صابئین
صابئین چه کسانی هستند؟
صابئین گروهی است که از دین خاصی پیروی میکنند. در رابطه با صابئین آراء متعدد و مختلفی وجود دارد. در قرآن کریم از صابئین در کنار سایر ادیان نام برده شده است.درباره اين گروه و عقايد آنها ديدگاههای مختلفي از طرف محققان و دانشمندان ابراز گردیده است و تاكنون دهها نظريه در معرفي آنها ارايه شده است. آن چه از تاريخ آنها نقل شده اين است كه اين گروه قبل از ظهور آيين زردتشت زندگي میكردهاند و به تدريج مركز جمعيتي آنها بين النهرين شده است. و به مرور زمان اديان ديگر را پذيرفتهاند.
آراء درباره وجه تسمیه به صابئین
راغب اصفهاني میگويد:«صبي از نظر لغت به معناي ميل است و چون صابئين از دين حنيف و آسماني خويش به انحراف و شرك ميل كردند، صابئين ناميده شدند.[۱]برخي هم گفتهاند: كه اصل صابئين «صابعين» بوده به معناي «مُغتسلين» و غسل و تعميد كنندگان بوده است. و از آنجا كه فرقة صابئين داراي سنّت غسل تعميد بودهاند. اين نام بر آنها نهاده شده است. [۲]
دیدگاه محققان درباره آیین صابئین
محققين ديدگاه واحدی درباره اين آيين ندارند و هر كدام نظری خاص ابراز نمودهاند كه به تعدادي از آنها اشاره میگردد:
1. ابوريحان بيرونی آنان را پيروان «يوذاسف» میداندكه مدعی نبوّت بوده است. وی میگويد: «يوذاسف» يك سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور كرد و نويسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دين «صابئين» دعوت كرد. عده كثيری از وی پيروی كردند.[۳]
2. برخي معتقدند كه يونانيان صابئي بتها و هيكلهايی داشتند. كعبه كه مركزيت بتپرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پيامبران زيادی همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز میخواندند، هشت ركعت در وقت طلوع، پنج ركعت در ظهر، و همچنين نماز شب، وضو و غسل جنابت و احكام و حدود و ازدواج و غسل مس ميّت، مانند فقه مسلمين داشتند.[۴]
3. عدهاي هم معتقدند كه آنها پيروان برادر ابراهيم يعنی «هاران بن تارخ» اند.[۵]
4. بعضي هم گفتهاند كه: صابئين به پيروان يحيي بن زكريای معروفاند.[۶]
5. علي بن ابراهيم قمي میگويد: آنان نه يهودیاند و نه نصراني بلكه ستاره پرستند.[۷]
ديدگاه های ديگری نيز وجود دارند و لكن از مجموع نظرات كه درباره صابئين داده شده، دو ديدگاه قابل طرح است:
اول اينكه: صابئين آئينی است ممزوج از اديان و انديشههای مختلف.
دوم اينكه: صابئين در تاريخ دو گروه كاملاً مستقل و جدای از هم بودهاند:
الف: صابئين موحد كه نماز و روزه و حج و احترام به كعبه و پرهيز از محرمات و نجاسات داشتهاند.
ب: صابئين مشرك و بتپرست كه ساكن بين النهرين بوده و ستاره پرستی و هيكل پرستی داشتهاند.
با پذيرش اين دو ديدگاه، میتوان همه آرای گذشته را تا حدّی صحيح و قابل قبول دانست. زيرا هر فضيلت كه به صابئين نسبت داده شده مربوط به گروه موحدين و خداپرستان میباشد و هر انحراف و شركی كه به آنان نسبت داده شده مربوط به گروه مشرك يا جنبههای انحرافی آنان بوده است.[۸]
صابئین در قرآن کریم
نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.[۹] برخی محققان معتقدند نامی که در قرآن آمده، اشاره به گروه اول دارد.[۱۰] نزدیک پنج هزار نفر از این فرقه غیر مشرک در خوزستان، در سواحل رود کارون، و قریب هشت هزار نفر در عراق، اطراف دجله و شهرهای دیگر، سکونت دارند.[۱۱]
نام صابئین، در سوره حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکان آمده و مفسران از این آیه استفاد کردهاند که صابئان، غیر از این چهار گروه هستند. آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در کتاب مفردات مینویسد: آنها جمعیتی از پیروان حضرت نوح(ع) بودهاند.[۱۲] اما در تفسیر قمی آمده که صابئین نه مجوس، نه یهود، نه نصاری و نه مسلمان، بلکه ستارگان و نجوم را عبادت میکنند.[۱۳] طبرسی در تفسیر «مجمع البیان» به نقل از قتاده، آورده است: «صابئین قومی هستند که عبادت نجوم در دین آنها است. افزون بر این، به خدا و معاد و بعضی از پیامبران اعتقاد دارند. در حقیقت اینها ستارهپرست هستند». محققان در ستارهپرست دانستن این قوم، اشکال کردهاند و ستارهپرست را گروه دیگری دانستهاند که صابئین در قرآن، اشارهای به آنها ندارد.
عقاید صابئین
عقاید، آئین صابئی بر اثر قلت پیروان و تقید سخت آنها به نهان داشتن آئین خود، در نظر دیگران به صورت رمز و معما در آمده است ، چنان كه اكثر نویسندگان اسلامی سلف و غیراسلامی، در باب شرح عقاید و آئین صابئیان، سخت دچار اشتباه شده و نظریات گوناگونی را ابراز داشته اند.(نوری، یحیی، جاهلیت و اسلام، ناشر، بنیاد علمی و اسلامی سیدالشهدا، چاپ نهم، 1360 ش، ص 416-417.) آن چه از آن اقوال و نظریات، به دست آمده به ترتیب ذیل ذكر می گردد:
1. آنها معتقدند نخستین كتاب های مقدس آسمانی آنها به حضرت آدم و سپس به نوح و پس از وی به سام و سپس به رام و بعد به ابراهیم خلیل و به موسی و بعد از او به یحیی بن زكریا نازل شده است.[۱۴]
2. آنان به خدای یكتای ازلی و ابدی و بی نهایت، منزه از ماده و طبیعت، معتقدند، خدایی كه علت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است و به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وكیل و دستیار خداوند در خلقت جهان، می دانند كه هر كدام در عالم، دارای كشوری جداگانه هستند. عالم نورانی (علیا) و جهان ظلمانی (سفلی) در نبردند، آدمی از این دو عنصر تشكیل شده است كه روح او از عالم نورانی و جسم او از عالم ظلمانی است.[۱۵]
3. اعتقاد بر این دارند كه دهر قدیم است و هر كس بمیرد، روحش به كالبد شخص دیگر منتقل می شود و نیز معتقدند كه فلك به همراه موجوداتی كه در جوف آن است در حال افتادن در فضای لایتناهی است و چون در حال سقوط و افتادن است حركت دورانی به خود میگیرد چون هر چیزی كه گرد باشد، وقتی از بالا سقوط كند، حركت دورانی به خود میگیرد. بعضی نیز پنداشتهاند كه آنها به حدوث عالم قائل هستند.[۱۶]
4. صابئین، كتاب تورات را كتابی نادرست و گمراه كننده میدانند، آنان اجرام آسمانی را نمی پرستند امّا عقیده دارند كه ستارگان دارای گوهری هستند كه عالم نور است و گروهی معتقدند كه اینها ستارگان را قبله خود قرار داده اند. و برخی از اینها عالم را قدیم می پندارند و احكام و شرایع همة فرستادگان الهی را باطل دانسته اند.[۱۷]
5. گروهی به این نتیجه رسیده اند كه صابئیان به معاد اعتقاد دارند، این دنیا را فانی و بی ارزش میدانند و به جهان ابدی و ازلی باور دارند و در آخرت دو مكان وجود دارد: دنیای نور و خوبیها كه همان بهشت است و دنیای تاریكی و بدیهای كه دوزخ گفته میشود.[۱۸] 6. عدهای از صابئیان، حضرت آدم را اولین پیامبر و حضرت یحیی را آخرین پیامبر میدانند و معتقد به (اواثر مزنیا) هستند. یعنی هر فرد، پس از مرگ، برای سنجش اعمال خود به جایی به نام (اواثر مزنیا) میرود كه در آنجا درباره او داوری شده و اعمالش سنجیده میشود كه بعد از آن به بهشت یا به جهنم میروند.[۱۹]
7. عده ای از صابئین كه به حرانی هم معروفند به قدمای خمسه معتقدند كه دو تای آنها زنده اند چون باری تعالی و نفس، و یكی از آنها اثرپذیر است و منفعل است و آن هیولاست و دو تای دیگر، نه زنده اند و نه فاعلند و نه منفعل و آنها عبارتند از: دهر و قضا (زمان و مكان).[۲۰]
منابع
- ↑ اصفهاني، راغب، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، چ1، 1404 ق.ص 274.
- ↑ دهخدا، لغتنامة دهخدا، حرف صاد.
- ↑ طباطبائي، محمد حسين، ترجمة تفسير الميزان، تهران، رجا، دوم، 1364 ق. ج1، ص258.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص 260.
- ↑ مكارم، شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه 1394ق. ج1. ص 290.
- ↑ الميزان، ج1، ص 257.
- ↑ الميزان، ج1، ص 257.
- ↑ تفسير نمونه، ج1، ص291.
- ↑ بقره:۶۲، حج:۱۷، مائده:۶۹.
- ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نام:0
وارد نشدهاست - ↑ تفسیر نور، ج۱، ص۱۵۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱، ص: ۲۸۸
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۴۸.
- ↑ مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ناشر دارالكتب الاسلامیه، چاپ 18، 1365 ش، ج 1، ص 290.
- ↑ مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از 35 هزار سال قبل از اسلام، قم، ناشر حر، 1376 ش، ص 309-307.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه محمدباقر همدانی، ج 1، ص 298.
- ↑ مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از 35 هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص 832-831.
- ↑ تاریخ اداین و مذاهب جهان، ص 833.
- ↑ رضائی، عبدالعظیم، اصل و نسب ایران باستان، ص 459.
- ↑ الهامی، داود، تحقیقی دربارة صابئان، قم، مكتب اسلام، 1379، ص 135.