بحیرا

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۲ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

برخی می‌گویند رسول خدا در سفری به شام با راهب مسیحی به نام بحیرا ملاقات داشتند و قرآن را از وی آموخت یا وی نقش مؤثری در پیدایش دین اسلام داشت. آیا این سخن درستی است؟

بحیرا نام یک کشیش نسطوری مسیحی در کلیسای سوریه در زمان رسولخدا می‌باشد. در برخی از روایات آمده است رسولخدا وی را در زمانی که از سوی خدیجه و با عمویش ابی‌طالب برای تجارت به شام می‌رفت، دیده است و بحیرا به ابی‌طالب توصیه می‌کند مراقب برادرزاده‌اش باشد زیرا وی پیامبر می‌باشد.

برخی می‌پندارند که رسول خدا آموزه‌های اسلامی را از وی آموخته است. با نگاهی به معارف والای قرآن ناروایی این نگرش روشن می‌شود و بحیرای راهب نمی‌تواند در یک ملاقات کوتاه کتابی به عظمت قرآن را برای رسول خدا یاد دهد. روایات نقل شده درباره این ملاقات نیز فقط می‌گوید بحیرا نشانه‌های رسالت را در حضرت دید و این بدان معناست که او پیامبری الهی است و بحیرا چیزی به او یاد نداده است.

ملاقات رسول خدا(ص) با بحیرای راهب

برخی از کتاب‌های روایی و تاریخی آورده‌اند: هنگامی که ابو طالب تصمیم گرفت با کاروان تجارتی بطرف شام حرکت کند، رسول خدا(ص) را نیز که کودکی کم سن بود با خود برد. در یکی از منزل‌ها، کاروان در نزدیک صومعه بحیرای راهب در سایه درختی استراحت می‌کردند که بحیرا راهب چشمش بر رسول خدا(ص) افتاد و گفت ای کودک بحق لات و عزّی آنچه از تو می‌پرسم جواب بده. رسول خدا(ص) فرمود: «لَا تَسْأَلْنِي بِهِمَا فَوَ اللَّهِ مَا أَبْغَضْتُ شَيْئاً كَبُغْضِهِمَا؛ مرا به لات و عزّى سوگند مده، به خدا قسم من چيزى را مانند اين دو دشمن نمي‌دارم»بحیراء گفت: به خدا قسمت می‌دهم هر چه به پرسم جواب بدهی، فرمود: اینک آنچه خواهی بپرس. وی سؤالاتی کرد، حضرت پاسخ داد. بعد از این راهب به ابو طالب گفت: این برادرزاده‌ات را به شهر خودش برگردان و او را از شرّ یهودیان محافظت کن، بخدا قسم اگر یهودیان وی را ببینند و آنچه را که من در وجود او دیدم ببینند به او آسیب خواهند رسانید و این برادرزاده‌ات شأن و مقامی پیدا خواهد کرد.[۱] داستان ملاقات رسول خدا با بحیرای راهب در سفر آن حضرت به شام با اندک اختلافی در برخی از کتاب‌های شیعه[۲] و اهل سنت[۳] آمده است.

ارتباط نداشتن بحیرا با پیدایش اسلام

گزارش این داستان در منابع تاریخی و روایی، زمینه سوء استفاده خاورشناسان را فراهم آورده است. این ملاقات بر فرض صحیح بودن آن هیچ ارتباطی با پیدایش اسلام و یادگرفتن آموزه‌های اسلامی از راهب مسیحی ندارد.

  • آیت الله سبحانی در ارتباط با ملاقات پیامبر با راهبان می‌نویسد: ملاقات پیامبر اکرم(ص) با راهب یک موضوع ساده‌ای است ولی مستشرقان پس از قرن‌ها این سرگذشت را دست آویز قرار داده و اصرار دارند که اثبات کنند محمد تعالیم خود را که در ۲۸ سال بعد اظهار کرد، در این مسافرت از بحیرا گرفته‌است.[۴] سپس ایشان با ادله ای این نظریه را رد می‌کند.
  • دکتر زرگری‌نژاد می‌نویسد: برخی مستشرقین مدعی شدند که پیامبر اسلام، مبانی دین خودش را راهب مسیحی اخذ کرده‌است. آیا به فرض صحت وقوع، از نظر انسان اندیشمند می‌توان ملاقاتی کوتاه را که گذرا، شتابزده و به هنگام عبور کاروان روی داده و متن سخنان رد و بدل شده هم جز پیشگوئی رسالت رسول خدا حاوی سخن دیگری نیست، مبنای پیدایش آئین گسترده اسلام در اندیشه پیامبر بداند؟[۵]
  • دکتر رامیار در نقدی کوتاه بر ادعاهای مستشرقین نوشته است: اینگونه شبهات توسط معاندان و خبرسازان هر روز به شکلی بیرون می‌ریزد. آن معارف عالیه قرآن کجا و این چند تن مرد گمنام یا افسانه‌ای کجا، این سخنان بیشتر به شوخی‌های سبک مردم سبک‌مغز می‌ماند تا به سخنی جدی و در خور اعتنا.[۶]
  • با یک دیدار کوتاه امکان فراگیری تعالیم معنوی ژرف که در قرآن وجود دارد غیرممکن بوده و محتوای آیات الهی با این ادعاهای سبک سازگاری ندارد.

تاریخ زندگی پیامبر اسلام(ص) و چگونگی بعثت و گرفتن وحی و تبلیغ آن به مردم به‌قدری روشن است که هرگونه تأثیرپذیری پیامبر و دین او از هر دین و فرهنگی خارج از محدوده وحی الهی را نفی می‌کند و حتی در حد احتمال و تصور هم این پدیده قابل‌قبول نیست.

مطالعه بیشتر

  • مامورزاد، فریحه و روشن ضمیر، محمد ابراهیم، بررسی مقاله بحیرا در دائره المعارف اسلامی، چاپ شده در دو فصلنامه علمی ترویجی قرآن پژوهی خاورشناسان، سال۱۳، شماره۲۵، پاییز و زمستان ۱۳۹۷ش، ص۱۴۶–۱۲۵.
  • خزائی، مهدی، بررسی انتقادی مسافرت پیامبر اسلام به شام و ملاقات با بحیرا، راهب مسیحی، چاپ شده در فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ (دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات) تابستان ۱۳۹۳ - شماره ۳۳ ص۷۹–۵۵.

جستارهای وابسته

نقش راهبان مسیحی در پیدایش اسلام

منابع


  1. طبرسی، فضل بن حسن، زندگانی چهارده معصوم (ترجمه إعلام الوری)، مترجم: عزیزالله عطاردی قوچانی، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق، ص۲۰.
  2. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1413ق، ص318. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق، ج1، ص182، باب14، حدیث35. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش/ ۱۴۲۶ق، ص۱۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390 ق، ص17. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق، ج1، ص1084.
  3. بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق، ج2، ص35. ابن هشام، السیره النبویه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۹۱. طبری، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، دار المعارف، چاپ پنجم، ۱۳۸۷ هـ. ق، ج۲، ص۲۷۷. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بی تا، ج 1، ص 154.
  4. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، بی جا، مؤسسه مطبوعاتی دارالتبلیغ، ۱۳۴۵، ج۱، ص۱۴۲.
  5. زرگری نژاد، غلام حسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، ۱۳۷۸، ص۲08.
  6. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، چاپ ۴، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۱.