خودخواهی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۵ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

حب نفس چیست نشانه‌ها و درمان عملی آن چیست؟


مفهوم‌شناسی

خودخواهی و حبّ نفس، از قوی‌ترین و اصیل‌ترین تمایلات انسانی است که می‌تواند زمینه میل به رشد و کمال یا سرچشمه تمام رذایل و مفاسد اخلاقی باشد؛ بنابراین حبّ ذات اگر در مسیر صحیح خود قرار گیرد و از حدود معیّن تجاوز نکند موجب رشد شخصیت و شکفته شدن استعدادها می‌شود و یکی از ارکان سعادت مادی و معنوی انسان محسوب می‌گردد. حبّ و علاقه به خویشتن، روح امید و عشق به زندگی را در انسان تقویت می‌کند و او را به جلب منافع و فراگرفتن دانش و کمالات نفسانی وامی‌دارد و سرانجام انسان را به اوج عزّت و سربلندی می‌رساند.

حبّ نفس و خودخواهی عیب و نقص نیست؛ بلکه یکی از مواهب عظیم و از نعمت‌های گرانبهای آفرینش است؛ امّا اگر تمایل برخورد از مسیر اصلی‌اش منحرف گردد و رنگ افراطی به خود بگیرد، به صورت بیماری خودپرستی بروز می‌کند و در صورت اصطکاک منافع خود با دیگران، منافع دیگران را نادیده گرفته و سبب ضرر و زیان به دیگران را فراهم می‌سازد. این خودخواهی، انسان را از مسیر تکامل و ترقی منحرف و از حقیقت متعالی خویش غافل می‌کند و به ضد ارزشها گرایش می‌یابد، به‌گونه‌ای که تنها به خواسته‌ها و آرزوهای حیوانی توجه می‌نماید و خود را معیار خوبی و بدی، حق و باطل می‌داند. حق و عدالتی را می‌خواهد که به نفع او و در مسیر خواسته‌های او باشد و اگر به ضرر او تمام شود خواستار چنین عدالتی نیست؛ بلکه به خود حق می‌دهد که با آن مبارزه نماید، حتی احکام و قوانین دین را طبق دلخواه خود تأویل و توجیه می‌نماید.

آثار و نشانه‌های خودخواهی

۱. خودمحوری و ناسپاسی

یکی از نشانه‌های انسان‌هایی که در دام خودخواهی گرفتار هستند این است که همه چیز و همه کس را برای خود می‌خواهند و به غیر خود اعتنایی ندارند. در جلسات تنها برای خود حق سخن گفتن قائلند و توقع دارند دیگران حرف‌های آنان را گوش کنند و رأی آنان را بپذیرند و همواره از هر کس توقع خدمت دارند بی‌آنکه خود به فکر خدمت به دیگران باشند و چون دیگران از خدمت به آنان کوتاهی نمایند کینه آنان را به دل گرفته و تمامی خدمات گذشته آنها را فراموش می‌کنند؛ از این رو، این قبیل افراد نمی‌توانند دوستان خود را حفظ کنند؛ زیرا آنان به سبب توقعات نابجا، را از دست می‌دهند. انسان‌های خودخواه اگر خدمتی در حق دیگران انجام دهند، هرگز آن را فراموش نکرده و همواره آن را به رُخ طرف مقابل می‌کشند؛ امّا اگر دیگران خدمات بزرگی در حق آنان انجام دهند به زودی آن را فراموش می‌کنند و در مقابل زحمات آنان قدردان نیستند، مگر این که امید برخورداری‌های دیگر داشته و برای جلب منافع بیشتر در مقام قدردانی برآیند. اینان چون امید تمتّع را از دست دهند همه آن خدمات را فراموش می‌کنند قدر ناشناسی یکی از ویژگی‌های بارز آنها است.

انسان‌های وارسته هرگز خدمات خود را به رُخ طرف مقابل نمی‌کشند و اگر کسی در حق آنان نیکی کند ولو این نیکی ظاهراً بسیار کوچک و کم اهمیّت باشد هرگز آن را فراموش نمی‌کنند و در فرصت‌های مناسب وظیفه‌شناسی را به جا می‌آورند.[۱]

۲. چاپلوسی و تملّق

یکی دیگر از نشانه‌های خودخواهی، این است که فرد مبتلا، چون نمی‌تواند کرامت نفس و مناعت طبع و عزت انسانی را درک نماید و از سویی هواهای نفسانی و جلب منافع و لذایذ مادی و حیوانی برایش مطلوب و پسندیده است، برای جلب منفعت، به ثناگویی بی‌جا و چاپلوسی و تملّق می‌پردازد و بدین وسیله شخصیت انسانی خود را تنزّل می‌دهد.

۳. شهرت طلبی

از دیگر نشانه‌های خودخواهی، شهرت طلبی است که گاهی ممکن است انسان را به کارهای ناروا بکشاند؛ مثلاً جنایت کند یا مرتکب کارهای جنون آمیز شود تا در میان مردم مشهور شود. مانند مسابقه بلندترین صدا، شنا درمیان سرما و یخبندان، پرخوری و مسابقات پرش و….[۲]

۴. محرومیت از آزاداندیشی

خودخواهی سبب می‌شود در مواردی که به نحوی پای منافع و خواسته‌های شخصی در میان است فرد نتواند آزادانه و از روی حقّ و انصاف به داوری نشسته به درک حقیقت توفیق یابد؛ بلکه قضاوت‌های او در چنین مواردی اغلب متمایل به نتیجه است که مورد خواست و علاقه اوست؛ مثلاً اگر بخواهد در یک مسئله مورد اختلاف بین یکی از بستگان خود با فردی بیگانه داوری کند یا در مسئله مالی که پای خودش در میان است یا در خصوص کسی که با او سابقه خصومت دارد قضاوت کند قضاوت آزاد و عاری از هرگونه حبّ و بغض بسیار مشکل است؛ و خودخواهی به انسان اجازه نمی‌دهد چهره حقیقت را آن چنان‌که هست ببیند.

امام خمینی ـ رضوان الله علیه ـ در این زمینه می‌فرماید: «سه نظر در عالم هست: یک نظری که از روی حبّ، موجودات را مطالعه می‌کند و یک نظری که از راه بغض نظر می‌کند و یک نظر ثالث که حبّ و بغض در آن نیست و آزاد است. آن دو نظر، نظر اشخاصی است که آزاد نیستند. بزرگ‌ترین گرفتاری بشر و ماها، این گرفتاری است که خودمان داریم و از ناحیه خود ما هست. کسی که از روی حبّ نفس به مردم و اشیایی نظر می‌کند یا از راه دشمنی و بغض نظر می‌کند. این نمی‌تواند آزاد باشد و درنظر دادن گرفتار است… انسان گمان می‌کند که من خودم هر چه می‌گویم از روی آزادی و بی‌نظری است؛ لکن اگر کسی یک همچون ادّعایی کرد، این را نپذیرید. نمی‌تواند این انسان، موجود آزاد از هواهای نفسانی و از حبّ نفس که منشأ همه گرفتاری‌هاست، باشد. مدّعی آزادی از این امور زیاد است، لکن واقعیت کم است. ممکن است بسیاری از اشخاص حتی خودشان هم توجه نداشته باشند به اینکه بنده خودشان هستند، نه بنده خدا. خودشان هم خودشان را مبرّا و منزه می‌دانند و این همان حبّ نفسی است که انسان دارد و تا انسان با مجاهدتها و تبعیّت از تعلیمات انبیاء از این گرفتاری و عبودیّت نفس، خارج نشود، نه خودش اصلاح می‌شود و نه می‌تواند احکام و رأی‌هایی را که می‌دهد صحیح و مطابق با واقع باشد».[۳]

درمان خودخواهی

اسلام در مبارزه همه‌جانبه و عملی با خودخواهی، اصولی را مورد توجه قرار داده است که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم.

۱. تشخیص بیماری

در درمان بیماری‌های جسمانی، رکن اساسی تشخیص بیماری است. در معالجه و درمان بیماری‌های روحی و روانی نیز باید ریشه و منشأ بیماری کشف شود؛ در این باره امام علی(ع) فرمود: «طُوبی لِمَنْ شَغُلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النّاس»؛ خوشا به حال کسی که قبل از پرداختن به عیوب دیگران در برطرف کردن عیوب خود کوشا باشد.[۴]

۲. احساس وابستگی به خدا

بهترین راه نجات از خودخواهی این است که انسان باور کند که در وجودش نوعی وابستگی به خداوند قرار دارد و آنچه او را به راهی جز راه حق می‌کشاند خود واقعی نیست؛ به عبارتی سرچشمه اصلی خودخواهی، عدم شناخت خویشتن است؛ چرا که اگر انسان خود را به خوبی بشناسد کوچکی خود را در برابر عظمت پروردگار، و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسؤولیت‌های سنگین که برعهده دارد و نعمت‌های عظیمی را که خداوند به او بخشیده بداند، هرگز گام در مسیر خودخواهی نخواهد گذاشت. خودخواهی و حبّ ذات، مایه عقب ماندگی است؛ زیرا رمز تکامل، اعتراف به تقصیر و قبول وجود نقص‌ها و ضعف‌هاست.

  • به همین دلیل اولیای خدا همیشه به تقصیر و قبول وجود نقص‌ها و ضعف‌ها معترف بودند. آنان همیشه به تقصیر خود در برابر وظایف الهی معترف بودند و مردم را از خودخواهی و بزرگ شمردن اعمال خویش، نهی می‌کردند.

۳. تعادل در آرزوها

اسلام با ارائه دستورهای بی‌شماری، در تمام زمینه‌ها حدود مناسب برای هر گرایش را تعیین فرموده است؛ به‌طوری که اگر این مرزها رعایت شود سهم هر آرزویی ادا شده و از هر گونه افراط و تفریط جلوگیری به عمل می‌آید.

التزام به احکام شرعی در تمام زمینه‌ها یک راه حل عملی برای ایجاد تعادل در بین امیال گوناگون و جلوگیری از رشد بی‌رویّه خودخواهی در انسان است.[۵]


مطالعه بیشتر

  • خود و ناخود، اکبری، محمود، چاپ اول، قم، مؤسسه فرهنگی سماء، ۱۳۸۱ش.

منابع

  1. اکبری، محمود، خود و ناخود، قم، مؤسسه فرهنگی سماء، ۱۳۸۱ش، ص۹۱.
  2. اکبری، محمود، خود و ناخود، قم، مؤسسه فرهنگی سماء، ۱۳۸۱ش، ص۹۳.
  3. امام خمینی، صحیفه نور، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش، ج۱۴، ص۸–۹.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۹۹.
  5. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱، ص۹۴–۹۵.