رسیدن از خودشناسی به خداشناسی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۰۵ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش ساختاری.)
سؤال

چگونه مي توان از خود شناسي به خدا شناسي رسيد؟


شناخت جسم

خودشناسی سیر درونی و باطنی است که از دو مرحله تشکیل شده و یکی از مراحل آن شناخت جسم است.

شناخت اعضاء و جوارح كه مربوط به جسم و امور مادي انسان است. انسان با انديشه در جسم خود و چگونگی آفرینش خويش، به علم و قدرت خداوند شناخت پیدا می‌کند. با دقت در اعضاء بسيار دقيق و ظريف، و تفكّر در هماهنگي بين آنها، بزرگی پروردگار، به اندازه ظرفیت انسان، درک می‌شود. انسان با ديدن زيبايي‌هاي خود، جمال و زيبائي آفريننده خود را مشاهده مي‌كند؛ چنانچه آیه ﴿لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم[۱]، به این اشاره دارد که خدا انسان را در زیباترین صورت آفریده است.

شناخت روح

یکی دیگر از مراحل خودشناسی، شناخت روح است. این مرحله، پس از شناخت انسان به جسم و بُعد جسمانی او است.

در آیه ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقّ؛ به زودی نشانه های خود را در کرانه ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است.(فصلت:۵۳)، به این مرحله از خودشناسی اشاره شده است و مقدمه خداشناسی دانسته شده است. از این مرحله به «آیات اَنْفُسی» نیز تعبیر شده است.[۲]

برای شناخت روح، دو مرحله عملی و نظری برشمرده‌اند. آنچه در رسیدن به خداشناسی مؤثرتر دانسته شده مرحله عملی آن است.

در مرحله عملي، انسان با شناخت روح خود و پاکسازی آن از آلودگي‌ها، خود را آماده دریافت نور معرفت خدا می‌کند؛ زيرا آنچه بين انسان و خدا، فاصله ايجاد مي‌كند، و از شناخت خدا جلوگیری می‌کند، اعمال و اخلاق ناپسند انسان است. بر اساس دعایی از امام سجاد(ع) مانعی بین انسان و خدا، جز اعمال او نیست.[۳]

در آیه ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِين؛ پروردگار خود را عبادت كن تا به يقين برسي.(حجر:۹۹)[۴] به مرحله عملی از شناخت روح اشاره شده است. در این مرحله، انسان با عبادت و عمل نیک، به فقر و نیاز محض خود نسبت به خدا آگاه شده و اعمال خود را فقط براي رضايت او انجام مي‌دهد. این شناخت، از جنس علم حضوری و شهودی است.

بر اساس آیه ﴿و نفخت فيه من روحي؛ در انسان از روح خود دميدم.(ص:۱۹)[۵]، . پس در حقيقت، روح انسان از جلوه هاي وجود بي انتهاي خداست و انسان از خود هيچ ندارد، بلكه مرتبه اي از تجلّي و ظهور حق است. براي نزديك شدن اين مطلب به ذهن، مثالي ذكر مي شود. خورشيد در اين عالم، مركز نور و حرارت است، وقتي كه اين نور، به هر جائي برسد، آنجا را روشن مي كند؛ بعنوان مثال: نور از فضاي بيرون منزل، وارد اطاقها مي شود و از آنجا به جاهاي ديگر. در اين صورت، نوري كه وارد خانه مي شود، پرتوي از نور خورشيد است كه در اطاقها و جاهاي ديگر ظاهر شده است.

اكنون در مطلب مورد بحث، آنچه كه انسان از نفس خود دريافت مي كند، يعني (منِ) او، كه حقيقت اوست و در همه لحظات وجودش آنرا احساس و مشاهده مي كند.[۶] به تعبير قرآن از روح خداست، يعني جلوه حق تعالي است و پرتوي از وجود اوست. پس وقتي كه انسان خود را درك مي كند در واقع، نموداري از قدرت و عظمت الهي را مورد ادراك قرار مي دهد. زيرا وجود او از حق است. پس در حقيقت توجه به (نفس) و سير در آن، مشاهده جلوه اي از هنر نمائي و ظهور حق تعالي است. در نتيجه (مَن) در انسان بعنوان موجود مستقل وجود ندارد. بلكه (خرد) انسان از خداست و مشاهده روح و نفس، در حقيقت، شهود جلوه و كمالي از وجود بي انتهاي حق است، در اين صورت، انسان فقر و بي چاره گي خود و عظمت و علم بي پايان الهي را در وجود خود درك مي كند.


مطالعه بيشتر

۱. خود شناسي عرفاني (سيري در الميزان)، حميد رضا مظاهري سيف، انتشارات نشاط.

۲. طريق عرفان، استاد علامه طباطبائي، انتشارات كتابسراي اشراق.

منابع

  1. تين/ ۴.
  2. حميد رضا، كتاب خودشناسي عرفاني، سيري در الميزان.
  3. دعاي ابوحمزه ثمالي، مفاتيح الجنان.
  4. . حجر/ ۹۹.
  5. ص/ ۷۲.
  6. خود شناسي عرفاني، ص۲۰.