عدالت اجتماعی در حکومت علوی
عدالت اجتماعی در حکومت علوی به چه معناست؟
عدالت اجتماعی در نظام علوی، پایه و قوام حکومت است که در ابعاد گوناگون آن مانند اجرای قانون، احترام حقوق شهروندان، حفظ و تقسیم عادلانه بیتالمال و نیز تقسیم عادلانه مناصب اجتماعی و… تجلی مییابد. عدالت در حکومت علوی، از مهمترین خصایصی بود که باعث رضایتمندی مردم شده بود و نقش اصلی در حکومتداری امام علی(ع) داشت.
عدل از دیدگاه امام علی(ع)
از دیدگاه امام علی(ع) عدل پایه و زیربنائی است که پایداری جهان به آن بستگی دارد «العدل اساس به قوام العالم»[۱] این عدل و عدالت به معنای قانونمندی و نظم و برقراری تعادل و توازن و قرار گرفتن هر پدیده در جای مناسب کیان و هستی خویش است: «العدل یضع الأمور مواضعها».[۲] این اندیشه والا برگرفته از وحی است که فرمود: ﴿وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ؛ و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت.﴾(رحمن:۷)
حضرت علی(ع) عدل را «رستگاری و کرامت»، «برترین فضایل»، «بهترین خصلت» و «بالاترین موهبت الهی» میدانند و آن را «مأنوس خلایق» و رعایت آن را موجب «افزایش برکات» ذکر میفرمایند. به نظر آن حضرت، جوهره و هسته اصلی ایمان، عدالت است و تمام نیکوییها از آن سرچشمه میگیرند. به اعتقاد حضرت علی(ع) ملاک حکمرانی، عدل است و عدالت محکمترین اساس و بنیانی است که در نظام اجتماعی وجود دارد. خداوند متعال عدالت را سبب قوام امور زندگانی مردم قرار داده تا از ظلم، نابسامانی و گناه درامان بمانند و احکام و قوانین به وسیله عدالت احیا، و اجرا گردند.حضرت علی(ع) بهترین نوع سیاست و حکومت را نوع مبتنی بر عدل دانسته و انتظام امور نظام سیاسی و مردم را به عدالت منوط کرده است.[۳]
در پرتو یک چنین معنایی از عدالت علوی است که عدالت فراگیر و جهانی تجلی مییابد که فرمود: «درباره مردمان و شهرها از خدا بپرهیزید که شما مسئول هستید حتی درباره آبادیها و حیوانات».[۴] بنابراین عدالت از دیدگاه امام علی(ع) یا عدالت در حکومت علوی معنای عام و گسترده دارد، که نابسامانی زیستی همه انسانها را برطرف میسازد و زندگی مناسب رشد و شکوفایی همه افراد را فراهم میآورد. به تعبیر شهید مطهری: «عدالت اجتماعی عبارتست از ایجاد شرایط برای همه بهطور یکسان و رفع موانع برای همه بهطور یکسان».[۵] و برپایی دولت عدل از واجبات است «دوله العادل من الواجبات».[۶]
اجرای قانون در حکومت علوی
اولین چیزی که در حکومت علوی الگوی عدالت اجتماعی است، اجرای قانون بهطور مساوی است. از دیدگاه امام علی(ع) همه در برابر قانون مساوی هستند، و هدف او از اجرای قانون جز عدالت و رضای الهی چیز دیگر نیست.
حلبی از امام صادق(ع) نقل میکنند که امیرالمؤمنین به عمر خطاب فرمود: «اگر سه چیز را حفظ و به آن عمل کنی تو را بینیاز میسازد، عمر گفت آنها چیست؟ آن حضرت فرمود: «اقامه حدود الهی بر دور و نزدیک (خویشاوندان و غیر آنها)، قضاوت و حکومت مطابق کتاب خدا در حال رضا و غضب و تقسیم به عدالت بین سفیدپوست و سیاهپوست.» عمر گفت: به خدا قسم کوتاه و رسا گفتی».[۷]
آن حضرت در نامههایی که برای استاندارانش نوشته است، مراتب عدالت در اجرای قانون را توصیه کرده است.[۸] و از برخورد آن حضرت با استاندارانش از جمله پسر عمویش ابن عباس که قانونشکنی کرده، کاملاً استفاده میشود که همه برای آن حضرت در برابر قانون مساوی هستند.
در حکومت حضرت علی(ع) همه در مقابل قانون برابر بودند و هیچ گونه تفاوت و برتری میان اشخاص، گروهها و طبقات اجتماعی وجود نداشت. امام(ع) صریحاً به استاندار مصر دستور میدهند[۹]: «... بپرهیز از مقدم داشتن خود، در اموری که مردم در آن مساویند.»[۱۰]
عدالت در رعایت حقوق مردم
همان گونه که قوام و پایداری یک نظام اجتماعی بستگی به اجرای قانون و عدالت دارد، رضایت ملت نیز بستگی به احترام حقوق همه شهروندان و رعایت عدالت اجتماعی دارد. امام علی(ع) در این زمینه فرمود: «خداوند برای من نه موجب این که ولی امر شما هستم حقی بر شما قرار داده است و برای شما نیز بر من به همان اندازه حقی است که از من بر شما؛ همانا حق برای گفتن وسیعترین میدانها و برای عمل تنگترین میدانها است…»[۱۱] در جای دیگر به مردم خود توصیه میکند «با من آن گونه که با جباران و ستمگران سخن میگویید، سخن نگوئید،... و هیچگاه از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید».[۱۲]
به فرماندارانش نیز توصیه میکرد: «به عدل و انصاف رفتار کنید، به مردم درباره خودتان حق بدهید، با حوصله باشید، در برآوردن نیازهای مردم بی حوصله نشوید که شما خزانهداران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومت هستید».[۱۳] در فرمان معروف خود به مالک اشتر فرمود: «در قلب خود، محبت و مهربانی و لطف به مردم را بیدار کن مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت میشمارد، رفتار کنی که مردم یا مسلمانند و برادر دینی تو یا غیر مسلمان و در انسانیت با تو شریکاند.»[۱۴]
عدالت و قاطعیت در حفظ و تقسیم بیت المال
قاطعیت امام علی(ع) در اجرای عدالت را پیامبر چنین تأکید کرد: دست من و دست علی در اجرای عدالت برابر است».[۱۵] این قاطعیت در خصوص بیتالمال تجلی خاصی دارد:
ابن ابی الحدید از ابن عباس نقل میکند: امام علی(ع) در روز دوم حکومت خویش در مسجد سخنرانی کرد و فرمود: «به خدا سوگند آنچه از بیتالمال مسلمین به این و آن بخشیدهاند، به صاحب اصلیاش (بیت المال) برمیگردانم، هر چند آن اموال کابین و مهریه زنان بوده یا کنیزانی خریده باشند، زیرا عدالت گشایش میآورد.»[۱۶]
در روایت آمده که امام شبی مشغول حسابرسی بیت المال بود، که طلحه و زبیر وارد شدند، حضرت چراغی را که روشن بود خاموش کرد و چراغ دیگر روشن نمود، سؤال کردند چه فرقی است میان دو چراغ، فرمود: روغن این چراغ از بیت المال است، در کارهای خصوصی استفاده از آن روا نیست.[۱۷]
آن حضرت خطاب به حاکم وقت فرمود: «عدالت را سرلوحه کارت قرار بده، از بی انصافی و ستم برحذر باش که بی انصافی با مردم آنان را آواره میکند و سرانجام به قیام مسلحانه وامیدارد.»[۱۸] و اگر میخواهی سعادتمند باشی، «دین را پناهگاه خود و عدل را شمشیر خود قرار ده تا از هر بدی نجات یابی و بر هر دشمنی پیروز شوی.»[۱۹]
مطالعه بیشتر
۱. مرتضی مطهری، عدل الهی، تهران، صدرا، ۱۳۶۱.
۲. سید اصغر ناظم زاده قمی، تجلی امامت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، ص۵۹–۱۱۱.
۳. عباس عزیزی، علی از زبان استاد شهید مرتضی مطهری، قم، سلسله، ۱۳۷۹، ص۱۷۵–۱۸۰.
۴. مجله کتاب نقد، شماره ۱۹ (رفتار علوی ۲)، ص۶۸–۱۱۶.
۵. سید جمال الدین موسوی، عدالت اجتماعی در اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۸۰.
۶. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، بی جا، صحیفه، ۱۳۶۸.
منابع
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۸۳.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک. مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، صدرا، ۱۳۶۱ش، ص۵۹ به بعد.
- ↑ علیخانی، علی اکبر، عدالت در اندیشه سیاسی امام علی (ع)، اندیشه حوزه 1380 شماره 27
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، ۵۴۴.
- ↑ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت (ر.ک. مطهری، مرتضی، همان، ۱۳۷۱ش، ص۵۹–۶۰) ص۱۳۴ و ۱۳۷.
- ↑ تميمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، ج۱، ص۲۰، حدیث ۳۰۷.
- ↑ محمد بن الحسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۶.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه ۵ (نامه امام به اشعث بن قیس) نامه ۲۰ (برای زیاد بن اییه) نامه ۴۰ (به ابن عباس) نامه ۴۱ (نامه دوّم به ابن عباس).
- ↑ علی اکبر علیخانی، عدالت در اندیشه سیاسی امام علی (علیه السلام)، اندیشه حوزه 1380 شماره 27
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهجالبلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه 53، ص340.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه ۵۱.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ آمالی سیوطی، ص۵۴، به نقل از سید اصغر ناظم زاده قمی، تجلی امامت، قم دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، ص۶۵.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷۰؛ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، خطبه ۱۵.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۱۶.
- ↑ شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، ص۱۳۰۴.
- ↑ تميمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، ج۱، ص۱۳۹، حدیث ۲۰۷.