سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س)
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
آیا حضرت زینب(س) از ناراحتی سربه محمل زدند؟
برخی منابع، نقلی را آوردهاند که حضرت زینب با دیدن سربریده امام حسین(ع) سر خود را چوب جلوی محمل زد:
« | مسلم جصّاص (گچکار) نقل کرده که به دستور ابنزیاد درهای دار الاماره را گچکارى میکردم، ناگاه فریادهایى بلند شد. کارگرم گفت: سر یکى از خارجیهایی که بر یزید خروج کرده را آوردهاند. گفتم: آن خارجى کیست!؟
گفت: حسین بن على(ع)! من صبر کردم تا کارگر رفت؛ چنان به صورتم زدم که ترسیدم چشمم کور شود. دست خود را شسته، دست از کار کشیدم و وارد میدان کوفه شدم. در این هنگام حدود چهل شتر با هودج پیدا شدند که در میان آنها اهلبیت سیدالشهداء(ع) و اولاد فاطمه(س)، بودند. ... ناگاه صداى ضجه بلند شد و سر شهیدان که سر امام حسین(ع) پیشاپیش آنان بود را آوردند. زینب(س) با دیدن سر برادرش، پیشانی خود را بر چوب جلوی محمل زد و خون از زیر مقنعهاش فرو ریخت، (مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۴-۱۱۵.) |
» |
معتقدان به جواز قمهزنی به روایتی استناد کردهاند قمه زنان به این روایت استناد کرده و میگویند: اگر قمهزنی و سرشکافتن در عاشورا و عزای سیدالشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب(س) سرش را به چوبه محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد؟
قمهزنان دو استدلال از این جریان بیان کردهاند:
- اول اینکه چون حضرت زینب پرورش یافته دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمیدهد اگر کاری از او سر زده میتوان مجاز بودنش را استنباط کرد.
- دوم اینکه مگر امام سجاد(ع) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب(س) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمیتواند در تایید و تقریر این عمل باشد؟!
نقد روایت سر به محمل کوبیدن
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام "نورالعین فی مشهد الحسین" میباشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده میشود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بیاعتبار بودن آن صحه گذاشتهاند. چنانچه شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح الجنان بیان میکند که: نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله بنیهاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است. وی سپس با استناد به کتابهای معتبر مینویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد.[۱]
همچنین آیتالله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفتههای مسلم جصاص تأکید دارد.[۲]
- این جریان تنها در کتاب نورالعین نوشته شده و در سایر کتابهای معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است.
- این جریان مستند روایی و تاریخی ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است.
- در این کتاب مطالب بی اعتبار و ضد و نقیض دیگری هم وجود دارد که در هیچ منبع دیگری نیامده و یا با منابع معتبر در تعارض است.[۳]