جمهوری اسلامی و تحقق آرمان‌های انقلاب


سؤال

چرا جمهوری اسلامی به اهداف خود نرسیده است؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام نوپا که در آغاز راه است فاصله زیادی تا رسیدن به تمام آرمان های خود دارد.

جمهوری اسلامی در آغاز راه

بدبینی نسبت به دین و نوشته شدن ناکامی‌ها به پای دین در صورتی منطقی است که جمهوری اسلامی مدعی تحقق کامل اسلام باشد در حالی که هیچ‌کس چنین ادعایی نداشته و ندارد. جمهوری اسلامی گام در مسیر حاکمیت اسلام برداشته است، اما تا تحقق کامل اسلام و برپایی جامعه ای اسلامی به‌طور کامل، فاصله زیادی وجود دارد. قضاوت و ارزیابی عملکرد نظام جمهوری اسلامی باید متناسب با راه طی شده باشد نه بر پایه اهداف و آرمان‌های ترسیم شده؛ گرچه افزایش سطح انتظارات از نظام جمهوری اسلامی موجب شده تا با وجود دستاوردهای نظام در عرصه‌های گوناگون، مشکلات و کاستیها قابل پذیرش نباشد و نظام جمهوری اسلامی با آرمان‌ها و اهداف ترسیم شده، مقایسه شود. «افزایش گرایش جامعه به سمت ارزش‌های والای اسلامی _ حداقل در سطح انتظارات و توقعات – که خود یکی از برترین و ارزنده‌ترین آثار فرهنگی انقلاب اسلامی است، موجب شده که به‌طور ناخود آگاه شاخص‌ها و ملاک‌های اندازه‌گیری فضایل و ارزش‌های جامعه ما برای همه حساستر و ریزترشده باشد و خود به خود و ناخود آگاه، اندک ناهنجاری ارزشی جامعه در وضع فعلی بسیار برجسته تر به چشم آید و مورد نقادی قرار گیرد.»[۱]

امام خمینی در وصیت نامه الهی سیاسی خودشان تصریح فرمودند که ما نمی‌گوییم جمهوری اسلامی به همه ابعاد اسلام عمل می‌کند یا افراد جاهل و با عقده بر سر کار نیستند اما دست‌اندرکاران تمام تلاش خود را می‌کنند.[۲] و مقام معظم رهبری نیز فرمودند:

[۳]

درست است که هدفگذاری نهایی پایه‌گذاری یک جامعه اسلامی کامل و تمدن اسلامی است، اما این روند باید مرحله به مرحله طی شود تا به نقطه مطلوب دست یابیم. همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند که رسیدن به هدف های اسلامی یک فرایند طولانی و دشوار است و کار آسانی نیست. پس از قدم اول یعنی انقلاب اسلامی می بایست به نظام اسلامی رسید و پس از آن تشعشع نظام اسلامی تا دیگر کشورها هم از این نظام برخوردار شوند.[۴]

ملاک‌های نادرست

گاهی برخی بدبینی‌ها نسبت به دین یا نوشتن ناکامی‌ها به اسم دین، در اثر در نظر گرفتن معیارها و ملاک‌های نادرست توسط افراد است. اگر به جای معیار قرار دادن حق و سنجش افراد با آن، افراد و شخصیت‌ها ملاک و معیار دین و دینداری تلقی شوند، با لغزش و انحراف در آنها، همه چیز به حساب دین و نظام اسلامی گذاشته خواهد شد. در حالی که بر اساس آموزه‌های دینی، افراد معیار تشخیص حق و باطل نیستند. امیر مؤمنان(ع) می‌فرمایند: «انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله[۵]؛ همانا حق به شخصیتها شناخته نمی‌شود، خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی» و نیز فرمودند: «انّ دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق فاعرف الحق تعرف اهله[۶]؛ همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی‌شود بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می‌گردد، پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی»

مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «با چهره‌ها نمی‌شود حق را تشخیص داد. یک چهره مؤجّه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است؛ اما او نمی‌تواند شاخص حق باشد. گاهی چهره موجّهی مثل بعضی از صحابه پیغمبر راه را عوضی می‌روند، اشتباه می‌کنند. باید حق را شناخت، باید راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است. حق را باید شناخت. امام - کسی که پدر همه این جریان بود، حق حیات به گردن جامعه و این حرکت عظیم داشت - فرمودند اگر من از اسلام جدا شوم، مردم از من رو برخواهند گرداند. شاخص، اسلام است؛ شاخص، اشخاص نیستند.»[۷]

اگر کسی به دلیل در نظر گرفتن معیارهای نادرست از سوی برخی افراد، دچار لغزش و بدبینی نسبت به دین شده، این را باید به حساب نظام جمهوری اسلامی گذاشت؟

وجود برخی افراد غیرصالح در حکومت

کسی منکر برخی مشکلات، ضعف‌ها، مفاسد و آسیب‌ها در کشور نیست، اما این مشکلات ناشی از اصل نظام و مبانی و اهداف آن بوده که بدبینی مردم را نسبت به دین و نوشته شدن ناکامی‌ها به پای دین را به دنبال داشته باشد، یا این مشکلات و آسیب‌ها به عملکرد مسئولان و انتخاب مردم بازمی‌گردد؟ درست است که تحقق جامعه ای اسلامی از اهداف حکومت دینی است، اما در تحقق این اهداف، صرف تشکیل حکومت دینی کافی نبوده و باید شرایط و زمینه‌های تحقق این اهداف فراهم گردد و موانع و آسیب‌های فراروی آن برطرف گردد. این گونه نیست که حکومت دینی تحت هر شرایطی و با وجود موانع بتواند به اهداف مورد نظر خود دست یابد و وظایف خود را به‌طور کامل انجام دهد.

دستیابی حکومت دینی به اهداف ترسیم شده خویش، از یکسو نیازمند همراهی و مشارکت مردم با حکومت دینی و انجام مسئولیت‌ها توسط مردم و از سوی دیگر در گرو وجود مسئولانی دغدغه مند و معتقد به مبانی حکومت اسلامی و در تراز آن است. اگر مردم در انتخاب مسئولان به معیارهای اساسی و شایستگی‌ها توجه لازم نداشته باشند و مسئولانی که توسط مردم انتخاب می‌شوند از باورمندی لازم نسبت به حکومت دینی و توانایی تحقق اهداف و انجام مسئولیت‌ها، برخوردار نباشند، نمی‌توان انتظار تحقق اهداف را داشت.

مسئولانی که چشم به الگوهای غیر دینی داشته و دلبسته به آن هستند، چگونه می‌تواند اهداف حکومت دینی را تحقق ببخشند. اتفاقاً مشکلات اقتصادی و فرهنگی کشور ما ناشی از تفکری است که در اکثر برهه‌ها در کشور حاکم بوده و برای فرهنگ و تحقق عدالت ارزش چندانی قائل نبوده و باورمندی لازم نسبت به الگوی اسلامی پیشرفت نداشته و به دنبال نسخه برداری از الگوی لیبرال توسعه بوده و چشم امید به بیرون کشور دوخته و از ظرفیت‌ها و امکانات داخلی کشور غافل شده است. آیا نتیجه انتخاب‌ها و عملکردهای نادرست را باید به حساب اصل نظام گذاشت؟ آیا در کشور ما به همه آموزه‌ها و تعالیم اسلام در همه عرصه‌ها به‌طور کامل عمل شده است که کاستیها و ناکامی‌ها را به پای دین و نظام گذاشت و نسبت به دین بدبین شد؟

منابع

  1. ذو علم، علی، انقلاب و ارزشها، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۹، ص۲۰۹
  2. امام خمینی، وصیت نامه الهی سیاسی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰، ص۲۲
  3. بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی، ۱۷/۱۰/۹۳
  4. بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۹۰/۹/۲۱
  5. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم: دار الحدیث، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۲۳۸
  6. همان
  7. بیانات در جمع بسیجیان استان قم ؛۲/۸/۱۳۸۹