۱۱] ما گفتار سنگینی را به تو وحی می‌کنیم.»، این گفتار سنگین همان رسالت جهانی اوست، انجام این رسالت جز با پایداری و صبر ممکن نیست، لذا خداوند در آیات متعددی پیامبر را دعوت به صبر می‌کند؛ ﴿وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ[۱۲] «برای خدا در طریق ابلاغ رسالت بردبار باش»؛ ﴿فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ[۱۳] «بسان پیامبران اولوا العزم صبر نبی و درباره آنها عجله نکن.» ﴿فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ[۱۴] «بنابراین همان گونه که فرمان یافته‌ای استقامت کن همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمده‌اند».

پس از این آیات استفاده می‌شود که این سیره پیامبر، همان صبر و استقامت می‌باشد و دیگر این که این امر فقط وظیفه پیامبر(ص) نیست بلکه تمام کسانی که از شرک به سوی ایمان بازگشته‌اند، باید استقامت کنند.[۱۵]

سراسر زندگی پیامبر(ص) با مشکلات همراه بوده آزارها و اذیت‌های فراوانی نسبت به او روا می‌داشتند او را سنگباران می‌کردند، محاصره اقتصادی و سیاسی می‌نمودند، یاران او را شکنجه و آزار می‌دادند او را دشنام و ناسزا می‌گفتند، گاه او را دیوانه و گاه ساحر خطاب می‌کردند، اما در تمام این مشکلات شکیبا و صبور بود و با این صبر و استقامتی که پیشه کرد باعث شد که دینش جهانی شود، باید مؤمنین به این سیره اقتداء کنند، لذا علی(ع) می‌فرماید: صبر و استقامت به رهبران و زمامداران واجب است، زیرا خداوند به پیامبر(ص) فرمود: ﴿فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز واجب کرده است، زیرا می‌گوید برای شما در زندگی پیامبر(ص) اسوه نیکویی است.[۱۶]

۵. خلق عظیم: ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ[۱۷] تو بر خویی بزرگ هستی» یکی از ویژگیهای برجسته پیامبر(ص) در قرآن به عنوان خلق عظیم است ﴿فَبِما رَحْمَه مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ[۱۸] در پرتو رحمت الهی در برابر تندی آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می‌شدند.

در طول زندگی پیامبر(ص) موارد بسیار زیادی ازعطوفت و مهربانی رسول خدا(ص) چه در رابطه با کفار و چه در رابطه با مسلمین وجود دارد، مثلاً در جریان فتح مکه، با آن که مردم مکه پیامبر(ص) را انواع آزارها و اذیت‌ها کرده بودند امّا وقتی پیامبر(ص) مکه را فتح کرد همه را آزاد کرد و فرمود: امروز بر شما سرزنشی نیست خدا همگان را می‌بخشد.[۱۹]

۶. گذشت و عفو: یکی از خصایص رسول خدا(ص) گذشت و عفو بود، هر چه انسانیت انسان قوی‌تر شود گذشت او بیشتر خواهد شد، و چون پیامبر(ص) رحمه للعالمین است و از طرفی هم خدا می‌دانست که پیامبر(ص) اهل چنین خصلتی است لذا او را امر به عفو و گذشت کرد و فرمود: ﴿فاعف عنهم[۲۰] «پس از آنها در گذر» پیامبر(ص) آن قدر اهل گذشت بود که حتی از وحشی که قاتل عمویش حمزه بود گذشت کرد، زیرا وقتی که وحشی مسلمان شد پیامبر(ص) از او سؤال کرد تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: عمویم حمزه را چگونه کشتی؟ او جریان را برای پیامبر(ص) گفت، پیامبر(ص) گریه کرد و او را بخشید.[۲۱]

۷. مشورت کردن: مشورت کردن با مردم یک نوع احترام به رأی آنها است، اگر شخصی با کسی مشورت کند در حقیقت با این کارش به او می‌فهماند که تو دارای معرفت، عقل و درایت هستی که من با تو مشورت می‌کنم و اگر انسانی همچون پیامبر(ص) چنین کاری را انجام دهد، باعث افتخار آن طرف می‌شود، لذا خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید با مردم مشورت کن، ﴿وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ[۲۲] «در کارها با آنها مشورت کن» لذا پیامبر(ص) در جنگ بدر با اصحابش مشورت کرد.[۲۳]

۸. عبادت: وقتی که آیه: ﴿یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً[۲۴] «ای جامه به خود پیچیده شب را جز کمی بپا خیز» بر پیامبر(ص) نازل تمام شب را به عبادت می‌پرداخت تا این که پاهایش متورم شد لذا خداوند فرمود: ﴿ما انزلنا علیک القرآن لتشقی[۲۵] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی» و همچنین خداوند به پیامبرش فرمود: ﴿ما قروا ما تیسر من القرآن[۲۶] اکنون آنچه که برای شما میسر است قرآن بخوانید». معلوم می‌شود که خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که به خودش آسان بگیرد.[۲۷]

یا این که نماز شب که برای دیگران مستحب است اما بر پیامبر واجب است، {{قرآن|و من اللیل فتهجه به نافله لک[۲۸] مقداری از شب را برخیز و نماز بخوان که آن خاص تو است». و این عبارت بود که به مقام محمود رسید ﴿عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً[۲۹] امید است که پروردگارت تو را به مقام در خور ستایش برانگیزد».


مطالعه بیشتر

۱. ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر، ج۴.

۲. محمد فی القرآن، سید رضا صدر.

۳. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۶.

منابع

  1. احزاب/۲۱
  2. حشر/۷
  3. کهف/۶
  4. نمل/۷۰
  5. فاطر/۸۰
  6. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۷، ج۶، ص۲۴۵
  7. توبه/۱۰۳
  8. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۱ه‍، ج۹، ص۳۷۷.
  9. توبه/۱۰۳
  10. سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ (زندگانی پیامبر)، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ج۴، ص۱۸۱۳.
  11. مزمل/۵
  12. مدثر/۷
  13. احقاف/۳۵
  14. هود/۱۱۲
  15. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ج۹، ص۲۵۳
  16. همان، ج۲۱، ص۳۸۴
  17. قلم/۴۰
  18. آل عمران/۱۵۹
  19. منشور جاوید، همان، ص۲۴۵
  20. آل عمران/۱۵۹
  21. سید رضی صدر، محمد فی القرآن، قم، مرکز انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۰، ص۷۸
  22. آل عمران/۱۵۹
  23. محمد فی القرآن، همان، ص۸۱
  24. مزمل/ ۱–۲
  25. طه/۱–۲
  26. مزمل/۲۰
  27. محمد فی القرآن، همان، ص۱۰۹
  28. اسراء/۷۹
  29. اسراء/۷۹