پرش به محتوا

اسم اعظم

از ویکی پاسخ
سؤال

اسم اعظم خدا چیست و خاصیت آگاهی از آن در چه می‌باشد؟


درگاه‌ها


اسم اعظم بزرگ‌ترین نام خداوند است که پیامبران و اولیای الهی به وسیلۀ آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات می‌زنند و از امور غیبی آگاهی پیدا می‌کنند. در روایات، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و حروف متعددی است که قابل انتقال به دیگران است. این اسم یکی از منابع علم ائمه (ع) دانسته شده است.

معناشناسی

مقصود از اسم اعظم، بزرگ‌ترین اسم خداست.[۱] برخی اعظم را به‌معنای عظیم دانسته و گفته‌اند همه اسمای الهی عظیم بوده و هیچ اسمی از اسم دیگر بزرگتر نیست.[۲][۳]

پیامبران و اولیای الهی به وسیلۀ اسم اعظم، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات می‌زنند و از امور غیبی آگاهی پیدا می‌کنند.[۴][۵]

اسم اعظم، در احادیث و ادعیه بسیار تکرار شده و این نکته نیز آمده است که هر کس خدا را با آن نام بخواند، دعایش مستجاب می‌‌شود و می‌تواند به فرمان خدا در جهان طبیعت تصرف کند و کارهای مهمی انجام داده، به تمامی اهداف خود دست پیدا کند. البته آنچه اهمیت دارد متصف شدن به حالات و کمالات روحی و خودسازی است که انسان را به مقام مستجاب الدعوه می‌رساند، نه اینکه یک شخص آلوده با تلفّظ یک اسم، دعایش مستجاب شود.[۶][۷]

اسم اعظم در روایات و ادعیه

بر اساس احادیث و دعاها و نیایش‌های منقول از اهل بیت(ع) آیات و اذکار متعددی مشتمل بر اسم اعظم دانسته شده‌اند؛ مانند: «بسم الله الرحمن الرحیم»،[۸] آیة الکرسی،[۹] سوره توحید،[۱۰] سوره قدر،[۱۱] آیه ۱۶۳ سوره بقره،[۱۲] آیه ۱ سوره آل‌ عمران،[۱۳] آیه ۲۶ سوره آل عمران،[۱۴] آیه ۱۱۱ سوره طه،[۱۵] ۶ آیه اول سوره حدید،[۱۶] و سه آیه آخر سوره حشر.[۱۷][۱۸]

برخی از روایات درباره اسم اعظم عبارت است از:

  1. علی بن محمد نوفلی از امام هادی(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود: "اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است، نزد آصف بن برخیا یک حرف بوده و به آن تکلم نمود، پس زمین مابین او و شهر سبأ شکافته شد، در نتیجه تخت بلقیس را در اختیار گرفته آن را خدمت سلیمان منتقل کرد، سپس در کمتر از چشم به هم زدن زمین گسترده شد به حال خود برگشت و در نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم موجود است و یک حرف نزد خداوند، متفرّد به آن، در علم غیب است".[۱۹]
  2. از امام صادق(ع) روایت شده: «همانا به عیسی(ع) دو حرف عطا شده بود که با آن دو عمل می‌کرد، و به موسی(ع) چهار حرف و به ابراهیم(ع) هشت حرف و به نوح(ع) ۲۵ حرف و همانا خداوند متعال برای محمد(ص) تمام آن حروف را جمع کرد و اسم اعظم ۷۳ حرف است که به محمد(ص) ۷۲ حرفش عطا شده و تنها یک حرف از او پوشانده شده است.»[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]
  3. در روایتی امام باقر(ع) در پاسخ "برید بن معاویه" که در مورد آیه ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۲۴] سؤال کرد، فرمودند: "منظور، ما اهل بیت(ع) هستیم و علی(ع)، اوّل ما و افضل ما و بهترین ما بعد از پیامبر اکرم(ص) است"[۲۵]. علامه مجلسی، معتقد است ظاهر روایت، بیانگر آن است که مراد از کتاب، قرآن است، پس معنا چنین می‌شود که "علم همه کتب، نزد ماست...". بنابراین، روشن است اسم اعظم یا علم کتاب، یکی از منابع امامان (ع) است. همچنین تمام هفتاد و دو حرف اسم اعظم، در کتاب است و امام (ع) نیز دارای کلّ علم کتاب است.[۲۶]

حقیقت اسم اعظم

در روایات، اسم اعظم الهی یک اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و به تعبیر روایات حروف متعددی است. از برخی روایات به دست می‌‏آید هر یک از آن حروف نیز دایرۀ وسیعی از علم و آگاهی را در بر می‌گیرد و دارای مدارج و مراحل صعودی متعددی هستند. از امام هادی (ع) نقل شده: «اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا».[۲۷] در این روایت و روایات مشابه، اسم اعظم که همواره به صورت مفرد به کار رفته شامل و دربرگیرندۀ بیش از هفتاد حرف شمرده شده است، گرچه حقیقت این اسم و حروف آن بر ما پوشیده است، اما از ظاهر سخنان آگاهان به آن حقایق می‌‏توان استفاده نمود مجموعۀ این حروف، تشکیل دهندۀ اسم اعظم هستند؛ لذا نباید تصور نمود مراد از اسم اعظم، صرفاً لفظ و یا کلمه‌ای همانند سایر کلمات رایج میان ماست، بلکه مراد حقیقت عظیمی است که حقایق متعددی را در بر می‌‏گیرد و یا به تعبیری واقعیت‌های متعددی تشکیل دهندۀ اسم اعظم الهی هستند.[۲۸]

آثار اسم اعظم

بر اساس روایات، عیسی(ع) زنده کردن مردگان و شفا دادن کور مادرزاد و شخص مبتلا به بیماری پیسی را که در آیه ۴۹ سوره آل عمران به آن‌ها اشاره شده است، بر اثر بهره‌مندی از اسم اعظم انجام می‌داد.[۲۹][۳۰]

کسی که اسم اعظم را بداند دعایش مستجاب و هرچه از خدا بخواهد به او عطا می‌شود.[۳۱] و از علم غیب به‌اندازه‌ای که خدا بخواهد آگاهی می‌یابد[۳۲] و همه خیرات و برکات بر او فرود می‌آید.[۳۳] ابوالحسن شعرانی الهی‌دان شیعه براین باور است که اسم اعظم دارای خاصیت همه اسماء خداوند است که ائمه(ع) وقتی با آن اسم، خدا را می‌خواندند و در اسم فانی می‌شدند می‌توانستند هر معجزه‌ای را اظهار کنند و کارهای خارق‌العاده انجام دهند. وی حقیقت این مسئله را از اسرار امامت می‌داند که کیفیت آن بر ما مجهول است.[۳۴]


مطالعه بیشتر

  1. حسین شهسواری، مقاله اسم اعظم، دانشنامه امام خمینی ج۲.

منابع

  1. حسن زاده آملی، حسن (۱۳۷۶). کلمه علیا در توقیفیت اسماء. قم، انتشارات بوستان کتاب. ص۳۰.
  2. طریحی، فخرالدین (۱۳۷۵). مجمع البحرين. ج۶. تهران، كتابفروشى مرتضوى. ص۱۱۸.
  3. مغنیه، محمد جواد (۱۴۲۴). تفسير الكاشف. ج۳. تهران، دارالكتب الإسلامیه. ص۴۲۶.
  4. موسوی، سید امین (۱۳۹۵). گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی. انتشارات مهر امیرالمؤمنین (ع). ص۲۷۳.
  5. شاکر، محمد تقی (۱۳۹۱). مقاله منابع علم امام در قرآن، فصلنامه امامت‌پژوهی. ج۶. قم، بنیاد فرهنگی امامت. ص۱۷۰.
  6. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. ج۷. تهران، دارالكتب الإسلامیه. ص۳۰.
  7. مرتضوی‌نیا، محمدباقر (۱۳۸۸). مقاله اسم اعظم، دانشنامه کلام اسلامی. ج۱. قم، مؤسسه امام صادق(ع). ص۲۵۸ ـ ۲۶۴.
  8. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۳-۲۲۴.
  9. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۳.
  10. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۳.
  11. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۳.
  12. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۷.
  13. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۴.
  14. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۴.
  15. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۲۴.
  16. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۳۰-۲۳۱.
  17. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۳۹۹.
  18. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۰، ص ۲۳۰-۲۳۱.
  19. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص ۲۳۰، ح۳.
  20. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۰۸، ح ۲.
  21. محمد تقی شاکر، مقاله منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۳۴ ـ ۳۸.
  22. سید محمد جعفر سبحانی، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۷ ـ ۱۵۰.
  23. محمد باقر مرتضوی‌نیا، مقاله اسم اعظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۲۵۸-۲۶۴.
  24. سوره رعد، آیه ۴۳.
  25. کافی، ج۱، ص۲۲۹.
  26. اصغر غلامی، مقاله آفاق علم امام در الکافی، ص ۴۷۸ و ۴۷۹.
  27. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). الکافی. ج۱. تهران، دار الكتب الإسلامیه. ص۲۳۰.
  28. شاکر، محمد تقی (۱۳۹۰). پایان نامه: منابع علم امام در قرآن و روایات. ص۲۶.
  29. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). الکافی. ج۱. تهران، دار الكتب الإسلامیه. ص۲۳۰.
  30. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۴. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص۲۱۱.
  31. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الأنوار. ج۹۰. بیروت، دار إحياء التراث العربی. ص۲۲۴ ـ ۲۲۵.
  32. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). الکافی. ج۱. تهران، دار الكتب الإسلامیه. ص۲۳۰.
  33. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). الميزان فى تفسير القرآن. ج۸. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص۳۵۴.
  34. شعرانی، ابوالحسن (۱۳۸۷). دمع السجوم. قم، انتشارات هجرت. ص۳۶۹.