جهاد کبیر

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۰۲ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (Shahroudi صفحهٔ پیش نویس:جهاد کبیر را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به جهاد کبیر منتقل کرد)
سؤال

جهاد کبیر در آیه شریفه ﴿فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا۝۵۲(فرقان:۵۲) به چه معنی است؟ ارتباط آن با جهاد اصغر چیست؟ جهاد کبیر در فقه شیعه چه جایگاهی دارد؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png
واژه-ها.png


مسئله جهاد از بدو ظهور اسلام وجود داشته است. فقهاء شیعه در طول تاریخ از این مسئله در کتب فقهی بحث مبسوطی نموده‌اند. آن چه در مباحث ایشان مشهود است این است که جهاد مدنظر ایشان، جنگ نظامی است. اما جهاد مفهومی اعم از جنگ نظامی دارد و یکی از انواع جهاد است. البته این مطلب مورد غفلت فقهاء نبوده است زیرا امر پوشیده‌ای نیست اما جهادی که در فقه مطرح می‌کردند، جنگ نظامی بوده است.[۱] لکن بعد از تحقق انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و در ادامه آن از سوی آیت الله خامنه‌ای، جهاد فقهی گسترش یافت زیرا نگاه به فقه شیعه تغییر کرد؛ لذا نگاه صحیح به فقه این است که جهاد تنها منحصر در جنگ نظامی نیست و شامل تمام تلاش‌های افراد جامعه اسلامی برای تقویت جامعه اسلامی می‌گردد و شئونات مختلفی پیدا می‌کند.[۲]

معنای «جهاد»

جهاد مصدر دوم باب مُفاعَلَة یعنی از باب «جاهَدَ یُجاهِدُ مجاهَدَةً و جِهاداً» می‌باشد. ماده «جهد» در لغت به معنای به کار‌گیری تمام توان و وسع برای انجام کاری است؛ بنابراین «جهاد» بدون تلاش قابل فرض نیست و اگر عنصر تلاش و بذل طاقت از فعلی گرفته شود نمی‌توان نام جهاد را روی آن فعل نهاد.[۳][۴]

در ادبیات دین اسلام «جهاد» به معنای مطلق بذل وسع و طاقت و مطلق تلاش کردن نیست بلکه به معنای بذل وسع و طاقتی است که در مقابله با دشمن باشد؛ حال چه دشمن درونی انسان که نفس اماره است و چه دشمن بیرونی او که دشمنان اسلام هستند. در روایات اهل بیت(ع) جهادی که در مقابله با نفس اماره باشد «جهاد اکبر» و جهادی که در مقابل با دشمن خارجی باشد «جهاد اصغر» نامیده شده است. در کتاب الجهاد کتاب کافی روایتی آورده شده است که در آن صریحاً دو نوع جهادی که ذکر شد مورد اشاره قرار گرفته است: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ»؛ «رسول خدا(ص) گروهی را [برای جنگ]فرستاد هنگامی که بازگشتند گفت خوشا به حال مردمی که جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اکبر بر آنان باقی مانده است گفته شد ای رسول خدا جهاد اکبر چیست؟ گفت جهاد و پیکار با نفس سپس فرمود برترین جهاد، [از آن] کسی است که با نفسش که در میان دو پهلوی اوست جهاد کند.»[۵]

در سخنان آیت الله العظمی خامنه ای نیز به این مطلب اشاره شده است که هر فعالیتی را نمی‌توان جهاد دانست بلکه باید در مقابله با دشمن باشد. ایشان می‌فرمایند: «جهاد یعنی چه؟ هر تحرکی اسمش جهاد نیست. تحرکی با خصوصیاتی اسمش جهاد است. یکی از خصوصیات این تحرک که اسمش جهاد است، این است که انسان بداند این در مقابل دشمن است؛ یعنی بداند در مقابل یک حرکتِ خصمانه و غرض‌آلودی است که دارد انجام می‌گیرد. حرکتی که در مقابل یک چنین جهتگیری خصمانه وجود دارد، یکی از شرائط اصلی جهاد است.»[۶]

پیشینه مسئله جهاد

فقهاء جهاد را منحصر در جنگ با کفار و مشرکین می‌دانستند. لکن در تفکر انقلاب اسلامی که توسط امام خمینی پایه گذاری شد و به واسطه شاگردان ایشان از جمله شهید مطهری و آیت الله خامنه ای پی‌گیری گردید، جهاد وسعت بیشتر و شئون مختلفی پیدا کرد.[۷][۸] البته این به معنای این نیست که نظر اسلام عوض شده است و قبلاً جهاد منحصر در قتال بوده است و اکنون اعم است. بلکه نظر اسلام همین بوده است اما هنوز کشف نشده بوده است و فقهاء به این معنای عمیق و تفکری که امام خمینی مطرح کرده‌اند نائل نگردیده بودند.[۹] به عنوان نمونه عبارت برخی از فقهاء که مطلب فوق از آن‌ها قابل استفاده است ذکر می‌شود:

  1. مرحوم طباطبایی (ره) جهاد را چنین تعریف کرده‌اند: «و شرعاً: بذل الوسع بالنفس و المال فی محاربة المشرکین أو الباغین، علیٰ الوجه المخصوص.»[۱۰]
  2. مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند: «و شرعا بذل النفس و ما یتوقف علیه من المال فی محاربة المشرکین أو الباغین علی وجه مخصوص»[۱۱]
  3. مرحوم شهید ثانی می‌فرمایند: «و - شرعا - بذل الوسع بالنفس، و ما یتوقّف علیه من المال، فی محاربة المشرکین أو الباغین علی وجه مخصوص.»[۱۲]

مراد ایشان از «جهاد» از قیود موجود در تعریف استفاده می‌شود به این صورت که اولاً ایشان فرموده‌اند جهاد در تعریف شرعی به معنای بذل وسع در ناحیه جان و هر آن چه که بذل جان متوقف بر آن است، می‌باشد و آن چه که ممکن است بذل جان متوقف بر آن باشد، مال است؛ یعنی جهاد بذل وسع جانی است لکن اگر بذل جان متوقف بر بذل مال نیز می‌باشد، بذل آن مال نیز باید صورت بگیرد. ثانیاً در پایان تعاریف از قیدی استفاده شده است که ظاهراً جهاد شرعی در نظر ایشان را به میدان جنگ نظامی منحصر می‌کند؛ یعنی مراد ایشان از قید «علی وجه المخصوص» این است که بذل جان و مال به هر وجهی و به هر نحوی داخل در جهاد شرعی نیست بلکه باید به نحوه خاصی صورت بگیرد تا جهاد شرعی و فقهی بر آن صدق کند.

عمومیت جهاد نسبت به جنگ نظامی

جهاد مترادف جنگ نظامی نیست بلکه جنگ نظامی نوعی از انواع جهاد با دشمن است؛ یعنی رابطه مفهوم جهاد و مفهوم جنگ نظامی عموم و خصوص مطلق است.[۱۳] این مطلب از قرآن کریم قابل استفاده است. به عنوان مثال خداوند متعال در آیه ۷۳ سوره توبه می‌فرماید: ﴿یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الکُفّارَ وَالمُنافِقینَ وَاغلُظ عَلَیهِم ۚ وَمَأواهُم جَهَنَّمُ ۖ وَبِئسَ المَصیرُ۝۷۳؛ یعنی ای پیامبر با کفار و منافقین جهاد کن و با آن‌ها با غلظت رفتار کن. در این آیه شریفه از واژه جهاد استفاده کرده است نه قتال. جهاد نسبت به قتال عمومیت دارد.[۱۴]

جهاد کبیر

جهاد در یک دسته بندی به دو دسته «جهاد اکبر» و «جهاد اصغر» دسته بندی شده است. مقصود از جهاد اکبر جهاد و مبارزه با نفس اماره است.[۱۵] اما جهاد اصغر به معنای مبارزه و جهاد با دشمنان اسلام است.[۱۶] به عبارتی جهاد اکبر جنگ با دشمن درونی و جهاد اصغر جنگ با دشمن بیرونی و خارجی است.[۱۷]

یکی از انواع جهاد اصغر، جهادی است که در قرآن کریم از آن تعبیر به «جهاد کبیر» شده است؛ لذا «جهاد کبیر» نوعی مبارزه با دشمن خارجی است.[۱۸] آیه ای که واژه «جهاد کبیر» در آن آمده است، آیه ۵۲ سوره فرقان است که می‌فرماید: ﴿فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا۝۵۲. یکی از علمایی که به تبیین این نوع جهاد پرداخته‌اند آیت الله خامنه ای می‌باشد. ایشان در چند مجلس سخنرانی به «جهاد کبیر» اشاره کرده‌اند و معنای آن را توضیح داده‌اند اما در دو مورد از این مجالس به تبیین بیشتری پرداختند که محور بحث هستند. در یکی از این مجالس دیدگاه علامه طباطبایی و برخی دیگر از مفسرین را در توضیح این آیه بیان می‌کنند و در مجلس دیگر نظر دیگری که ظاهراً متعلق به خود ایشان است را بیان می‌کنند.[۱۹][۲۰]

دیدگاه اول

علامه طباطبایی معتقدند ضمیر «به» در «و جاهدهم به جهاداً کبیراً» به قرآن یا وحی برمی گردد که در این صورت معنای آیه چنین می‌شود: «از کافران اطاعت مکن و با آن‌ها به وسیله قرآن و کتاب خدا جهاد کن و جهاد تو نیز جهاد کبیر باشد.» ایشان مرجع ضمیر را از سیاق برداشت کردند و مرجع ضمیر مشخصی را از الفاظ استفاده نکرده‌اند. به تعبیر دیگر به عقیده ایشان مرجع ضمیر، لفظ صریح یا مصدری که از الفاظ قبل استفاده شود نیست بلکه سیاق آیات گویای مرجع ضمیر در «به» می‌باشد.[۲۱][۲۲]

دیدگاه دوم

دیدگاه دیگری که ظاهراً متعلق به آیت الله العظمی خامنه ای می‌باشد این است که مرجع ضمیر در «به» مصدری باشد که از «لاتطع» انتزاع می‌گردد. بنابر این احتمال، ترجمه آیه چنین می‌شود: «از کافرین اطاعت مکن و به وسیله این عدم اطاعتی که از کفار داری، با آن‌ها جهاد کن و جهادی که انجام می‌دهی نیز جهاد کبیر باشد.»[۲۳]

ثمره واحد دو دیدگاه

البته بنابر هر دو احتمال نتیجه یکی است و آن این که خداوند متعال به نبی اکرم(ص) دستور می‌دهد که از کافرین اطاعت نکن و با آن‌ها جهاد کبیر انجام بده. مرجع ضمیر چه قرآن باشد و چه «عدم الاطاعة»، در هر صورت خداوند به نبی اکرم(ص) دستور داده است که از برنامه و طرح کافرین پیروی نکند و بر اساس قرآن و وحی که برنامه الهی است به اداره جامعه اسلامی بپردازد. این برداشت از سخنان آیت الله خامنه ای قابل استفاده است. ایشان می‌فرمایند مراد از عدم اطاعت از کفار، عدم اطاعت در تمام شئون اداره جامعه اسلامی است یعنی نبی اکرم(ص) در هر شأنی از شئون اداره جامعه و حکومت اسلامی همانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و …، موظف هستند طبق برنامه ای که خداوند برای ایشان معین کرده است که همان قرآن و وحی است، عمل کنند و نباید از برنامه‌هایی که کفار و منافقین ارائه می‌کنند استفاده نمایند.[۲۴]

دامنه مفهوم جهاد در فقه شیعه

یکی از نتایج و ثمرات انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی با رهبری امام خمینی این بوده است که نگاه به فقه شیعه تصحیح شده است و در حقیقت فقه شیعی به جایگاه حقیقی خودش رسیده است و واضح تر شده است که فقه قرار است در چه عرصه ای و با چه گستره ای را ورود کند. عرصه ای که فقه شیعه عهده دار تأمین احکام آن است، منحصر در مسائل فردی و شخصی نیست بلکه تمام شئون فردی و اجتماعی افراد و جامعه اسلامی را دربر می گیرد. به عبارت دیگر هر باید و نبایدی که در هر عرصه ای نیاز است، فقه شیعه باید آن را ارائه کند.[۲۵]

منابع

  1. صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر. جواهر الکلام (ط. القدیمة). ج. ۲۱. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص. ۳.
  2. «بیانات در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۴ شهریور ۱۴۰۳.
  3. مصطفوی، حسن (۱۳۶۸). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. ج. ۲. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۱۲۸.
  4. فیومی، احمد بن محمد (۱۴۱۴). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر. ج. ۲. قم: موسسه دار الهجرة. ص. ۱۱۲.
  5. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۳). کافی. ج. ۵. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص. ۵۹۳.
  6. «بیانات در دیدار فعالان بخش‌های اقتصادی کشور». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۰.
  7. «بیانات در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۱۰ بهمن ۱۴۰۰.
  8. «بیانات در دیدار با اعضای بسیج هیئت علمی دانشگاه ها». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲ تیر ۱۳۸۹.
  9. «سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ویکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۱۴ خرداد ۱۳۹۹.
  10. طباطبایی کربلایی، علی بن محمد علی (۱۴۰۴). ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل. ج. ۱. قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ص. ۴۷۸.
  11. صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر. جواهر الکلام (ط. القدیمة). ج. ۲۱. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص. ۳.
  12. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی (۱۴۱۳). مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام. ج. ۳. قم: مؤسسة المعارف الإسلامیة. ص. ۷.
  13. «بیانات در دیدار اعضای بسیجی هیأت علمی دانشگاه‌ها». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲ تیر ۱۳۸۹.
  14. «بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۷ آذر ۱۳۹۵.
  15. «جهاد اکبر». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۱ فروردین ۱۴۰۳.
  16. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۳). کافی. ج. ۵. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص. ۵۹۳.
  17. «بیانات در منزل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۱۳ دی ۱۳۹۸.
  18. «بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۳ خرداد ۱۳۹۵.
  19. «بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۶ خرداد ۱۳۹۵.
  20. «بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۳ خرداد ۱۳۹۵.
  21. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۵. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۲۲۸.
  22. «بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۳ خرداد ۱۳۹۵.
  23. «بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۶ خرداد ۱۳۹۵.
  24. «بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۳ خرداد ۱۳۹۵.
  25. «سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ویکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۱۴ خرداد ۱۳۹۹.